اصول فقه-تعارض ادله
جلسه 86- در تاریخ ۱۰ اسفند ۱۳۹۸
چکیده نکات
رفتارشناسی ولد المؤسس آیة الله حایری
در فرض انفتاح
عدم ثبوت روایات تخییر
فرض تکافو
فرض عدم تکافو
انسداد و انفتاح
امکان احتیاط و عدم آن
اقتضای اسناد و اخبار در تعارض اخبار - بررسی اخبار علاجیه در نگاه سیستمی و مجموعی
برگه جلسه :
صفحه 1667 و 1668
(جلسه هشتاد و ششم)
رفتارشناسی ولد المؤسس آیة الله حایری1
محقق مرتضی حایری ـ قدس سره ـ در مسأله به سی و سه روایت اشاره و در مقام جمع بین آنها به اموری اشاره میکند، بدین قرار:
1. انه و ان اشتهر بینهم ثبوت ادلة دالة علی التخییر ـ بنحو الاطلاق او فی المتعادلین ـ لکن الظاهر عدم ثبوت ذلک.
ایشان، همانند محقق خویی روایات تخییر را ـ با روش فقه ریاضی ـ رمی به ضعف سند، یا دلالت میکند، و به گونهای خاص آن روایات را خارج از حوزه تخییرِ مورد بحث ـ مثل حمل بر تخییر واقعی ـ توجیه مینماید(ص256و257).
2. بعد ما فرضنا سقوط اخبار التخییر، فلیس فی البین الا اخبار التوقف و الترجیح.
3. در این صورت بحث را ـ در دو فرض تعادل و عدم تعادل برگزار میکند:
فرض اول را ـ به نوبه خود ـ به دو فرض تقسیم میکند: فرضِ امکان رفع جهل و انفتاح که در این صورت باید توقف کرد؛ و با عدم امکان توقف (و احتیاط) تخییر عقلی حاکم است، هر چند احوط را در رجوع به اصل یا قاعدهای میداند که مطابق یکی از دو طرف تعارض است(ص257و258).
و در فرض انسداد باب علم و عدم امکان رفع جهل میفرماید: چنین فرضی از ادله توقف و ترجیح خارج است، باید به قاعده رجوع کرد و اقتضای قاعده هم چیزی جز تخییر نیست(ص259).
4. ایشان، فرض دوم (فرض وجود مرجح2 و عدم تعادل طرفهای تعارض) را نیز به دو بخش تقسیم میکند: فرض انسداد و عدم تمکن از رفع جهل و فرض انفتاح .
در فرض انسداد اخذ به ذو المرجح را لازم میداند، بدون این که روایات دال بر توقف از اخبار علاجیه مزاحم آن باشد (لاختصاصها بصورة التمکن من رفع الجهل)(ص258).
در فرض انفتاح
بیان ایشان به قرار ذیل است:
«و لها ایضا قسمان:
احدهما: فرض امکان الاحتیاط، ثانیهما: فرض عدم امکانه.
اما الاول فحیث لایمکن تخصیص اطلاق التوقف بغیر ذی الترجیح ـ لقلة عدم وجود الترجیح ـ و لایمکن اختصاص ادلة الترجیح بما إذا انسد العلم بالحکم فی المسألة ـ لورودها فی مورد الانفتاح خصوصا مثل المقبولة ـ فالظاهر هو التخییر بین الترجیح والتوقف مع افضلیة التوقف و الاحتیاط کما هو واضح عقلا و هو الظاهر من ادلته ـ کخبر مسائل الرجال و خبر المیثمی عن الرضا ـ علیه السلام ـ و هو جمع عرفی.
بل لا تعارض اصلا، لأن مقتضی أدلة الترجیح لیس إلا حجیة ذی الترجیح، لا وجوب العمل فی قبال الاحتیاط کما فی حجیة اصل الخبر و لیس مقتضی الامر بالتوقف هو الوجوب کما هو المعروف عند المحققین بل مفاده البعث الیه و هو حجة علی الوجوب فی ما لم تقم قرینة علی الجواز. هذا فی ما یمکن فیه الاحتیاط.
