header

ادله عام قراردادها - ادله عام قرآنی و روایی (99-1400)

جلسه 1
  • در تاریخ ۲۰ مهر ۱۳۹۹
چکیده نکات

نیمه دوم سال 1399
مدرسه نواب
مشهد مقدس

بسم الله الرحمن الرحیم

ادله عام قراردادها 
براساس دو کتاب ادله عام قراردادها : ادله عام قرآنی و ادله عام روایی

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین 
مقدمتا نکته ای را بیان می کنم، در درس خارج، که درس ما هم از مصادیق آن است اهداف متعددی باید دنبال شود یکی از اهداف دانش افزایی است به هر حال وقتی انسان یک ساعت یا دو ساعت کمتر یا بیشتر در کلاس شرکت می کند باید احساس کند ،مطلبی را نمیدانست یاد گرفت به تعبیر بنده این که چاق شد و چیزی به او اضاف شده  است. هدف دیگر این است که طالب تلاش کند قدرت ارتباط با تراث پیدا کند. ما یک مشکلی که در حوزه های علمیه داریم این است که خیلی از طلاب، قدرت ارتباط  با تراث را ندارند. تراث که می گویم منظورم قرآن ،روایات و متون پدید آمده به دست علما است حتی ممکن است دکترای تفسیر داشته باشد و بتواند برخی تفاسیر فارسی را خوب بخواند و بیان کند ولی قدرت ارتباط با متونی مثل کشاف و مجمع البیان و المیزان وامثال ذلک را ندارد .....سالها درس خارج فقه و اصول می رود ولی نمی تواند از متن قدیمی مثل جواهر الکلام یا ریاض مطلب بکشد بیرون مگر خیلی ساده و سطحی…. اینجا ما میگوییم عجز از ارتباط برقرار کردن با تراث...در درس خارج هم استاد باید سعی کند که قدرت دهد هم این که شاگرد باید سعی کند آن قدرت ارتباط با تراث را پیدا کند؛ سوم: بالارفتن مهارت در استنباط و اجتهاد است؛ یعنی ،  روش ها را ببیند و خود استاد که روش دارد مگر می شود استاد باشد و روش نداشته باشد؟ که در اینصورت باید گفت در واقع استاد پنداری است.روش دارد و از دیگرانی که نقل می کند آن ها هم روش دارند محصل باید این روشها را ببیند و به قول حضرت امیر علیه السلام اضربوا بعض الرای ببعض یتولد منه الصواب...وقتی روشهای مختلف را ببیند و گفتمان روش شناسی داشته باشد و استاد القا کند و او هم بگیرد، معلوم است که خوبیها آن را بر میگزیند و آسیب های آن ها را وا می دهد. مسلم است که در این حالت می شوید صاحب روش و...ما فرصتمان بسیار کم است و این فرصت محدودی هم که داریم سعی می کنیم، به این اخلاق هم فی الجمله برسیم. طبیعتا خیلی از بحث های من بحث های مقدماتی است.اما طرحش لازم و  ضرورری است ممکن است لازم باشد تاکید کنم که این دو کتاب فقه و حقوق قراردادها ادله عام روایی و ادله عام قرآنی، ما را ببینید من نباید از این دو کتاب با توجه به این که خودم نویسنده هستم تبلیغ  کنم ولی مصلحت شما بیشتر از این حرفهاست.حالا کسی هم توهمی کند، انشاالله توهمش اصلاح می شود.ما بسیاری از بحثهایمان در این سیزده چهارده جلسه ، ناظر به این دو کتاب است خیلی جاها را من آدرس می دهم واعتماد می کنم، به این که شما مراجعه می کنید. اگر این طوری باشد خیلی می توانیم پیش برویم.ما در واقع بخش اندکی را می توانیم ارائه دهیم و بخش عمده آن می ماند پس به گونه ای با مدرسه هم هماهنگ کنید و این دو کتاب را در اختیار داشته باشید...
