مقدمه اصول فقه (1401-1402) - جلسه
یوجب تصور خاص تصور عام را واقعا قهرا وضع عام و موضوع له عام میشود. چنان که تصور عام یوجب تصور خاص را (وضع عام و موضوع له خاص) اما صرف تصور خاص تصور عام نیست (پس وضع خاص موضوع له عام نداریم).
وجه اشتباه محقق رشتی به گمان صاحب کفایه در تصویر وضع خاص و موضوع له عام.
1. بنابر همه مبانی در وضع این گفتگو ها وجود دارد و لو آهنگ بحث با تفسیر وضع به تخصیص میسازد.
2. مراد از عموم اگر شمول باشد مشکل میشود، زیرا شمول داخل در حریم معنا نیست و اگر کلی بودن در مقابل جزیی حقیقی باشد باز هم مشکل دارد، زیرا کلی بودن نیز داخل در حریم معنا نیست.
3. حصر در 4 قسم عقلی نیست و لو برخی نعابیر چنین القا میکند.
مقدمه اصول فقه (1401-1402) - جلسه
دلالت یا اشاره آیه 22 سوره روم و آیه 13 سوره حجرات بر دفعی بودن امر وضع - ذکر بدون فاصله علّمه البیان بعد از خلق الانسان نیز دلالت بر دفعی بودن وضع دارد و این که واضع-ولو فی الجمله- خداوند متعال است.
تفاوت تاریخ خط و لفظ نیز بر این امر دلالت دارد. گفته شده: دلالت آیه 31 از سوره بقره نیز بر وضع الفاظ توسط خداوند متعال.
لکن در این دلالت مناقشه است. این آیه دلالت بر تعلیم اسماء موجودات و اشخاص یا کنه آن ها به آدم دارد اما دال بر اوّلیت وضع در زمان تعلیم نیست.
حدیث امام رضا علیه السلام دالّ بر یکی بودن ابداع، مشیئة و اراده و اول بودن ابداع حروف از خداوند و ...
خلق اول ابداع است و خلق دوم حروف است و ...
نتیجه بحث تاکنون.
مقدمه اصول فقه (1401-1402) - جلسه
مقتضی التحقیق فی المساله - واقعی نبودن نزاع فرض بر این است که همه وضع را در اطراف خود دارند و آن را تجربه کردهاند و ملموس است - هر کس در حادثه وضع جهتی را دیده و آن را بُلد کرده است. در وضع ایجاد علقه و ملازمه هست - اختصاص هست - تعهد در وضع و استعمال اول و عمل به تعهد در استعمال های بعد هست - جعل علامت و وجود تنزیل معنا هست.
امکان تعقل نزاع در اطراف وضع مثل این که مَن الواضع؟ یا مناسبت -و لو خفی- بین لفظ و معنا هست یا نیست؟
تعجب از رفتار محقق خویی در مساله به مثل: 1. اشکالی بر مسلک تفسیر وضع به علقه و ملازمه گرفت
2. اشکال بر مسلک تنزیل گرفته است با این که:
1. نمیتوان ایجاد علقه و ملازمه را در وضع انکار کرد، هر چند آن را به تعهد تفسیر کنیم. بعلاوه تقسیم حاضر ایشان، تقسیم نا صحیحی است در مساله.
2. ایشان مسلک تنزیل را بعید از اذهان میداند آیا مسلک خود ایشان از اذهان بعید نیست؟ آیا حیوانات هم که به اعتقاد صحیح ایشان وضع دارند، تعهد دارند؟!
مقدمه اصول فقه (1401-1402) - جلسه
الوضع تعهد خاص - التزام واضع انه متی اراد معنی و تعقلّه و اراد افهام الغیر تکلّم بلفظ کذا. بیان فرق های این نظر با سایر انظار.
از لوازم این نظر: 1. هر مستعمِلی واضع است. 2. انحصار دلالة لفظیه وضعیه به دلالت تصدیقیه تفهیمیه
اقسام دلالت: 1. دلالة تصوریه: انتقال به معنا بمجرد شنیدن لفظ حتی از لافظ بدون شعور و اختیار.
2. تصدیقیه تفهیمیه اولی: عبارة عن ظهور اللفظ فی کون المتکلم قاصدا لتفهیم معناه که متوقف بر علم به وضع و عدم نصب قرینه است.
3. تصدیقیه ثانیه: دلالت بر معنا و تطابق اراده استعمالیه و جدیّه. وجود این دلالت به بنای عقلا
در دلالت اول تعهد نیست پس وضع نیست.
نقد: وضع بنا بر رأی مشهور جعل الدلالة علی المعنی المراد است نه فارغ از اراده پس نوبت به تفریق مزبور نمیرسد. حتی بنابر دوم هم تفاوتی نیست.