header

مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه

ردّ کلام محقق عراقی: در آیه بر محض مخالفت امر وجوب حذر تعلق گرفته است.
تشدید بر قول به وجوب 1. آیه ان الله یأمر بالعدل و الاحسان
2. کثرت استعمال در استحباب - کلام صاحب معالم در این باره - کلام محقق عراقی: دلالت نه به وضع است و نه به غلبه بلکه از باب اطلاق و مقدمات حکمت است با این توجیه که: وجوبی اکمل است نسبت به طلب استحبابی زیرا نقص جواز ترک را ندارد و در وقت اطلاق حمل بر فرد اکمل می‌شود، طلب استحبابی بیان می‌خواهد در آینده به این مساله رسیدگی می‌کنیم.

مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه

مناسب بود از غیر ماده امر مثل کتب - جعل - وضع در عرض گفتگو از ماده امر بحث متمرکز می‌شد. همچنین از اسم فعل و جمله خبریه در مقام انشاء نیز در عرض گفتگو از هیأت امر بحث متمرکز می‌شد.
اعتبار علو یا استعلاء در صدق امر - اعتبار هردو یا هیچکدام یا علو فقط و یا استعلاء فقط یا بنحو علی البدل(نظریه جدید در مفهوم شناسی که ما دنبال می‌کنیم) کم اثر بودن این بحث فقهیا و سختی رسیدن به قرار در این پیوند.
در دلالت ماده امر بر وجوب(اگر از کسی که شأن اتّباع دارد صادر شود) اختلاف است و بر نحوه و دال آن هم- بر فرض وجوب- اختلاف است:بالوضع-بدلالت عقل- به بنای عقلا و به اطلاق.

مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه

تفاوت داعی در استعمال با معنی و مفهوم. تنبّه برخی به این تفاوت و عدم تنبه برخی دیگر
موارد استعمال - در مقابل موارد وضع - صورت جدیدی نیست، بلکه از باب تعدد معنا یا تضمین(بر اساس اختلاف نحو بصره و کوفه) است.
رجوع دوباره به معنای ماده «امر»
تا 22 معنا شمرده شده و برخی به 2 معنا برگردانده‌اند و در تعیین اصل اختلاف کرده‌اند. محقق نایینی با مساله عقلی برخورد کرده که درست نیست.
وی با فرض وجدانی انگاری مساله تصور جامع را امری صعب دانسته است.
ادعای ایشان مستند نیست و مبتلی به اشکال روشی است.در لغت جای برخورد ریاضی نیست.

مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه

صاحب فصول: امر در اصلاح حقیقت است در قول مخصوص و مجاز در غیر آن.
محقق خراسانی: در این صورت معنای حدثی ندارد تا از آن اشتقاق صورت گیرد با این که ظاهراً به اعتبار همین معنا اشتقاق صورت می‌پذیرد.
شاید مراد ایشان«طلب به قول مخصوص» باشد ولی از آن به قول تعبیر کرده‌اند از باب تعبیر از مدلول به دالّ خودش
نقول: محقق خراسانی همین رویّه را در صیغه امر پیش گرفته است.
وقتی چند معنا برای لفظی ذکر می‌شود از چند حال خارج نیست:1. به نحو اشتراک لفظی
2. اشتراک معنوی (معنوی فقط یا مشترک لفظی هم در آن هست) 3. معانی شمرده شده مناسب با معنای اصلی است. مثل آن چه در قَرء و قُرء گفته‌اند به معنای حیض و طهر با این که قرء به معنای وقت است.
4. معانی شمرده شده از دواعی متکلم است نه معنا. مثل آن چه در صیغه امر گفته شده یا ابن هشام در مغنی در مورد همزه گفته است.
تنبیه: راجع به مورد استعمال...