header

مقدمه اصول فقه (1401-1402) - جلسه

پاسخ به چند سوال - ان قلت و قلت - معانی الفاظ حقائق اشیاء لابشرط از وجود ذهنی و خارجی بلکه از وجود است.
اشکال بر محقق خراسانی که معانی را کلی طبیعی دانسته است.
معانی حرفی و اسمی متفاوت هستند - استعمال هیچکدام به جای دیگری صحیح نیست - لایرادف الحرف الاسم الحرف - اشکال بر ابن هشام که مثل "ال" را که دالّ بر استغراق است حرف می‌داند و حلول کل را مکان ال استغراق حقیقتاً قبول دارد. کل را هم اسم می‌داند و مترادف حرف و اسم را نیز قبول ندارد! و این مجموعه با هم جمع نمی‌شود.
رأی دوم در حروف: حروف علامت است و لا معنی له اصلاً.مثل علامت است.
تعریف صحیح برای حرف: هو الذی لا یدل الّا علی معنی فی غیره.
تعریف نا صحیح برای حرف: ما دلّ علی معنی فی غیره.
"فی غیره" مصداقش لفظ است یعنی ما دل علی معنی فی لفظ غیره و وصف لفظ مقدر است نه وصف معنا.

مقدمه اصول فقه (1401-1402) - جلسه

نقد نظر محقق خراسانی در یکسان انگاری معنای حرفی و اسمی
1. اشتراط واضع محصّل ندارد ما لم یرجع الی الموضوع یا موضوع له
نقد نقد: محقق خراسانی می‌فرماید: یرجع الی الموضوع و لذا فرمود: استعمال در فیما وضع له است ولی بغیر ما وضع له است.
2. ان المعنی یستحیل ان یکون فی حد ذاته لا مستقلا و لا غیر مستقل و ارتفاع نقیضین است.
نقد نقد: ارتفاع نقیضین در مرتبه مشکل ندارد و محقق خراسانی ارتفاع نقیضین را در مرتبه ذات حساب می‌کند.
3. باید استعمال هر کدام جای دیگری صحیح باشد و به واضع مربوط نیست که دخالت کند.
پس از وضع از حوزه اختیار واضع و مستعمِلان اولیه خارج است.
4. واضع حکیم الفاظ را مطابق آنچه وجود دارد وضع می‌کند، حال اگر حقیقت خارجی ابتدای اسمی و حرف تفاوت دارد قهرا موضوع "له الابتداء" و "من" متفاوت است.

مقدمه اصول فقه (1401-1402) - جلسه

اگر جزیی ذهنی باشد( حالة لمعنی آخر - از خصوصیات آن مثل عرض) این لحاظ نمی‌تواند ماخوذ در مستعمل فیه باشد و الّا:
1. لابد من لحاظ آخر در زمان استعمال چون هر استعمالی لحاظ می‌خواهد.
2. لایصدق علی الخارجیات - کلی عقلی بر خارج صادق نیست.
3. استعمال سیر من البصرة ممتنع است مگر به تجرید از لحاظ عقلی.
4. حروف فرقی با اسماء ندارد لکن یکی لحاظ استقلالی دارد و دیگری لحاظ حالة لغیره.
پس معنای من و لفظ ابتدا همان ابتدا است.
نتایج کلام محقق خراسانی:
1. وحدت معنایی حروف و اسماء
2. استقلال و عدم آن در حریم معنا داخل نیست
3. حروف وضع لیستعمل حالة لغیره و اسماء وضع لیستعمل بما هو هو
4. استعمال هر کدام به جای دیگری استعمال فی ما وضع له است هر چند بغیر ما وضع له است.
اشکالات وارد و ناوارد بر بیان محقق خراسانی

مقدمه اصول فقه (1401-1402) - جلسه

تصویر دو تصور و انتقال از تصور اول به دوم و ترکیز بر تصور دوم و این است رمز توافق دائمی وضع و موضوع له از حیث عمومیت و خصوصیت.
معانی الحروف و حال الوضع و الموضوع له و المستعمل فیه فی الحروف.
تتبع در آراء؛ سه مذهب کلی: 1. همان معنای اسمی 2. حروف اصلا معنا ندارند 3. معنی آنها با معانی اسمی متفاوت است.
بیان رأی اول: موضوع له و مستعمل فیه مثل اسماء اجناس است، زیرا خصوصیت متوهم اگر باعث شود که معنا جزیی حقیقی خارجی شود، این صحیح نیست زیرا گاه معنا کلی است.
و اگر باعث شود که معنا جزیی ذهنی شود، زیرا باید حالت برای معنای دیگری فرض شود و از خصوصیات آن فرض شود مثل عرض(منتها عرض در خارج وابسته است و معنای حرفی در ذهن) و لذا قیل: ما دل علی معنی فی غیره این هم صحیح نیست، زیرا:
1. فلابد من لحاظ آخر زیرا تصور مستعمل فیه لازم است.
2. نباید بر خارجیات صادق باشدزیرا ذهنی است.
3. پس سیر از بصره تنها با تجرید و الغای خصوصیت امکان استعمال دارد.
4. این لحاظ مثل لحاظ در اسماء است و چنان که این ملاحظه در اسماء ملحوظ نیست در حروف هم نیست.
نتیجه: هیچ تفاوتی بین معنای حرفی و اسمی نیست.