روش شناسی کشف قلمرو سنت
- در تاریخ ۰۵ آبان ۱۳۹۶
- ساعت ۲۳:۰۹
پیامبر خدا(ص) و امامان معصوم(ع) گذشته از رسالت، بیان شریعت که از پرتو جعل الهی بر عهده آنان آمده، جهات دیگری نیز دارند. گفتار، کردار و تقریر معصومان(ع) سنّت را به عنوان یکی از منابع استنباط رقم زده است؛ اما مشکلی که در این میان برای مستنبط احکام رخ می دهد آن است که آیا از هر روایتی می توان استنباط فقهی صورت داد یا نه؟ در اینجاست که سخن از شئون و جهات مبیّنان شریعت و کشف دقیق قلمرو سنت برای فقیه، موضوعی مهم شمرده می شود. مسئله ای که پژوهش حاضر بدان پرداخته، عبارت از روش کشف قلمرو سنت است. به منظور حل این مسئله، پنج روش ، بررسی و ارزیابی شده است. این روش ها عبارت اند از: عقلی محض، عقلی نقلی، نقلی فقهی، سیستماتیک و نقلی محض. روش نقلی محض اگر با مصداق شناسی شئون، تکمیل و با بهره ازروش های دیگر پیشرفت داده شود، بی تردید بهترین راه است.
مناسبات فقه و سیاست در مکتب اصفهان
- در تاریخ ۰۷ بهمن ۱۳۹۵
- ساعت ۱۳:۲۸
مکتب فقهی اصفهان که ابتدا توسط عالمان مهاجر جبل عامل تأسیس و سپس با همراهی عالمان ایرانی و مقارن با تأسیس دولت صفوی به کار خود ادامه داد، یکی از موفق ترین و کارآمدترین مکاتب فقهی شیعه بوده است. در این مکتب، دو گرایش کلان اصولی و اخباری وجود دارد که هر کدام، ضمن داشتن برخی اشتراکات، تعامل ویژه ای با حوزه سیاست داشته اند. بی شک، تجربه ورود آشکار و حداکثری فقه در هسته قدرت سیاسی در این دوره، سرمایه ای مهم برای نظام های سیاسی دینی در آینده ایران اسلامی حتی دوره جمهوری اسلامی بوده است و همین مسئله است که بر اهمیت و ضرورت فقه سیاسی در عصر صفوی می افزاید. وضعیت ویژه شیعیان در این دوره (که برای نخستین بار در تاریخ اسلام از حاشیه به هسته قدرت سیاسی دعوت شده بودند)، تقابل ایران با امپراطوری عثمانی و نهایتاً دیپلماسی ویژه ایران با دنیای اروپا، سه موضوع سیاسی اساسی و مورد تأمل مکتب اصفهان بوده است که به ضمیمه تحولات درونی فقه شیعه، موضوع پژوهش حاضر است که در آن تلاش شده تا با رویکرد معرفت شناسی درجه دوم که مقتضی گزارش از بیرون و خارج قضایا می باشد، مناسبات فقه و سیاست (نه ضرورتاً فقه سیاسی) در عصر صفوی مورد بررسی قرار گیرد.
مبانی فقهی مهندسی ژنتیک و محصولات تراریخته
- در تاریخ ۰۵ بهمن ۱۳۹۵
- ساعت ۲۳:۱۸
مسئله مورد پژوهش عبارت است از مبناپژوهی فقهی و حکمشناسی تغییراتی که در مخلوقات براساس مهندسی و اصلاح ژن صورت میگیرد. براساس آیات قرآن، خداوند، عالم را مسخّر انسان قرار داده است. لازمه این تسخیر، جواز تصرف انسان در عالم و تغییر آن به منظور بهرهبری است؛ ولی در آیه 119 سوره نساء، تغییر خلقت از پروژههای شیطان برای گمراهی بشر معرفی شده است. پژوهش حاضر در دو مقام بحث میکند: یکم آنکه مرز جواز تصرف در عالم براساس جواز تسخیر و منع تغییر خلقالله چیست؟ دوم آنکه تغییرات مهندسی ژنتیک از کدام است؟ در قسمت یکم و در ارتباط با آیه مورد نظر، درمجموع چهار دیدگاه با عناوین ذیل وجود دارد: 1. دلالت آیه بر حرمت مطلق تغییر خلقت؛ 2. دلالت آیه بر حرمت تغییر دین خدا؛ 3. دلالت آیه بر نکوهش تغییر درون انسان؛ 4. دلالت آیه بر حرمت تغییر ناهمسو با هدف خلقت پدیدهها. دیدگاه چهارم، اندیشه صحیحی است که مفهوم آفرینش الهی و رقم زدن جعلی برخلاف آن را تبیین و مرز میان تسخیر و تغییر را روشن میسازد و درعینحال، از لوازم ناصحیح اندیشههای دیگر خالی است. در مقام دوم نیز دو دیدگاه وجود دارد. برخی مهندسی ژنتیک را تغییر مذموم و بعضی تسخیر ممدوح میدانند. بنا بر نظر مختار، مهندسی ژنتیک، ابزاری مشترک است که برای هدایت آن به راه تسخیر، به وضع قانون نیازمندیم.
روش شناسی استنباط احکام جهاد
- در تاریخ ۰۵ دی ۱۳۹۵
- ساعت ۲۳:۲۱
روش شناسی استنباط احکام جهاد