header

خارج فقه القضاء (1401-1402) - جلسه

نقد ادعای دخول موضوع مورد بحث در عموم ادله استیجار.
علامه حلی- با اینکه گاه همراه با جواز شده- همراه با ابن ادریس نظر به منع داده است.عملاً بالاصل.
محقق عاملی بر علامه حلی اشکال به عدم ثبات رای داده لکن خود نیز همین رفتار را دارد هر چند در نهایت، تهافت را از کلام خود حذف می‌کند.
اجماع انگاری جواز توسط محقق عاملی - اقتناص جواز از قاعده و اخبار به گمان محقق عاملی: لا نفهم من الوجوب علی الولی التعیین
اقول: اجماعی در مساله نداریم - از اخبار نیز جواز استفاده نمی‌شود.

خارج فقه القضاء (1401-1402) - جلسه

راه های طی شده دیگر جهت اثبات مشروعیت عبادات استیجاری مانند:
1. تصویر داعی بر داعی (اخذ اجرت داعی بر تقرب)
2. قصد قربت از جهت وجوبِ آمده از جهت اجاره و توصلی بودن امر اجاره درست نیست بلکه تابع عمل مستاجر علیه است.
3. ان النائب نزل نفسه منزلة المنوب عنه در اعتبار عقلاء، فعله فعله و قربه قربه لا قرب نفسه و اخذ اجرت لتحصیل عمل قربی منافات با خلوص ندارد.
4. اخذ اجرت از قبیل معدّ برای قربی آوردن ماموربه است.
اصل نیابت از میت مستحب و عبادی است و اجاره به این عمل عبادی خورده است ...
5. امر اجاره مؤکد است نه منافی.
6. داعی ناشی از اجاره و تفریغ ذمه مؤکد عبادیت است نه منافی.

خارج فقه القضاء (1401-1402) - جلسه

بیان نقضِ به عبادت برای بهشت یا دوری از عذاب یا سایر دواعی.
پاسخ آن به وجود تفاوت و احاطه آن به وجدان و فطرت.
اشکال بر سید یزدی که نقض را پذیرفته و این دو باب را به یکدیگر مقایسه کرده است.
نقد مراجعه به صرف لغت برای تفسیر عبادت.
بسیار ساده انگارانه - با این واژه مواجه نیستیم یا موضوعیت ندارد - باید به مجموعه‌ای از تراث، سیره و ارتکازات مراجعه نمود.
مگر غایة الخضوع لغت غیر از قصد قربت است؟ یا قدر متیقن آن است؟
این تحلیل را نباید نادیده گرفت که تشریع بروز آن تکوین است.
کلام محقق شهیدی که بطلان عمل ریایی خلاف قاعده است، آن چه مشکل دارد شرک در نیت است.

خارج فقه القضاء (1401-1402) - جلسه

4. لزوم جدا کردن مقومات یک نهاد از عوارض احیانی آن. اشتباه برخی در ردیف کردن برخی ویژگی ها برای ملکیت و استنتاج عدم امکان تصور ملکیت اعتباری برای خداوند متعال.
5. نوع تفسیر برخی نهادها پایه برای قول به جواز اخذ اجرت بر واجب حتی در واجبات تعبدی و عبادی
تفسیر مرحوم یزدی از عبادات: در عبادت قصد قربت ماخوذ نیست. و ان لفظ العبادة لیست لها حقیقة شرعیة و لا نتشرعیة بل انما هی استعملت فی جمیع موارد استعمالاتها فی الکتاب و السنة فی معنا اللغوی و هو غایة الخضوع او اقصی غایة الخضوع.
و از آثار این تفسیر عدم تناقض بین خضوع و اخذ اجرت است.
6. توجه به متفرقات دیگر که دخیل در نوع رأی صادر از فقیه است.مانند:
( ان اخذ الاجرة داع لداعی القربة، کما فی صلاة الحاجة و الاستسقاء)
و (انما یقصد القربة من جهة الوجوب علیه من باب الاجارة)
و (الذی یعتبر فیه هو قصد امتثال امر المنوب عنه و لو کان الداعی لهذا القصد ایفاء الاجارة و استحقاق الجعل و هذا معنی القرب المعتبر فیه)
و (لایعتبر فی العبادات الّا توسط الامتثال و کون الداعی الاولی الی الاتیان امتثال الامر و لایعتبر کونه غایة الغایات)