فقه القضاء - شرایط قاضی
جلسه 84- در تاریخ ۰۶ اسفند ۱۳۹۸
چکیده نکات
روایات دال بر نهی از اطاعت از زنان
نهی از مشورت با ایشان و مفاد های مشابه
شرایط قاضی - مذکر بودن
برگه جلسه :
صفحه 192 و 193 و 194
گزارش و تحلیلی تاریخی در ارتباط با موضوع
برخی از پژوهشگران نوشتهاند:
«روایات نقصان عقل زنان در اکثر منابع حدیثی اهل تسنن یافت میشود؛ بخاری، مسلم، ابوداود، ترمذی، نسائی، ابنماجه، دارمی، ابن حنبل، ابن حِبّان، بیهقی و... آن را در کتب صحاح و سنن و مسانید و دیگر کتب خود گزارش کرده اند... به لحاظ وجود حدیث در کتاب صحیح البخاری و صحیح مسلم نزد اهل تسنن، صحیح تلقی می شود و به لحاظ متن، تمامی نقل یک مضمون را و با عبارتهایی همانند یکدیگر گزارش کردهاند.
اما روایات دال بر نقصان عقل زنان در منابع حدیثی بسیار معتبر شیعه مانند الکافی [کتاب] من لا یحضره الفقیه و نهج البلاغه یا با اعتبار کمتر چون کشف المحجة و المسترشد گزارش شده است. مجموع این روایات به هشت گزارش اصلی منتهی میشود؛ سه حدیث نبوی و پنج حدیث علوی. از سایر ائمه، حدیثی درباره کاستی عقل زنان به دست نیامده است و در مواردی از احادیث نبوی یا احادیث علوی امام باقر و امام صادق علیهما السلام نقش راوی را دارند و فقط محدث نوری حدیثی را از کتابی به نام تحفة الاخوان نقل میکند. در این گزارش حدیث از ابن عباس و راوی آن امام صادق ـ علیه السلام ـ است...».1 2
(جلسه هشتاد و چهارم)
در بخشی از روایت «تحفة الاخوان» (بعد از نقل خطای حواء و عرضه او بر خداوند که ابلیس قسم خورد و مرا اغوا کرد و من نمیدانستم بندهای قسم دروغ به نام تو یاد کند) آمده است خداوند فرمود: «الان اخرجی ابدا فقد جعلتک ناقصة العقل و الدین و المیراث و الشهادة و الذکر و معوجة الخلقة شاخصة البصر و جعلتک اسیرة أیام حیاتک و أحرمنک أفضل الاشیاء: الجمعة و الجماعة والسلام و التحیة و قضیت علیک بالطمث و هو الدم وجهة الحبل و الطلق و الولادة فلا تلدین حتی تذوقین طعم الموت فأنتِ أکثر حزنا و أکسر قلبا و أکثر دمعة و جعلتکِ دائمة الاحزان و لم اجعل منکن حاکما و لا أبعث منکن نبیا» الخبر .
در تراث اسلامی ضعفهای دیگری نیز برای زنان بیان شده است.