(پایان جلسه)
و أما فی ما لا یمکن فیه الاحتیاط ـ و هو القسم الثانی ـ فالظاهر ایضا هو التخییر بین التوقف و التخییر فی العمل و الاخذ بذی الترجیح و ذلک لأنه لا یمکن حمل موثق سماعة علی غیر ذی الترجیح للتخصیص بالفرد النادر و لا یمکن حمل دلیل الترجیح فی قبال التوقف علی صورة امکان الاحتیاط لانه إذا جاز الترجیح فی مورد امکان الاحتیاط جاز الترجیح فی غیره بالاولویة فالعرف یأبی عن التخصیص المذکور و التخییر بین الامرین هو الجمع العرفیّ بل لا تعارض کما تقدّم وجهه»(ص259و260).
محقق حایری با همه تلاشی که از خود صورت داده است ـ البته ـ به برخی نکات اشاره نکرده است و قدری فارغ از ملاحظه ادله، حل مسأله را مدیریت کرده است. در مطاف آخر در حل مسأله، نکات مورد نظر بیان میشود.
ختم کلام
در متون اصول فقه امامیه تلاشهای دیگری نیز صورت گرفته است که یا فاقد عنصر جدید برای بحث و گفتگو است و یا به قصد تلخیص و واگذاری به مطالعه مخاطبان از بیان آنها میگذریم. در نهایتِ این بخش، باید توجه مخاطبان را به برخی ادعاهای غیر مستند جلب کرد، تا در داوری به قضاوت غیر واقع نرسیم؛ مثلا شیخ اعظم روایات دال بر تخییر (از اخبار علاجیه) را مستفیض بلکه متواتر میداند،3 و این در حالی است که برخی آن را به ضعیف در سند و در دلالت یا در یکی از این دو تقسیم کردند. در مقابل ادعا شده فقط یک روایت سالم وجود دارد،4 که البته اگر آن ادعا از شیخ اعظم پذیرفته نیست ـ که نیست5 ـ، نباید با رفتار مدرسهای و ریاضی با اخبار تخییر، آن را تا حد یک خبر تقلیل داد. رفتار با روش مزبور، ـ به حق ـ مورد قبول شیخ اعظم نیست.
و الحمد لله رب العالمین.
--------------------------------------------------------------------------------------
1. مبانی الاحکام فی اصول الشرائع الاسلام، ج3، صص 55ـ269.
2. البته به قرینه آن چه بعدا بیان می کند (در ص269)مرادش از عدم تعادل و بودن مزیت در یکی از متعارض ها، بودن مزیت های منصوص است. و در مزیت های غیر منصوص، بخش مستقلی برای بحث و گفتگو باز می کند(از ص269...).
3. فرائد الاصول، ج4، ص39.
4. الرسائل، ج2،ص48.
5. ر.ک: کتاب التعارض، ص227.
مشروح درس :
بسم الله الرحمن الرحیم
انتهای بحث از رفتار شناسی عالمان اصول راجع به اخبار علاجیه هستیم. آخرین شخصیتی که از حوزه ی قم و تفکر قم داریم ولد المؤسس مرحوم آقا شیخ مرتضی حائری است. ایشان کتاب اصول فقهی دارد به نام مبانی الاحکام که ظاهرا همه اش به قلم خود ایشان است. ایشان در مواجهه با اخبار علاجیه مطالبی دارد، برخی تکرار حرف دیگران است که قبلا آشنا شده ایم اما عمده ی مسائل ایشان تأسیس است ولو در ساختار و شکل نه در محتوا.
اولین مطلبی که تکرار است این است که اگر چه مشهور است که ما در بین روایات علاجیه ادله ای داریم دال بر تخییر (شیخ انصاری تعبیر دارد: روایات مستفیض اگر نگوییم متواتر) اما ایشان می گوید نه، و ان اشتهر بینهم ثبوت ادلة دالة علی التخییر (حالا برخی گفته اند به نحو اطلاق مثل جناب آقای آخوند و برخی گفته اند در متعادلین) لکن الظاهر عدم ثبوت ذلک اگر بپرسید ایشان آن هشت یا نه روایت را چه می کند؟ پاسخ این است که ایشان هم همان راه آقای خویی را می رود، با همان روش مدرسه ای، یکی دلالت ندارد، یکی سند ندارد، یکی هیچ کدام را ندارد، یک را حمل بر تخییر واقعی می کند که قبلا از آقای خویی نقل شد. به هر صورت ایشان این نتیجه را می گیرد و بخشی از روایات از صحنه خارج می شود، روایات احتیاط را هم که از زراره بود ایشان قبول ندارد و خلاصه می گوید دو گروه روایت در صحنه وجود دارد. برخی روایات دال بر توقف است و برخی از روایات دال بر ترجیح به ذوالمزیت است. حالا می خواهیم تقسیم کنیم که کدام برای توقف، کدام برای ترجیح و کدام برای هر دو، این جا است که ایشان وارد بیان صورت ها و اقسام می شود. می فرماید : لازم است که بحث را در دو مقام بررسی کنیم: بر فرض تعادل و بر فرض عدم تعادل.
