فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1402-1403) - جلسه 103
تعلیقات وارد بر فقره اول از مساله 17
شیخ انصاری و مفهوم شناسی اعلم:
اقوا ملکة، اشدّ استنباطا، اجود در فهم اخبار، فهم انواع تعارض، إعمال قواعد جمع اخبار، توجه به تقریبات عرفی و تشخیص مظان اصول.
بیان شیخ اثباتی دارد و نفیی.
بیان محقق حکیم: اعرف در تحصیل وظیفه فعلیه - اخذ هر فرع از اصل - اکثر علماً مراد نیست هر چند صیغه افعل التفضیل چنین دادهای دارد.
بررسی تعریف محقق حکیم لازم نیست اقرب به واقع باشد.
بیان محقق خویی: نفی اقتدار بیشتر بر قواعد اصول و بر تتبع ترکیز بر مهارت و سلیقه. تحلیل این نظر.
فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1402-1403) - جلسه 102
مساله 17: مفهوم شناسی اعلم و نهاد تشخیص آن.
اعرف به قواعد و مدارک - اکثر اطلاعاً به نظایر و اخبار - اجود فهماً للاخبار - اجود استنباطاً
مرجع در تعیین: اهل خبره و استنباط
اهمیت مساله بر مبنای لزوم تقلید از اعلم یا احتیاط در آن. و لا وجه برای سکوت برخی.
مراد از اطلاع بیشتر به نظایر چیست؟
نباید مبتلا به قیاس نشود.
حواشی بزرگان نسبت به دو فقره از مساله
فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1402-1403) - جلسه 101
درس اخلاق: آیات تخویف مشیر به تسویل و تزیین شیطان قل هل ننبئکم بالاخسرین اعمالاً(103-104 سوره مبارکه کهف)
و اذا قیل لهم لا تفسدوا فی الارض.. الا انهم هم المفسدون و لکن لایشعرون(11 - 12 سوره مبارکه بقره)
حدود 20 مرتبه در قرآن از تزیین شیطان اعمال بد را نزد صاحبان عمل صحبت شده است.از اسباب گناه مثل غیبت: حسادت و تسویل شیطان است. سَری سَقَطی از یک الحمدلله سال ها استغفار میکند!
حمل چهار طرفه شیطان به انسان (17 سوره مبارکه اعراف)
احساس کاذب وظیفه شرعی - لزوم محاسبه،ارزیابی و تفکر
مساله 17 : تعریف اعلم - صاحب عروة ابتداء اعلم را تعریف میکند و در نهایت به «اجود استنباطاً» بر میگردد.
فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1402-1403) - جلسه 100
تحقیق نسبت به مفاد مساله 15 و 26
1. بر فرض قبول بقاء باید بررسی شود.
2. وجه لزوم رجوع به حیب مساله دور و لزوم نفی شیء از ثبوت خودش است.
3. از وجه منع استفاده میشود که مفاد مساله اختصاص به فرض مرگ ندارد، بلکه از این باب که در حجیت رأی کسی نمیتوان از خود او استفاده کرد پس این مفاد در غیر مرگ نیز جاری است.
4. تعبیر به لغویت بهتر از تعبیر به حرمت است.
اقتراح:اذا مات مجتهد کان یقلّده او عرضه مثل النسیان یلزم علیه الرجوع الی الحیّ الاعلم فی البقاء و الاستدامه و لا فرق فی ذلک بین ذهاب المیت الی جواز البقاء او وجوبه او لغویته، کما لا فرق فیه بین ذهاب الحیّ الی الجواز او وجوب او کونه لغواً.