وقتی ما مکاسب می خواندیم، از آن زمان من میدیدم جناب شیخ اعظم از یک سری اسناد وادله استفاده می کند مثل اوفوا بالعقود، احل الله البیع لا تاکلوا اموالکم بینکم بالباطل الا ان تکون تجاره عن تراض منکم...ان الناس مسلطون علی اموالهم، ان المسلمین عند شروطهم ...جالب هم این است که هیچ کجا، این ها را درست مورد بحث قرار نداده است و هر جا هم بحث کرده استطرادی بوده است.به عبارتی کارتون خواب بوده است.و برای این ها در مکاسبش ردیف بودجه معلوم نکرده است. و چون ردیف بودجه تعریف نکرده خیلی وقتها هم هماهنگ نیست حتی به ذهنم می آید که در الناس مسلطون، سه چهار موضع مختلف گرفته راجع به این حدیث شریف و از آن جا برای من انگیزه پیدا شد که بیایم و از این ها فیش برداری کنم و یادداشت کنم.بعد که می خواستم درس خارج شروع کنم، میدانید ما دو سال تمام در حوزه علمیه قم همین ادله عام قراردادها را و ادله عام    طی دو سال پنج تا از آیات قرآن و هفت تا از روایات را بحث کردم و چیزی حدود چهارصد صفحه هم مکتوب شد، بعد که دو سال تمام شد و من رفتم سراغ خارج فقه مکاسب محرمه آمدم روی این چهارصد صفحه و چیزی حدود ده سال دیگر کار کردم نمی گویم شبانه روز اما تعطیلی ها و هر وقت امکان داشت...یعنی همیشه انگیزه ام بود که کار کنم، و البته بعد از ده سال دو جلد کتاب شد این دو جلد کتاب حاصل یادداشت های آن دوران است. این دو کتاب چه کار می کند؟ دقت کنید که آرام آرام داریم به بحث نزدیک می شویم، ببینید در معاملات ما سه نوع کار می توانیم انجام دهیم یا بگویم انجام شده ولو بعضا خیلی کم، یک شکل از کار این است که فقیه باحث بیاید و مساله مساله از قراردادها صحبت کند مثل چه کتابی؟مثل شرح لمعه ... مکاسب ، ریاض و بشمارید ده ها کتاب فقهی..این بزرگواران آمدند و مسائل معاملات را مورد بررسی قرار داده اند مثل این که شیخ اعظم در مکاسب چه کار می کند؟ابتدا یک مقدار بیع را تعریف می کند و بعد نقض و ابرام می کند  رفت و برگشت می کند و بعد را جع به صیغه بیع، شرایط عقد و شرایط متعاقدین و شرایط عوضین و این لابلاها،  مرتب مساله مساله مطرح می کند و میرود جلو، می شود کتاب البیع مکاسب..جواهر با اختصار این کار را می کند...صاحب ریاض همین طور و دیگران هم همین طور...در واقع این ها مساله محور جلو می روند، مساله مساله در معاملات و شکل دوم مثل مرحوم بجنوردی ،مراغی و نراقی وبزرگانی که قواعد فقهیه نوشته اند حالا ممکن است قواعد فقهیه را برده باشند در عبادات و یک مقدار هم برده اند داخل در معاملات این هفت جلد کتاب آقای بجنوردی خیلی از این ها متعلق به معاملات است مثل اصالة اللزوم در معاملات...مثل الاجیر امین مثل حرمت اجرت بر واجبات همین طور تا  آخر ...برخی از فضلای معاصر حوزه که دارند کتاب می نویسند بخشی از کتابشان راجع به همین قواعد فقهیه است در حوزه معاملات دوست ما  آقای زارعی سبزواری این کار را دارد با جدیت انجام میدهد، اما اعزه جای یک کار خالی بود؛ که کسی بیاید نه مساله محور نه قاعده محور بلکه سند محور کار کند مثلا یا ایها الذین آمنوا اوفوا بالعقود را بگذارد کنار خود، هر چه از این سند در می آید بیاورد وسط....از احل الله البیع هر چه در می آید، به عنوان سند در معاملات استفاده کند این کاری بود که در فقه ما نشده بود فرق این کار با مساله محور که معلوم است بحث به گونه اول است اما برای برخی سوال می شود که نحوه دوم چه فرقی میکند؟ قاعده محور ...در بحث قاعده محور آن که مطمح نظر باحث است ، قاعده است مثلا اصالة اللزوم را دست می گیرد،  وبحث می کند ادله اصالة اللزوم..