مانند این کلام امیر ـ علیه السلام : (خطاب به لشکر خود قبل از جنگ صفین):
«...و لا تهیجوا النساء بأذی و ان شتمن أعراضکم و سببن امراءکم فانهن ضعیفات القوی و الانفس و العقول...».3
جامع دلالی این احادیث و نقل قولها، بیان ضعف زنان ـ حداقل ـ نسبت به مردان است. برخی تحقیقات موارد بیشتری را ـ غیر از آن چه ما بیان کردیم ـ جمع آوری کردهاند، که مراجعه به آن ها مفید مینماید.4
هر چند در برخی از موارد کوتاهیهایی صورت گرفته و برداشت صحیحی صورت نپذیرفته است.5
و) گروه دال بر نهی اطاعت از زنان، نهی از مشورت با ایشان و مفادهای مشابه
توجه کنید:
• حدثنا علی بن احمد بن عبدالله بن احمد بن ابی عبدالله البرقی رحمه الله قال: حدثنی أبی عن جده احمد بن ابی عبدالله عن ابیه عن محمد بن ابی عمیر عن غیر واحد عن الصادق جعفر بن محمد عن أبیه عن آّبائه علیهم السلام قال: شکی رجل من أصحاب أمیر المومنین علیه السلام نساءه، فقام علی علیه السلام خطیبا، فقال :«معاشر الناس لا تطیعوا النساء علی حال و لا تأمنوهن علی مال و لا تذروهن یدبرن أمر العیال فانهن أن ترکن و ما أردن اوردنا المهالک و عصین أمر المالک فانا وجدناهن لا ورع لهن عند حاجتهن و لا صبر لهن عند شهوتهن البذخ لهن لازم و ان کبرن و العجب لهن لا حق و ان عجزن یکون رضاهن فی فروجهن لا یشکرن الکثیر اذا منعن القلیل ینسین الخیر و یذکرن الشر یتهافتن بالبهتان و یتمادین فی الطغیان و یتصدین للشیطان فداروهن علی کل مال و أحسنوا لهن المقال لعلهن یحسن الفعال».6
• در حدیث گذشته بود: «و لا تطیعوهن فی المعروف حتی لا یطمعن فی المنکر».7
در کتاب کافی8 در ذیل بابی با عنوان «باب فی ترک طاعتهن» روایاتی ذکر شده است، از جمله:
• عده من اصحابنا عن احمد بن محمد عن ابن محبوب عن عبدالله بن سنان عن أبی عبدالله قال: ذکر رسول ـ الله صلی الله علیه و آله ـ النساء فقال: «اعصوهن فی المعروف قبل أن یأمرنّکم بالمنکر و تعوذوا بالله من شرارهن و کونوا من خیارهن علی حذر».
• علی بن ابراهیم عن أبیه عن النوافلی عن السکونی عن أبی عبدالله ـ علیه السلام ـ قال: قال رسول الله (ص):« من أطاع امرأته أکبّه الله علی وجهه فی النار؛ قیل: و ما تلک الطاعة؟ قال: تطلب منه الذهاب الی الحمامات و العرسات و العیدات والنیاحات و الثیاب الرقاق.
• و باسناده قال: قال رسول الله :«طاعة المرأة ندامة».
• عدة من أصحابنا عن احمد بن ابی عبدالله عن ابیه عمن ذکره عن الحسین ابن المختار عن ابی عبدالله قال: قال امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ فی کلام له :«اتقوا شرار النساء و کونوا من خیارهن علی حذر و إن أمرنکم بالمعروف فخالفوهن کیلا یطمعن منکم فی المنکر».
• وعنه؛ عن ابیه رفعه ابی جعفر ـ علیه السلام ـ قال: ذکر عند أبی جعفر ـ علیه السلام ـ النساء فقال: «لا تشاوروهن فی النجوی و لا تطیعوهن فی ذی قرابة».
• وعنه عن ابی عبدالله الجامورانی عن الحسن بن علی بن أبی حمزة عن صندل عن ابن مسکان عن سلیمان بن خالد قال: سمعت أبا عبدالله ـ علیه السلام ـ یقول: «إیاکم و مشاورة النساء فإن فیهن الضعف و الوهن و العجز».
• ...قال امیر المؤمنین ـ صلوات الله علیه ـ :«کل امرء تدبره امرأة فهو ملعون».
(پایان جلسه)
• محمد بن یحیی عن احمد بن محمد عن الحسین بن سیف عن اسحاق بن عمار رفعه قال: «کان رسول الله صلی الله علیه و آله إذا أراد الحرب دعا نساءه فاستشارهن ثم خالفهن».
