header

مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه

مقصد اول در اوامر - 13 فصل در این مقصد
فصل اول اختصاص به ماده امر و فصل دوم به هیئت امر دارد.
در فصل اول 4 جهت بحث شده است؛1.معانی امر 2. اعتبار علو 3. ادله وجوب 4. طلب و اراده - روش ما در بحث
1.1.1- معانی امر - برای لفظ امر 7 معنا ذکر شده است.بیان برخی از این معانی از اشتباه مصداق به مفهوم است. لایبعد دعوی کونه حقیقة فی الطلب فی الجملة و در معنای شیء.
بحسب اصطلاح گفته شده: حقیقت در قول مخصوص است. اشکال بر این گفته و توجیه آن به این که مراد طلب به قول است نه خود قول از باب تعبیر از مدلول به دال.جریان این سخن در صیغه امر.

مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه

چهار ادعا از محقق خراسانی در ارتباط با تاسیس اصل در مشتق
1. لا اصل فی المسالة یعول علیها عند الشک؛ مراد اصل عملی است و الّا اگر اصل لفظی بود این گونه رد نمی‌کرد. در اصول لفظی کار میدانی لازم است.
ان قلت: در آخر کلامش ناظر به اصل عملی است.
قلت: در هر دو قسمت ناظر به اصل عملی است.
2. دعوای دوم مورد نقض و ابرام واقع شده است. کلمات در این باره دیده شود.
3. اصل غلبه بنابر فرض تمامیت و عدم نباید در تاسیس اصل بیاید،باید در ادله طرفین ذکر شود.
4. نسبت به دعوای برائت و استصحاب گاه گفته می‌شود: در فرض اول استصحاب عالمیت را داریم. به علاوه جای احتیاط است نه برائت.و در فرض دوم استصحاب موضوع به جای استصحاب حکم؟

مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه

تعیین مراد از حالِ مذکور در عنوان مساله. المشتق حقیقة فی خصوص ما تلبس بالمبدأ فی الحال او فی ما یعمّه و ما انقضی عنه المبدأ
معیار حال تلبس است نه حال نطق.لذا کان زید ضارباً امس یا زید سیکون ضارباً غداً حقیقت است اگر در گذشته یا آینده متلبس باشد.
حکم اصل در مساله: 1. لا اصل در مساله عند الشک 2. اصل عدم ملاحظه خصوصیت معارَض است با اصل عدم ملاحظه عموم. به علاوه این اصل دلیلی بر اعتبارش نیست.
3. ترجیح اشتراک معنوی بر حقیقت و مجاز به دلیل غلبه مسموع نیست.به دلیل منع صغری و کبری.
4. اقتضای اصل عملی متفاوت است گاه اقتضا برائت است و گاه استصحاب وجوب.
تحلیل و نقد دعاوی چهارگانه محقق خراسانی.

مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه

سه نسخه در بحث: 1. ملاصدرا: جامد مبدأ اشتقاق نیست.
(جواب) چه اشکال دارد جامد نیز مبدأ اشتقاق باشد؟ مگر معنای مبدئیت چیست؟(توضیح) حدود لزوم متابعت از علم صرف،لغت و برخی ارتکازات.
2. ملاصدرا: مبدأ تحدد و تشمس است. می‌توان گفت مبدأ مثل جاهای دیگر مواد ح.د.د است. مثل استحداد که ماده اش ح.د.د است.
اشکال مرحوم طباطبایی بر کلام ملاصدرا - پس وضعیت حداد مثل وضعیت تاجر و... است.
3. مبدأ حدید ح.د.د باشد و مبدأ حدّاد حدید باشد.