قول مخالف و قول موافق و نقض و ابرام حال یا نهایتا می رسد یا نه ..حالا ممکن است به مناسبت اصل لزوم از اوفوا بالعقود هم بحث کند، اما محور بحث او اوفوا بالعقود نیست؛ و لذا خیلی از چیزهای دیگری که در اوفوا بالعقود هست را کار ندارد، چون اوفوا بالعقود محور بحث او نیست اما در روش بحث ما اوفوا بالعقود محور بحث است.حالا ممکن است یکی از مدالیل اوفوا بالعقود اصل لزوم باشد ممکن است مدالیل دیگری هم داشته باشد به همین خاطر بین بحثی که ما داریم. با بحث از قواعد نسبت عام و خاص من وجه دارد، یک دفعه به یک نفر می گویند راجع به قاعده تسلط تحقیق  کن،  می رود و شروع می کند مفهوم شناسی می کند قاعده تسلط را وبعد ادله آن را پیدا می کند یکی از آن ها الناس مسلطون است، یکی از آن ها الست اولی بکم من انفسکم است، یکی ا زآن ها ممکن است اصل باشد و هکذا اما یک دفعه نه ...می رود روی الناس مسلطون تحقیق می کند و بعد از آن تسلط بر اموال را در می آورد و بعد ده ها بحثی دیگر که در کتاب هست و لذا سراغ اسناد دیگر نمی رود چرا که محور کار او الناس مسلطون است که به عنوان حدیث نبوی است در حالی که در قاعده تسلط می رود سراغ ادله دیگر...برعکس آن در قاعده تسلط نمی رود سراغ قاعده دیگری که از آن الناس مسلطون علی اموالهم در می آید ولی باحث دیگری که از دلیل بحث می کند می رود.... آقایان این را به شما بگویم که کار بسیار ضروری است .ببینید اگر ما فرض کنیم می خواهیم مکاسب بحث کنیم اگر مسائلی که اوفوا بالعقود دارد،احل الله البیع دارد یا لا تاکلوا اموالکم بینکم بالباطل دارد، بحث نکنیم بعد وسط کار دائم می خواهیم مطرح کنیم در حالی که آن جا نمی شود یک بحث چهل جلسه ای لاتاکلوااموالکم بینکم بالباطل را مطرح کرد.و چون بحث نکرده است یک جا می آید و بالباطل را بای سببیه می گیرد و یک جا می آید در بالباطل با را بای مقابله می گیرد...معنا هم با مبالغه اش از زمین تا آسمان متفاوت است.چون بحث نکرده است من ضمن این که دارم توضیح می  دهم در واقع گلایه هم دارم؛ که چرا به این بخش از کار توجه نشده است ؟!اشکالی هم ندارد  بسیاری از بزرگان گفته اند که چه بسا بسیاری مسائل را بیان نکرده اند و گذاشته اند برای آیندگان اگر همه را می خواستند انجام دهند آیندگان چه کار می خواستند بکنند؟ این جا است که من گاه به دوستان می گویم که ما دیر به دنیا نیامده ایم، فکر نکنید همه کارها شده است خیلی کار مانده است در فقه در اصول د ر ادبیات در تفسیر در معارف هر جا که دست بگذارید فقه که عالمی برای خود دارد ما اگر زود به دنیا نیامده باشیم دیر به دنیا نیامدیم باید کار شود، شما نگاه کنید اول مکاسب شیخ اعظم ، جناب شیخ اعظم اول مکاسب که می خواهد وارد شود می گوید سزاوار است من برای تبرک هم که شده بعضی از روایات را بیاورم که ضابطه بدهد به کار ما ازجهت حلال بودن و حرام بودن مکاسب و بعد هم روایت تحف العقول ر امی آورد، سخن این است که آقای شیخ بزرگوار اولا تیمن نمی خواهد برای لزوم لازم است که این آیات و احادیث آورده شود ...معارف اهل بیت در جای خودش لازم است ...بهتر نبود از اوفوا بالعقود شروع می کردید؟در این صورت تا آخر خیالتان راحت بود که چه کار کردید...آیا اوفوا بالعقود دال بر اصل لزوم هست یا نه ؟آیا اوفوا بالعقود در قراردادهای مستحدث قابل تمسک هست یا نه ؟الف و لام العقود استغراق است یا عهد؟آیا اوفوا بالعقود در عقود جایز هم جریان دارد یا نه؟و   این بحث که عقود یعنی چه؟ و آیا معاطات را هم شامل می شود یا نه؟استثنائات اوفوا بالعقود چیست؟ 
