header

مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه

5-9-3. در بیان ملاک حمل: در حمل هو هویت و مغایرت و مراتب اتحاد و مغایرت؛1. متغایر مفهوما و ماهیتا متحد مصداقا در مثال الانسان ضاحک 2. متغایر مفهوما و متحد ماهیتا و مصداقا در مثال: الانسان حیوان ناطق. 3. متغایر اعتبارا متحد مفهوما و ماهیتا و مصداقا در مثال: الانسان انسان
مثل آیه شریفه: یاایها الذین آمَنوا آمِنوا
5-9-4. حد لازم در کفایت مغایرت مبدأ با ذات اصل این تنبیه برای چیست؟
محقق خراسانی: مغایرت مبدأ با ذات در مفهوم کافی است هرچند خارجا متحد باشند. از این قبیل است صدق صفات بر ذات باری تعالی.
از این رو در معنای این صفات هیچ نقل و تجوزی صورت نگرفته است.
نقد کلام صاحب فصول که احساس کرده مغایرت لازم وجود ندارد.
اشکال برخی محشین بر کفایة الاصول و نقد آن
5-9-5. در اعتبار قیام مبدأ به ما یجری المشتق علیه و حدّ آن بر فرض اعتبار.

مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه

5-9-2. فی الفرق بین المشتق و مبدأه مفهوما
مشتق ابا از حمل و جری بر ذات(متلبس به مبدا) ندارد چون با آن نحوی از اتحاد دارد به خلاف مبدأ.
نقول: محقق خراسانی به لازم فرق اشاره دارد نه به کنه آن والا سوال از وجه این فرق می‌شود که چرا چنین است؟!
و بر اساس توضیحات ما در امر اول مساله واضح است ضمنا مراد از مبدأ آیا همان معنای معروف و مصطلح آن است؟ما چنین فرض کرده‌ایم.
محقق خراسانی در بیان آن امر ناظر به کلمات صاحب فصول است که تفاوت این دو را به اعتبار دانسته‌اند.
واضح است که فرق به اعتبار غیر از فرق به مفهوم و هویت است.

مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه

3. ذات مسقلا لحاظ نشده لکن به عنایت و ابهام در معنای مشتق ملحوظ است. مراد گذشتگان نیز همین بوده است.
4. تعبیر دقیق‌تر از نزاع دخول یا خروج لحاظ منسوب الیه (ذات) در معنای مشتق است.
5. اشکال در البیاض ابیض و مثل ان زلزلة الساعة شیء عظیم و زید عالم(تکرار)
جواب: الف: در البیاض ابیض یا الوجود موجود مجاز در وضع و لغت باشد یا توسعه بدهیم و الا ابیض و موجود نیامده تا با آن ها این دو جمله گفته شود.
ب. در آیه کلمه شیء تکرار نشده لکن چون حکم شیء به استقلال در عظیم نیست احساس تکرار نمی‌شود و لذا حذف آن هم -لولا جهت ثانوی- ضرر نمی‌زند.
ج. در زید عالم نیز چنین است.

مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه

میرسید شریف: مفهوم شیء در مشتق داخل نیست و الّا عرض عام داخل در فصل می‌شود. و اگر مراد از شیء مصداق آن باشد قضایای ممکنه ضروری می‌شود و ثبوت شیء لشیء می‌شود. پس ذی شیء در تفسیر مشتقات نه از باب اخذ آن در مفهوم مشتق است بلکه بیان مرجع ضمیر است.
ان قلت: در مفهوم مشتق، مشتق منه و ثبوته للموضوع مأخوذ است پس مرکب است.
قلت: این ها محمول نیست در تعریف مشتق و هر محمول علیه‌ی اخذ شود این مشکل خواهد بود.
تحقیق در مساله:
1. واضع احتیاج به سه وضع دارد در مشتق؛وضع ذات و وضع مبدأ و وضع برای تلبس
2. در مشتق مبدأ و نسبت ملحوظ است و در نسبت منسوب(مبدأ) و منسوب الیه(ذات) هست.