مقصد اول اصول فقه (1404-1405) - جلسه
امر به احد الضدین مستلزم نهی از نقیض آخر به لزوم بین اخص.
در ضدین بدون ثالث مستلزم نهی از ضد آخر به لزوم بین اعم
در ضدین با ثالث مستلزم نیست.
در متقابلین بتقابل عدم و ملکه مثل تکلم و سکوت مستلزم نهی به لزوم بین اخص چون هر یک بنفسه رافع دیگری است.
اقول: به قائلان اثبات مطلقا و تفصیل باید گفت: از محل بحث خارج شده اید.
پس مقدمه دوم ساقط - مسلک دوم ساقط - نتیجه اصلی هم معلوم نیست.
سایر مسالک مثل استلزام و دلالت التزامیه لفظیه نیز ساقط
نکته قابل بحث تقریبا استطرادی تعلق تکلیف به اعدام مضافه است
که عقلا قابلیت ندارد و عرفیت هم ندارد - حل مساله تروک در روزه و احرام
مقصد اول اصول فقه (1404-1405) - جلسه
بیان سه نظر در مقدمه دوم
1. قبول مطلقا
2. عدم مطلقا
3. تفصیل
دلیل نظر اول: اگر ترک ضد واجب مثل خود واجب واجب نباشد یا حرام است یا ... و همگی محذور دارد.
دلیل نظر دوم: عدم دلیل و لغویت
ان قلت: خلو وقائع از حکم نداریم!
قلت: این ملازمه واقعه نیست - ملازمه آن که حکم دارد کافی است.
نظر سوم و دلیل آن: امکان ترک هر دو ضد در ضدیتی که ثالث دارد پس اتحاد در حکم نیست ولی در ضدیتی که ثالث ندارد امکان ترک نیست.
مقصد اول اصول فقه (1404-1405) - جلسه
نقد کلام تهذیب الاصول - آمیخت نا صحیح عرف و عقلا و عقل در عرف ملازمه دیده می شود.
پس مقدمه اول قابل دفاع است لکن
1. نباید مقدمیت را بپذیریم تا ملازمه درست شود.
2. این مقدمه، مقدمه مقدمه دوم است تا حکم بر عدم بار کند و این عرفی عقلایی نیست.
نقد کلام مرحوم صدر که تلازم را در وجود قرار داده است نه در محض صدق در حالی که تفاوت دارد عدم ضد در جنب ضد آخر یا وجود عدم ضد در جنب ضد دیگر!
آن چه قابل تصور است اول است نه دوم که در برخی تعابیر هست.
مقدمه دوم: متلازمان در صدق متلازمان در حکم ایضا
سه نظر:
1. متلازم واجب مطلقا حکم دارد و الّا یا حرام است یا غیر آن و هیچکدام با وجوب واجب نمی سازد.
اقتضای وجوب یک عمل، وجوب همه ملازم های او است.
مقصد اول اصول فقه (1404-1405) - جلسه
درس اخلاق - امام صادق علیه السلام فی ما وعظ الله عز و جل: یا عیسی! انظر فی عملک نظر العبد المذنب الخاطئ و لا تنظر فی عمل غیرک نظر الرب و کن فیها زاهدا و لاترغب فیها فتعطب. بحار الانوار298/14
1. موقعیت حدیث از جهت قائل - مخاطب - ناقل
2. سه فرمان به جناب عیسی و هر کدام با عالمی از معنا و اثر!
3. تطبیقات و مفردات: رب مشکل پسند است بما هو رب - تعبیر خاطی و مذنب خیلی بار دارد.
ادامه درس:
استدلال برای مقدمه اول: (کل ضد متلازم مع عدم ضده الآخر)
وجود ضد ممنوع است در موضوعی که ضد آخر موجود است پس باید عدم آن محقق می شود تا ارتفاع نقیضین پیش نیاید.
صدق ذاتی (هو هو ) بین وجود و عدم نیست (بین ازاله و ترک صلاة پس صدق عرفی - تلازم در صدق است.
اشکال بر این استدلال: سالبه محصله - موجبه معدولة المحمول - موجبه سالبة المحمول
نقیض یصدق علیه السواد فقط اولی است چون نباید واسطه بخورد و نباید امر وجودی شود قهرا عدم نمی تواند متلازم وجود شود.