لا تاکلوا اموالکم بینکم بالباطل الا ان تکون تجارة ...این بای بالباطل بای مقابله هست یا سببیه هست؟الا ان تکون استثنای متصله است یا منقطع است ؟ عن تراض منکم من چه منی هست؟ من نشویه یا من بیان جنس است؟ که بعدا در ادامه نخواهیم به یک مناسبت دو خط بخوانیم و بعد برویم جای دیگر ...ان الناس مسلطون علی اموالهم آیا می شود از این حدیث برای صحت معامله استفاده کرد یا نه؟ ببینید تفاسیری که از ان الناس مسلطون علی اموالهم کرده اند...آیا اموالهم مقابل املاکهم هست یا مقابل اوقاتهم هست؟ مسلطون علی اموالهم ، آیا انفس را هم می گیرد ؟ ولو از آن سه طریقی که گفتیم ...اما جناب ایشان می آید و با حدیث تحف العقول شروع می کند...حدیثی که سند ندارد! تازه برخی هم آمده اند و گفته اند حدیث بودنش هم مشکوک است....مرحوم ایروانی می فرماید این حدیث بیشتر به متن علما و مصنفین شباهت دارد تا احادیث ائمه ...برخی ها گلایه اش ر اکرده اند مرحوم آقای تبریزی گلایه می کند و می گوید چرا مرحوم شیخ با حدیث تحف شروع کرد نه با گفتگو از مثل آیات قرآن، حالا فکر می کنید خود ایشان آمده صد یا دویست صفحه بحث کرده است؟ این طور که یادم هست کمتر از یک صفحه....آنهم لاتاکلوا اموالکم را بحث کرده است. و تمام ...البته ایشان می تواند بگوید چون کتاب من حاشیه بر مکاسب بود این کار را کردم و غیر از این امکان نداشت....من بعد از این که این کا ررا انجام  دادم و تدریسم انجام شد، دیدم مرحوم آقای منتظری در دراسات فی المکاسب المحرمه حدود صد و سی صفحه ای راجع به برخی  ادله بحث می کند ولی نسبت به کاری که باید انجام شود خیلی کم است. ضمنا ما داریم جلو می رویم سراغ ادله قراردادها را کار داریم و معاملاتی نه مثلا ادله عبادات را ویا حتی ادله سیاسات مثل حدود و دیات و ...این وسط معاملات هست که کار داریم د رمعاملات عقاید زیاد است چندین جلد وسائل با چندین هزار روایت مربوط به معاملات است ولی توجه داشته باشید ما ادله عام را کار داریم این که اجاره چیست و ...ما این ها را کار نداریم....ما این جا ادله عام را کار داریم یعنی مربوط به معاملات است اولا و مساله خاصی هم ندارد و یک چیزی که برای من مهم است این که آن دلیل در متون فقهی خیلی آمده باشد، که وقتی ما بحث می کنیم طرف با خیلی از تراث آشنا شده باشد...و نکته دیگر این که وقتی عام بود کاربردش در شریعت هم زیاد است؛ ما اول امدیم هدف از درس را گفتیم که سه هدف را درس خارج باید دنبال کند وبعد آمدیم بحث از معاملات را گفتیم و تفاوت وقتی که قاعده محور صحبت کنیم با وقتی که دلیل محور صحبت کنیم...در مرحله بعد گلایه کردیم از رفتار برخی از فقها، و برهمین اساس می بایست صورت می گرفت و بالاخره تاکید کردیم که ما از چه ادله ای صحبت کنیم؛ اگر می بینید که ما پنج آیه را آوردیم، و مثلا هفت تا حدیث نگویید خیلی بیشتر از اینها است عرض کردم ما منظور اصلی امان ادله عام است؛ من دراین کتاب تلاش کردم که نظری هم به حقوق موضوعه داشته باشم، چه قوانینی که در کشور خودمان هست چه احیانا قوانینی که در برخی کشورها است...هدف من گشایش ذهن است به برخی بحث ها ودریچه ها...مخصوصا من تاکیدم این است که ما باید با حقوق و قوانین نه در حد ویژه دان آن کار اما در حد مطلع امین باید اطلاع داشته باشد مثلا الناس مسلطون در قانون مدنی ما کجا آمده است...چه جور تفسیر شده است قانون گذار ما چه گونه با این حدیث برخوردکرده است این طور نیست که یک طلبه بیاید و  ادعا کند من دانستم...که چه شود؟!به نظر من یک مقدار کم لطفی و محرومیت هست...