مقصد اول اصول فقه (1404-1405) - جلسه
تقسیم واجب به اصلی و تبعی - به هم ریختگی ساختار شکلی کفایة الاصول در این مجال.اصلی و تبعی وصف دلالت و اثبات است یا وصف ثبوت
تعریف اصلی و تبعی بنا بر اتجاه اول ( اشاره به دو تعریف: فهمیدن از خطاب مستقل و از غیر مستقل / فهمیدن از لفظ با قصد متکلم و خلاف آن) بر اساس اتجاه اول اصلی و تبعی در نفسی و غیری جاری است. بنا بر اتجاه دوم: ما کان متعلقا للارادة و الطلب مستقلا و غیر آن.
طبق این تفسیر: واجب نفسی همیشه اصلی است - واجب غیری می تواند اصلی و تبعی باشد.
نظر محقق خراسانی قبول اتجاه دوم است و الّا واجب متصف به هیچ کدام نیست تا دلیلی نیامده باشد، در حالی که چنین نیست.
این بحث ثمرهای ندارد فقط می خواستند نوع وجوب مقدمه در حالی که چنین نیست.
این بحث ثمره ای ندارد فقط می خواستند نوع وجوب مقدمه را بیان کنند و الّا قراری در این اصطلاح ندارد.
اموری که محقق خراسانی با عنوان امر رابع و غیر آن مطرح می کند:
1. ان وجوب المقدمه بناء علی الملازمه یتبع فی الاطلاق و الاشتراط وجوب ذی المقدمه
2. هل یعتبر فی وقوعها علی صفة الوجوب ان یکون الاتیان بها بداعی التوصل بها الی ذی المقدمة؟ یا بالاتر: ذی المقدمة مترتب بشود. الظاهر عدم الاعتبار
3. قصد توصل لازم است در صدق امتثال
مقصد اول اصول فقه (1404-1405) - جلسه
تشخیص نوع حیثیت کار آسانی نیست و شاهد آن اختلاف محقق نایینی و خویی است.
نظریه تحقیق:
در احکام مستفاد از عقل چون حاکم در این باره وجدان خود ما است وضعیت روشن است.
حدود حیثیت با مراجعه به عقل حاکم به اصل محمول و حکم روشن میشود.
در احکام مستفاد از نصوص هرگاه حیثیت مورد تنصیص واقع شود مرجع عرف مخاطب نص است که آیا حالت صغرا و کبرا دارد یا نه؟
مانند: روایت امام علیه السلام - واسطه در عروض - قاعده - حیثیت تقییدی - در دعوای محقق نایینی و محقق خویی حق با نایینی است.
البته محقق نایینی در تعبیر به واسطه در ثبوت در مثل لاتشرب الخمر لاسکاره اشتباه کرده است فرض شک در علیت و حکمت و حکم آن.
مقصد اول اصول فقه (1404-1405) - جلسه
محقق خویی کبرای کلی در کلام محقق اصفهانی را میپذیرد لکن در تطبیق بر مورد اشکال دارد.
زیرا بحث در وجوب شرعی مقدمه است نه لابدیت عقلی و کلام اصفهانی در فرض دوم میآید نه اول.
کلامی با این دو محقق:
1. در احکام شرعیه حیثیات تعلیقی اگر واقعا تعلیلی باشد چرا به تقییدی بر نگردد؛ خود محقق خویی نیز دارند.
2. اگر مستند حکمی عقل است قهرا حکم در سعه و ضیقش تابع عقل است.
مانند خیار غبن و ضرر
3. نفس توصل اسم مصدری است قهرا موضوع حکم واقع نمیشود.
تنبیه هامّ: اصل مساله مهم است ...
مقصد اول اصول فقه (1404-1405) - جلسه
درس اخلاق - ایام فاطمیه
یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت
بهترین ذکر و ذُکر از اهل بیت علیهم السلام کسب نیاز انسان ها از ایشان است.
اقتضای ام الائمه بودن حضرت - هدایت و دلالت در معنای امام علیه السلام خوابیده است. لکم فی فاطمة اسوة حسنة - مدیریت بیان سیره - هدایت حضرت به صراط مستقیم که صراط امیرالمومنین علیه السلام است.
بررسی سایر دعاوی محقق خراسانی با طرح یک اشکال و جواب.
رجوع حیثیات تعلیلی در احکام عقلی به حیثیات تقییدی و کبرا شدن برای حکم و موضوع شدن برای حکم.
مثلا حیثیت مقدمیت و توصل در مقدمه که باید قصد شود.