اما بر فرض تعادل (ما اضافه می کردیم که یا هیچ کدام بر دیگری مزیت ندارد یا هر کدام مزیتی دارند که یکدیگر را به تعادل می رسانند): در این جا یا در فرض امکان رفع جهل است (انفتاح باب علم، زمان معصوم است) یا در فرض انسداد. اگر فرض انفتاح باشد یا امکان توقف و احتیاط هست یا نیست. اما صورت انفتاح و امکان احتیاط و توقف سهم را به ادله ی توقف می دهیم چون فرض این است که امکان رفع جهل هست و ادله ی ترجیح هم که در این جا نمی آید چون فرض این است که هیچ کدام بر دیگری مزیت ندارد پس باید توقف کنیم تا به معصوم برسیم، احتیاط می کنیم تا واقعه روشن شود. اگر توقف و احتیاط هم ممکن نباشد روشن است که تخییر عقلی می آید البته همین جا که تخییر عقلی می آید احوط این است که آن را بگیرد که مطابق اصل یا مطابق یک قاعده است را بگیرد.
اما اگر فرض انسداد است. دو روایت متعادل، امکان رفع جهل هم نیست در این جا ایشان می گوید باید به سراغ قاعده برود و قاعده تخییر است البته ایشان می گوید این فرض از ادله ی اخبار علاجیه خارج است (یعنی داخل در اخبار تخییر است؟ شما که گفتید ادله ی تخییر ثابت نیست. ممکن است بگوییم اصلا داخل در اخبار علاجیه نیست که اگر اینطور باشد باید اصل تساقط باشد نه تخییر مگر این که بگوییم ایشان از کسانی است که قائل است اصل فارغ از اخبار هم تخییر است)
پس اخبار تخییر خداحافظ، می ماند اخبار توقف و ترجیح. در فرض تعادل که جای اخبار ترجیح نیست و خودش دو صورت دارد اگر امکان رفع جهل و امکان توقف و احتیاط باشد در این صورت باید توقف کند. اگر امکان رفع جهل باشد ولی عدم امکان احتیاط در این جا باید قائل به تخییر شویم. در فرض انسداد هم که اصلا از اخبار علاجیه خارج است و قائل به تخییر می شویم. یعنی در فرض تعادل دو صورت درست می کند و صورت اول را هم دو صورت می کند که مجموعا می شود سه قسم. قسم اول توقف و دو قسم بعد تخییر.
این تمام کلام در فرض تعادل متعارض ها اما فرض مهم، فرض رجحان است حالا رجحان را هرچه قبول کنیم (از طریق مقبوله جلو بیاییم، یا مرجحات غیر منصوصه را بپذیریم یا فقط دو مورد را بپذیریم). ایشان مثل فرض تعادل تقسیم می کند به فرض انفتاح و انسداد چنانکه فرض انفتاح را هم تقسیم می کند به امکان احتیاط و عدم امکان احتیاط (همان کاری که در فرض تعادل کرد).
در فرض رجحان و انسداد که نمی توانیم رفع جهل کنیم حجت دیگری هم نداریم که برای ما مشخص کند معتبر واقعی را از غیر آن؛ ایشان می فرماید باید اخذ به ذو المرجح کرد. اگر بپرسید چرا توقف نمی کنید(مخصوصا در فرضی که می شود توقف کرد) ایشان پاسخ می دهد چون دلیلی بر توقف نداریم. اگر بگویید روایات توقف می گوید: روایات توقف اختصاص دارد به فرض انفتاح.
