مقصد اول اصول فقه (1403-1404) - جلسه
لزوم رعایت اصول عقلایی حتی الامکان در تفسیر قرآن
اصرار موجّه بر ربط آیات به یکدیگر متی ما امکن. نسبت به قرآن باید گفت: مثل قرآن مثل یوم القیمة است که جز حق در مورد او جاری نیست و زیر پا گذاشتن اصول مقرّر عقلایی با حق علی الاطلاق بودن قرآن نمیسازد.
آیه سوره بیّنه در مقام بیان حصر عبادت در عبادة الله است و نفی شرک و زیادتی نباید در مورد آن قائل شد.
سیاق آیات و پیش آمد تخصیص اکثر بر فرض دلالت آیه بر اصل مورد بحث نیز شاهد مدّعای ما است.
در دلالت آیه اطاعت بر اصل مزبور - بیان استدلال:
آیه دال بر اطاعت است و اطاعت با قصد امتثال است. البته توصلیات تخصیصاً خارج شده است.
نقد استدلال به آیه برای استفاده اصل - دو مبنا برای اطاعت: انجام عمل با قصد امتثال و صرف عدم معصیت و مراد در آیه معنای دوم اطاعت است.
مقصد اول اصول فقه (1403-1404) - جلسه
نقد استدلال به آیه 5 سوره بینه برای اثبات اصالت تعبد
نقد نقد - ادب تفسیر قرآن - توجیه اختلافات تعبیر قرآن در موارد مشابه.
ماده هدی استعمال با: باء و لام و الی و بدون حرف جر
لغت مجاز بدون الی است و لغت غیر اهل مجاز با الی است سایر توجیه اختلاف استعمالات در این ماده.
ماده وفی 19 بار در قرآن استعمال دارد: 11 مرتبه با باء و 8 مرتبه بدون حرف جر.توجیه اختلاف
ماده اراده 139 بار با لام و بدون لام آمده است.
توجیه اختلاف و ماده امر 247 بار در قرآن آمده است.
مقصد اول اصول فقه (1403-1404) - جلسه
امکان یا عدم امکان اصالة تعبدیة از نصوص شرعی
استدلال محقق حلی به آیه 5 از سوره بینة برای اصالت تعبد در واجبات - بیان آیه استدلال به آیه 9 بینة برای مقصود از سه طریق:
1. لام برای غایت باشد و حصر هدف از اوامر الاهی در عبادة الله
2. لام زائد باشد و حصر مامور به الاهی در عبادة الله
3. از مخلصین له الدین بنابراین که دین مجموعه اعمال و عقائد باشد.
رفع یک اشتباه: در آیه «دین القیمة» به نحو اضافه است نه صفت و موصوف.
مقصد اول اصول فقه (1403-1404) - جلسه
در بیان طرق اثبات توصلی یا تعبدی بودن و تحلیل آن ها
1. استظهار توصلیة از اطلاق ماده صیغه(امر اول)
به نظر محقق خراسانی ممکن نیست چون قید بعد از تعلق امر میآید پس نمیتواند در متعلق امر لحاظ شود تا از عدم لحاظ آن اطلاق گیری شود.
2. توصلیت از طریق اطلاق مقامی با کمک اصل یا اقتضای عقل ممکن است، لکن اطلاق مقامی مثبت توصلیت نیست.
3. اصالة اشتغال اقتضای تعبدیت دارد. یعنی به حکم اثبات تعبدیت است. با این که مورد، از موارد دوران امر بین اقل و اکثر ارتباطی است لکن برائت از قید اعتبار قصد قربت جاری نمیشود بلکه عقل استقلال به لزوم خروج از عهده (با اتیان عمل متقرباً الی الله تعالی) دارد.