• علی عن أبیه عن عمرو بن عثمان عن بعض اصحابه عن ابی عبدالله ـ علیه السلام ـ قال: «استعیذوا بالله من شرار نساءکم و کونوا من خیارهن علی حذر و لا تطیعوهن فی المعروف فیدعونکم الی المنکر و قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله : النساء لا یشاورن فی النجوی و لا یطعن فی ذوی القربی إن المرأة اذا أسنت ذهب خیر شریها و بقی شرهما و ذلک أنه یعقم رحمها و یسوء خلقها و یحتد لسانها و أن الرجل إذا أسنّ ذهب شرٌ شطریه و بقی خیرهما و ذلک أنه یؤوب عقله و یستحکم رأیه و یحسن خلقه».
• از رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ : «...و اذا کان امراؤکم شرارکم و اغنیاؤکم بخلاؤکم و امورکم الی نساؤکم فبطن الارض خیر لکم من ظهرها».9
• ابوعبدالله الاشعری عن بعض اصحابنا عن جعفر بن عنبسة عن عباد بن زیاد الاسدی عن عمرو بن ابی المقدام عن ابی جعفر علیه السلام و احمد بن محمد العاصمی عمن حدثه عن معلی بن محمد البصری عن علی بن حسان عن عبدالرحمن بن کثیر عن ابی عبدالله ـ علیه السلام ـ قال: «فی رسالة امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ الی الحسن ـ علیه السلام ـ لا تُمَلِّک المرأةَ من الامر ما یجاوز نفسها؛ فإن ذلک أنعم لحالها و أرحی لبالها و أدوم لجمالها؛ فإن المرأة ریحانة و لیست بقهرمانة و لا تعد بکرامتها نفسها و اغضض بصرها بسترک و اکففها بحجابک و لا تطمعها أن تشفع لغیرها فیمیل علیک من شفعت له علیک معها واستبق من نفسک بقیة؛ فإن إمساکک نفسک عنهن ـ و هن یرین أنک ذو اقتدار ـ خیر من أن یرین منک حالا علی انکسار».10
در این ارتباط، روایات متعدد دیگری نیز وجود دارد که در متون حدیثی شیعه و اهل تسنن و برخی پژوهش های جدید ـ از جمله دو پژوهشی که از آن ها یاد کردیم ـ وجود دارد، لکن ضرورتی در ذکر آن ها در این مجال نیست و در آن چه نقل شد غنا و کفایت است.
------------------------------------------------------------------------------------------
01. بررسی فقهی مدیریت زنان در مناصب سیاسی، ص204و 205.
02. مستدرک الوسائل، ج14، ص285و286.
03. نهج البلاغه،(فیض الاسلام)، نامه 14، ص859.
04. ر.ک: دانشنامه امام علی (ع)،ج5، مقاله«حقوق زن»، صص92ـ90.
05. ر.ک: همان، آخر ص 91.
06. علل الشرائع، ج2، باب 288، ص512و513.
07. نهج البلاغه،(فیض الاسلام)، خطبه 79، ص179.
08. ج5، کتاب النکاح، صص516 ـ518.
09. تحف العقول، ص32.
10. کافی (فروع)، ج5، ص510.
مشروح درس :
بسم الله الرحمن الرحیم
بحث ما بر سر گروهی از روایات بود که ادعا شده بود : دلالت می کنند بر نفی شایستگی زنان برای تصدی مناصب مهمی چون قضاوت. روایاتی را خواندیم، رسیدیم به یک روایتی که مرحوم میرزای نوری : از کتاب تحفة الاخوان نقل می کند.