اما در فرض رجحان و انفتاح باب علم و سؤال معصوم یا حجت معتبر: در این جا اگر احتیاط ممکن است مثل مسأله ای که عجله ای در عمل به آن نیست مثل تقسیم ارث در این جا هم می شود توقف کرد و عملا احتیاط کرد هم می شود اخذ به ذوالمرجح کرد چون هم دلیل توقف در این جا جریان دارد هم دلیل اخذ به ذو المرجح. طوری هم نیست که بگوییم حتما باید یکی را جاری کنیم. ایشان می گوید اگر شما روایات توقف را در این جا جاری نکنید و بگویید در مورد ذو الترجیح نیست پس کجا می خواهید جاری کنید؟ در غیر ذو الترجیح مورد خیلی کم است (در همین جا هست که ما از ایشان جدا می شویم) فحیث لا یمکن تخصیص اطلاق التوقف بغیر ذی الترجیح لقلة عدم وجود الترجیح پس ادله توقف را نمی توانید در این جا نیاورید و بگویید می بریم در فرض تعادل، ادله ی ذو الترجیح هم که می آید چون اگر نیاید پس کجا برود؟ فقط برود در فرض انسداد در حالی که یکی از ادله ی ترجیح که دلیل اصلی هم است یعنی مقبوله ی عمربن حنظله در فرض انفتاح است و لا یمکن تخصیص ادلة الترجیح بما اذا سد العلم بالحکم فی المسألة پس باید این هم بیاید. وقتی هر دو آمدند باید بگوییم اگر مقلدی بخواهد عمل کند مخیر است هر کدام را می خواهد عمل کند و اگر مجتهد باشد توقف را بگیرد و فتوا به توقف بدهد یا روایت ذوالترجیح را بگیرد و به ذوالترجیح فتوا بدهد. در این جا سؤال دوم مطرح می شود و آن این است که اخبار توقف می گوید فقط من و اخبار ترجیح می گوید فقط من پس چطور شما می گویید هر دو بیاید و مجتهد مخیر است هر کدام را خواست بگیرد؟ ایشان پاسخ می دهد خیر، کجا دلیل توقف دلالت می کند فقط من؟ کجا دلیل اخذ به ذو الترجیح می گوید فقط من؟ ان مقتضی ادلة الترجیح لیس الا حجیة ذی الترجیح لا وجوب العمل به این ذو الترجیح. یعنی ادله اخذ به ذو الترجیح جلو عمل به احتیاط را نمی گیرد و فرض این است که امکان احتیاط هست از آن طرف دلیلی که امر به توقف می کند می گوید: لیس مقتضی الامر بالتوقف هو الوجوب بل مفاده البعث الی التوقف و هو حجة علی الوجوب ما لم تقم قرینة علی الجواز و در این جا اخذ به ذو المرجح قرینه بر جواز است.
می ماند یک صورت دیگر و آن هم صورت رجحان انفتاح و عدم امکان احتیاط: در این صورت می شود اخذ به ذو الترجیح کرد و می شود هم به دلیل توقف تمسک کرد منتهی در این جا فرض این است که نمی شود گفت اخذ به دلیل توقف کند و احتیاط کند در این جا باید بگوییم در عمل مخیر است. و اما فی ما لا یمکن فیه الاحتیاط فالظاهر هو التخییر بین التوقف و التخییر فی العمل و الاخذ بالترجیح.
در این جا می گوییم شما اصلا سراغ ادله ی توقف نروید و فقط اخذ به ذو الترجیح کنید. ایشان پاسخ می دهد پس موثقه ی سماعه را چه کنیم که میگفت توقف؟ می گوییم اختصاصش می دهیم به صورت امکان احتیاط. می گوید: موردش کم می شود. و ذلک لأنه لا یمکن حمل موثقة سماعة علی غیر ذی الترجیح و لا یمکن حمل دلیل الترجیح فی قبال توقف علی صورة امکان الاحتیاط.
- امکان احتیاط و عدم آن
- انسداد و انفتاح
- فرض عدم تکافو
- فرض تکافو
- عدم ثبوت روایات تخییر
- آیة الله حایری
برچسب ها:
چکیده نکات
رفتارشناسی ولد المؤسس آیة الله حایری
در فرض انفتاح
عدم ثبوت روایات تخییر
فرض تکافو
فرض عدم تکافو
انسداد و انفتاح
امکان احتیاط و عدم آن
نظر شما