header

خارج فقه القضاء (1401-1402) - جلسه

امتداد قول به منع - سخن صاحب وسائل در اثبات منع (باب عدم جواز اخذ الاجرة علی الاذان و الصلاة بالناس و القضا و سائر الواجبات کتغسیل الاموات و تکفینهم و دفنهم).
اشاره صاحب وسائل به روایات اذان - احادیث تظاهر به منکرات - اختتال دنیا به نام دین - و...
نقد محقق بحرانی بر صاحب وسائل به عدم دلالت این ادله بر منع و وجود روایات دال بر جواز استیجار در عبادات.
نقد و داوری: نقد استدلال شیخ حر به روایت اذان و تعلیم قرآن. عدم دلالت این روایت بر منع نقد کلام بحرانی در نقد کلام شیخ حر و اشاره به روایت ابن مسکان که دلالتش خوب است.فتامل.
روایت یا روایاتی در باب استیجار بر عبادات نداریم مگر در باب حج. اضافه کردن برخی مؤیدات دیگر برای منع.

خارج فقه القضاء (1401-1402) - جلسه

نقد ادعای دخول موضوع مورد بحث در عموم ادله استیجار.
علامه حلی- با اینکه گاه همراه با جواز شده- همراه با ابن ادریس نظر به منع داده است.عملاً بالاصل.
محقق عاملی بر علامه حلی اشکال به عدم ثبات رای داده لکن خود نیز همین رفتار را دارد هر چند در نهایت، تهافت را از کلام خود حذف می‌کند.
اجماع انگاری جواز توسط محقق عاملی - اقتناص جواز از قاعده و اخبار به گمان محقق عاملی: لا نفهم من الوجوب علی الولی التعیین
اقول: اجماعی در مساله نداریم - از اخبار نیز جواز استفاده نمی‌شود.

خارج فقه القضاء (1401-1402) - جلسه

تصویر اجماع علی القاعده بر جواز اخذ اجرت بر واجب عبادی
با این بیان: 1. نیابت در روایات آمده است 2. داخلة فی عموم ادلة الاستیجار.
اشکال بر تصویر از طرف مخالفان: مخالفت علامه در منتهی المطلب و ابن ادریس در سرائر با جواز اخذ اجرت. عدم قرار علامه بر رای واحد در مساله.کار تامل برانگیز محقق عاملی در مساله. ادعای اجماع و وضوح مطلب از سوی عاملی. امکان اجرای آن بر مجرای قواعد و اخبار.

خارج فقه القضاء (1401-1402) - جلسه

نقد همه راه های ارائه شده برای اثبات مشروعیت اجرت بر واجبات عبادی - بالاخره عمل لله صادر نشده است - البته مستاجر برای خدا به نایب پول داد اگر همین مقدار از استحصال قرب کافی باشد فله وجه - عبادات استیجاری در نصوص دینی - در نصوص صحبت از انجام عمل توسط دیگری شده است.
27 روایت در باب استحباب التطوع بالصلاة و الصوم و الحج و جمیع العبادات عن المیت و وجوب قضاالولی ما فاته من الصلاة لعذر.
در هیچ کدام تعبیر اجاره و اجیر و اجرت نیست - شاید مفروض روات بر عدم آن بوده است.
در روایات حج هست (حکم من تعطی مالاً لیحجّ عن انسان فحج عن نفسه) با حل معضل در حج آیا در غیر حج حل می‌شود؟