header

آنالیز بنای عقلا در«رجوع جاهل به عالم»به روش؛«رفتارشناسی»و مقایسه آن با«رجوع مقلد به مرجع تقلید»

  • در تاریخ ۰۵ دی ۱۳۹۵
  • ساعت ۲۳:۱۶

با توجه به این که عمده ترین دلیل بر تقلید،بنای عقلا در«رجوع جاهل به عالم»است و از طرفی تکیه زدن بر ارتکازات شخصی خود و طرح ادعای بنای عقلا بدون سند معتبر در این موضوع، منشا داوری های ناصحیح است، در این مقاله تلاش شده است با استقصای روش های تحصیل بنای عقلا، با استفاده از روش رفتارشناسی،«بنای عقلا در رجوع جاهل به عالم»واکاوی گردد.نتیجه حاصل مواردی چند از قبیل:فرق نهادن بین«رجوع به متخصص»و«رجوع جاهل به عالم»،شمردن عقل و نیازهای زندگی جمعی و اطمینان شخصی به عنوان منشا پیدایش چنین سیره ای توسط فقها است و با تحلیل اصطلاح«تقلید»در فقه و اصول،و مقایسه نتایج حاصل از رفتارشناسی،با «رجوع مقلد به مرجع تقلید»،در نهایت،چیزی که به سیره عقلا می توان نسبت داد رجوع غیرتعبدی مراجعه کننده است و این چیزی غیر از تقلید اصطلاحی است.

عدالت به مثابه يك سند، يك قاعده، روی¬كرد و گفتمان عام در كشف حكم و اجرای احكام مكشوف

  • در تاریخ ۱۲ آبان ۱۳۹۵
  • ساعت ۲۱:۵۱

عدالت يكی از كهن‌ترين مفاهيمی است كه بشر با آن آشنا است و در نصوص دينی به عنوان يكی از مقاصد ميانی انبياء از آن ياد شده است. اين مفهوم، مفهومی پيشين دينی است، لكن نبايد فارغ از نگاه به جهان، انسان و سرانجام وی به تفسير آن پرداخت. چنان كه در تطبيق آن بر مصاديق و يافتن عينيت‌های آن، وقتی در يك نظام، ديده می‌شود، بايد عناصر مؤثر بر آن را ـ كه در آن نظام حضور دارند ـ ملاحظه نمود (مطالعه هرمی و حلقوی عدالت). در بخش نظر و انديشه با مفهوم عدالت برخوردی بايسته نشده است ؛ از اين رو لازم است كارايی‌های آن در كشف حكم، باز خوانی شود تا اجرای عدالت بر بنيان آن صورت پذيرد. عدالت در فقه به مثابه يك سند، قاعده، روی كرد، حضور می‌يابد و به مثابه يك گفتمان عام در اجرای احكام مكشوف بايد تحقق يابد.

ســهــم ادیــان در ساخت و مدیریت خانه مشترک بشریت

  • در تاریخ ۱۱ آبان ۱۳۹۵
  • ساعت ۲۰:۵۳

ارائه شده در دهمین دور گفتگوی‌هاي ديني ایران با شوراي پاپي كليساي كاتوليك واتيكان1395ش. بشریت مجروح از افراط گرایی، خشونت و غافل از معنویت، نیازمند تشکیل خانه‌ای مشترک است که محل آرامش و التیام زخم‌های ناموجه او باشد. در این میان سهم ادیان به ویژه دین اسلام و مسیحیت، سهم ویژه ای است. مقاله حاضر به ظرفیت‌هایی اشاره می‌کند که در دین اسلام و مسیحیت وجود دارد، بدین قرار: 1. آیت‌الله انگاری عالم و هس‍تی را از خدا دانستن (من الله)؛ 2. نگاه مهربان، همراه با احترام به هستی با اعتقاد به دکترین «حق هستی» و «تکلیف در مقابل همه هستی»؛ 3. اعتقاد به حرکت هستی به سوی خداوند (الی الله المصیر) و به جهان پس از مرگ؛ 4. اعتقاد به فرجام نیک دنیا و ظهور انسانی الاهی و برخوردار از قدرت و حکمت در آخر الزمان؛ 5. لزوم بهره بردن از تراث بین الادیان که متعلق به انسانیت است و توجه به ظرفیت‌های جهانی و جاودان در شریعت ادیان از قبیل توجه به عقل، عقلانیت، مصلحت، عدالت و...؛ 6. مبارزه با میلیتاریسم، تولید، و به کارگیری سلاح‌های کشتار جمعی، توسعه NPT و رفع آپارتاید هسته‌ای و...؛ 7. نفی تبعیض در برخورد با تروریسم و خشونت‌گرایی و پلشت‌انگاری تقسیم تروریسم به تروریسم خوب و تروریسم بد؛ 8. مبارزه بی‌امان با مدارس تروریست‌پرور از قبیل مدارس وهابیت و مبارزه با نهادها و رژیم‌هایی که آنها را پشتیبانی می‌کنند و احساس مسئولیت بیشتر رهبران دینی در انتقال آموزه‌های مسالمت آمیز دینی به نسل‌ها .

ظرفیت های فقه در رویارویی با مسائل دنیای معاصر

  • در تاریخ ۰۷ مرداد ۱۳۹۵
  • ساعت ۱۳:۱۶

ظرفیت‌های فقه برای پاسخگویی به مسائل نوپیدا چیست؟ خداوند گستره شریعت را سایه افکن بر بیشتر شئون بشری، قرار داده است، از این رو نظام مندی و هماهنگی از لوازم ضرور آن است. متصدیان استنباط برای کشف این شریعت نظام‌مند، حتی الامکان، باید تلاش کنند نه آنکه در جستجوی عذری موجه نزد خداوند باشند. برای کشف شریعت باید از ادله اربعه بهره گرفت، در عین حال دنیای معاصر، مسائلی نوپیدا به وجود آورده که به راحتی مصداقی از عمومات، اطلاقات و قواعد کهن نیست، از این رو باید به ظرفیت‌های نهفته در فقه توجه کرد تا به کشفی کارآمد رسید، برخی از این ظرفیت‌ها عبارتند از عقل، نصوص قرآنی و روایی عام و قاعده ساز. در میان برخی از منبع واره انگاشته شده‌ها ظرفیت‌هایی است که با تکیه به منابع استنباط، شکوفا می‌شود. مانند عرف و مصلحت که در برخی از تجسدهایشان به یک یا چند منبع استنباط برگشت می کنند. برخی از نصوص هستند که ظرفیت تفسیری برای نصوص مبین شریعت دارند، مانند نصوص مبین مقاصد. شکوفایی این نیروهای نهفته در کنار نظام وار دیدن شریعت، دانش فقه را پاسخگو به مسائل دنیای معاصر خواهد کرد، بدون آنکه نیاز به خروج از ضوابط إجتهاد باشد. نظام استنباط قابل ترمیم، تکمیل و توسیع است.