روایت این است که امام صادق نقل می کنند از ابن عباس داستان خلقت آدم و حوا، رفتن به بهشت و خارج شدن آن ها از بهشت تا جایی که خداوند متعال خطاب کرد به حوا که چه شد؟ چرا چنین کردی؟ حوا گفت خدایا من خطا کردم منتهی ابلیس با فریب دادنش و قسم خوردنش من را گول زد و من فکر نمی کردم که یک بنده ای از بندگان تو قسم تو را به دروغ بخورد و باور کردم خداوند فرمود به هر حال اشتباه کردی پس خارج شو اخرجی ابدا فقد جعلتک ناقصة العقل و الدین و المیراث و الشهادة و الذکر و معوجة الخلقة شاخصة البصر اسیرة ایام حیاتک تا این که احرمنک افضل الاشیاء الجمعة از جماعت از سلام از تحیت و داوری کردم بر تو به حیض بودن، برای هر زاییدنی طعم مرگ را بکشی فانت اکثر حزنا و اکثر قلبا و اکثر دمعتا تا این که می گوید و لم یجعل منکن حاکما و پیغمبری از شما مبعوث نکردم.
حوا اشتباه کرد جنس زن چرا؟ گنه کرد در بلخ آهنگری به شوشتر بزنند هزاران گردن مسگری، این ها از همان روایاتی است که قطعا باید کنار گذاشته شود چون با قرآن مخالف است. این کتاب از چه کسی است؟ چه سندی دارد؟ در مستدرک دارد المولی سعید المزیدی فی تحفة الاخوان عن ابی بصیر عن الصادق ع فی خبر طویل قال قال بن عباس. روایت از ابن عباس که روایت نیست مگر این که روایت را کمک کنیم و بگوییم حضرت با زبان تأیید آن را نقل کرده اند ولی به هر حال سند روایت بسیار بسیار ضعیف است. این هم مولی سعید مزیدی نیست ما شخصی داریم به نام «ملا محمد سعید مرندی» مزیدی نامی نداریم که تحفة الاخوان نوشته باشد ما تحفة الاخوان زیاد داریم ولی مرحوم حاج آغا بزرگ در الذریعه مزیدی نامی ثبت نکرده است فقط همین روایت را نقل می کند تحفة الاخوان الفارسی للمولی محمد سعید المرندی. ملا محمد سعید واعظ مرندی احتمالا برای قرون اخیر هم باشد و تا ابی بصیر خیلی فاصله دارد.
البته ما داریم روایات را نقل می کنیم که دلالت بر نوعی نقص در زنان می کند.
در آستانه ی جنگ جمل حضرت به اصحابشان فرمودند: و لا تهیجوا النساء بأذی و ان شتمن اعراضکم و سببن امراءکم فانهن ضعیفات القوی و الانفس و العقول ... »
روایات دیگری هم هست ولی همین مقدار کافی است.
در این قسمت وارد بخش جدیدی می شویم.
گروه پنجم: گروه دال بر نهی از اطاعت زنان، نهی از مشورت زنان و مفادهای شبیه به این ها.
این گروه را ما جدا کردیم چون در این گروه نمی گوید زن یک نقصی دارد، عقلش ناقص است یا توانش ناقص است بلکه رسما نهی می کند از اطاعت زنان مطلق هم است و شامل همه ی زنان می شود، مربوط به خلقت آن ها نیست اگر چه به نوعی دلالت بر نقص هم می کند.
روایت اول از علل الشرایع جلد دوم، باب 288 صفحه ی 512 و 513
حدثنا علی بن احمد بن عبدالله بن احمد بن ابی عبدالله برقی رحمه الله قال: حدثنی ابی عن جده احمد بن ابی عبدالله عن ابیه عن محمد بن ابی عمیر عن غیر واحد عن الصادق جعفر بن محمد عن ابیه عن ابائه علیهم السلم قال: شکی رجل من اصحاب امیرالمؤمنین ع نساءه فقام علی ع خطیبا، فقال: معاشر الناس لا تطیعوا النساء علی حال و لا تأمنوهن علی مال و لا تذروهن یدبرن امر العیال فانهن نگذارید امر خانه را به دست بگیرند فانهن ان ترکن و ما اردن اوردنا المهالک در ادامه هم همین سختگیری ها هست صبر ندارند عند شهوتهن، مرد باید صولت خودش را در مقابل او حفظ کند و ... البته بعد هم دارد که با آن ها مدارا کنید و زیبا صحبت کنید شاید آن ها کار را بهتر انجام دهند.
