مقدمه اصول فقه (1401-1402) - جلسه
5. بررسی وضعیت استعمال حرف به تنهایی یا با عامل مناسب مثل کتبت بالقلم و کتبت مستعینا بالقلم.
در تعبیر دوم تصریح به چیزی است که بالالتزام از جمله اول استفاده میشود.
6. حروف در دلالت بر معنا متوقف بر وقوع در ضمن یک جمله است لکن با وقوعش در جمله، این حروف است که به تنهایی دلالت بر معنای مناسب در جمله میکند.
و دلالت به اشتراک نیست. بله معنای حروف از بین معانی که دارد با وقوع در جمله و مناسبات آن تعیین میشود.
7. شان حروف تمنی،تحضیض،استفهام و ... مثل سایر حروف در دلالت بر معانی خود است.
پاسخ به پرسش های درسی روزانه (1401-1402) - جلسه
پرسش های درسی روزانه اصول
جلسه بیست و ششم خارج اصول فقه
مقدمه اصول فقه (1401-1402) - جلسه
پاسخ به چند سوال - خلاصه: وضع تابع نیاز است و نیاز تابع وجودات موجود در خارج از وجودات جوهر، عرض و ربطی و نسبت شاید وجه ذهاب محقق رضی به علامت بودن حروف ذهاب وی به این بوده که تصور صحیحی از وجود ربطی،نسبی و حرفی نداشته است.
تطبیق مثال در زید فی الدار: وجودات: زید و دار که دال بر جوهرند - مکانیت دار از بدو مکین زید در دار که عرض است- نسبت زید به دار.
فرق حرکات با حروف. در حرکات ما بازاء در خارج نیست و این حرکات حرف قرار عرفی از اهل لسان است و لذا در زبانی هست و در زبانی نیست.
در اسناد قام به زید معنای ربطی هست که دال هم دارد...
مقدمه اصول فقه (1401-1402) - جلسه
بیان رای دوم در معانی حروف - تکون الحروف علائم کلمات محقق رضی در این باره - "فی غیره" وصف لفظ مقدر است نه وصف معنی. توضیح کلام محقق رضی: وزان حروف وزان قرینه در مثل رایت اسدا یرمی است که یرمی دال بر معنایی در اسد است.
تطبیق کلام رضی در "زید فی الدار" که "فی" دال بر ظرفیت در دار است.
محقق رضی تنوین را حرف میداند نه فقط علامت.