یک روایتی هم قبلا داشتیم که: لا تطیعوهن فی المعروف حتی لا یطمعن فی المنکر. وقتی در معروف به حرف آن ها گوش کردید در منکرات هم از شما توقع دارند.
در کتاب کافی، جلد پنج، کتاب النکاح یک بابی دارد تحت عنوان: باب فی ترک طاعتهن. برخی از روایات این باب را می خوانیم.
روایت اول از رسول خدا است که حضرت فرمودند: اعصوهن فی المعروف قبل ان یأمرنکم بالمنکر و تعوذوا بالله من شرارهن و کونوا علی خیارهن علی حذر.
بگوییم این روایات غیر از این که یک دستور ارشادی دارد برای زندگی نقش زن را برای تصدی مناصب اجتماعی به شدت محدود می کند.
روایت دوم: من اطاع امرأته اکبه الله علی وجهه فی النار. قیل: و ما تلک الطاعة؟ قال: تطلب منه الذهاب الی الحمامات و العرسات و العیدات و النیاحات و الثیاب الرقاق. منظور حمام برای غسل و تمیز کردن ضروری نیست. شاید منظور از عیدات همان اعیاد باشد و اگر این باشد نمی دانم چقدر این تعبیر درست است؟
روایت سوم: طاعة المرءة ندامة
حال مراد از این «مرأة» همسر است یا مراد جنس زن است اگر مسئولیتی قبول کند و دیگران بخواهند اطاعت کنند؟
روایت چهارم روایتی است که جناب کلینی با سندی دیگر می آورد البته این روایت مرسله است: «اتقوا شرار النساء و کونوا من خیارهن علی حذر و ان امرنکم بالمعروف فخالفوهن کیلا یطمعن منکم فی المنکر»
روایت پنجم که می رسد به امام باقر ع که مرفوعه هست. ذکر عند ابی جعفر (ظاهرا مراد امام باقر است): النساء فرمود: لاتشاورهن فی النجوی و لا تطیعوهن فی ذی قرابة» در مورد بستگان هم به آن ها گوش ندهید شاید مراد این باشد که اگر بخواهی به حرف او گوش کنی می گوید با برادرت رابطه ات را قطع کن، با پدرت رابطه ات را قطع کن و ... .
ابتدا روایات نهی از اطاعت را آوردم ولی روایت آخر نهی از مشورت است و یک روایت دیگر هم در مورد نهی از مشورت داریم.
روایت ششم: ایاکم و مشاورة النساء فان فیهن الضعف و الوهن و العجز
بپرهیزید از مشاورت با زنان به درستی که در آن ها ضعف و سستی و عجز است. عجز به این معنا است که طوری مشاوره می دهند که عجز شما زیاد می شود یا این که خودشان عاجز هستند از این که مشورت درست بدهند در هر صورت روایت تعلیل دارد. اگر زنانی بودند که در غالب کارهایشان نه ضعف و نه سستی و نه عجزی مشاهده نشد این روایت شامل آن ها می شود.
روایت هفتم: «کل امرء تدبره امرأة فهو ملعون» ملعون یعنی کارش پیش نمی رود، برکت ندارد. این احتمال که مراد «امرأته» باشد یعنی هر شخصی که امور زندگیش را به زن بسپارد که آن زن بر مرد حاکم شود ملعون است. در کافی های دار الحدیث کلمه ی «عیدات» که قبلا داشتیم را گفته است که در برخی از نسخه ها «عیدان» است، اگر عیدان باشد مشکلی نیست چون جمع عید است ولی عیدات قدری مشکل دارد.
چکیده نکات
روایات دال بر نهی از اطاعت از زنان
نهی از مشورت با ایشان و مفاد های مشابه
نظر شما