که برخی اساتید سراغ این مسائل نمی روند ..انشا الله که با خواست خداوند شروع می کنیم و تلاش ما بخش سخت افزار قضیه هست اما کار ما بخش نرم افزاری هم دارد که امیر حکمت و بیان امیرا المؤمنین فرمود: الاخلاص اعلی الایمان؛ الاخلاص غایة الدین؛ آن گمراه هم گفت : فبعزتک لاغوینهم اجمعین الا عبادک منهم المخلَصین...یعنی حریف یک نفر نمی شود و آن هم مخلصین...به هر حال بحث در این حیطه ها را باید از عالمان اخلاق جستجو کرد فقط خواستم تذکر ی بدهم که من و شما وارث کسانی هستیم و هم لباس کسانی هستیم که ایستاده بر قله اخلاص بودند و چه کارهای بزرگی هم که توانستند  انجام دهند.اخیرا یک کلیپی از استاد مطهری است و ایشان از علامه تعریف میکند که میگوید یک روزی علامه به من فرمود، در حالت خواب وبید ار بودم، پدرم را دیدم که گلایه کرد که چرا مرا در ثواب المیزان شریک نکردی؟ بعد آقای مطهری گفت: علامه هم خیلی عادی فرمود،من اصلا فکر نمی کردم این کار ثواب دارد سی سال بیست جلد تفسیر قرآن، تفسیر ی که واقعا تفسیر است نمی گوییم بی اشتباه است یا نمیگوییم خاتم تفاسیر است ، این ها را می گذاریم برای کسانی که زود به ختم می رسند اما ایشان کار میکرده ایشان می گوید من فکر این نبودم که این کار ثواب دارد که حالا پدرم یا مادرم را شریک کنم بعد آقای مطهری می گوید من به این فکر رفتم که ایشان چرا این مرام را دارد؟اصلا این آدم چقدر خدا را در وجود خودش آورده و حتی ثواب را ...می گوید من نمی دانستم این کار ثواب دارد و ....بعد آیا چنین کسی نخوت پیدا میکند؟!این آدم دیگر غرور پیدا میکند ؟چنین کسی کار خودش را خیلی مهم نمیداند و این مهم است. این آدم تمام وجودش می شود بهشت اخلاص...امیدواریم که خدای متعال این توفیق را به همگان عنایت کند د راین کتاب فقه و حقوق قراردادها وقتی این کتاب را به دست بیاورید و نگاه کنید من یک فصلی ر باز کردم به عنوان مفهوم شناسی ادله عام ، قراردادها و معاملات ...اجازه بدهید، این ها را من این جا بحث نکنم خواستید از این کتاب بگیرید چون معمولا اگر مطلبی را ما از جای دیگر بگیریم روی آن تحلیل می گذاریم و مدیریت می کنیم....
از ص 28 تا 34 این بحث شده است که ما می خواهیم ادله ، اسناد  واز قرآن و روایات که مربوط به قراردادها است، صحبت کنیم، یک دفعه نگویید که آقایان در کتاب شما ان الناس مسلطون در کتاب شما آمده ، این که در غیر قراردادها هم آمده است کمتر مساله ای است که نتوان در آن به این حدیث تمسک کرد..
در بحث تغییر جنسیت یا اهدا ی عضو یا برخی موارد دیگر ان الناس مسلطون کاربرد دارد اما مربوط به معامله است یا نه ؟ از ادله عام است یا نه؟ همین برای ما کافی است.یا از آن طرف علی الید ما اخذت به برخی ها بدهیم می گویند مربوط به ضمان است، ضمان هم که قرارداد نیست ولی همین علی الید ما اخذت ببینیددر متون فقهی چقدر به کار رفته است.یا قاعده نفی سبیل را در قالب دلیل  اش ما آوردیم، لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا هم در معاملات ما آمده که در مکاسب هست هم این که در بسیاری از معاملات حضور پیدا می کند.
ببینید اگر من بخواهم روی کتاب صحبت کنم، اول باید بگوییم ادله عام قرآنی ؛ از قرآن هم روی ترتیب کتاب، اول میرویم سراغ اوفوا بالعقود، ولی ما با شما که ده ها ساعت کلاس نداریم، چند کلاس محدود داریم و دوست دارم هم ساده تر شروع کنم و هم کاربردی تر و هم عام تر لذا در جلسه آینده علیکم بالمطالعه جلو تر و پیش مطالعه و پیش فکر ما تصمیم داریم کار را با این حدیث ان الناس مسلطون شروع البته در حد اختصار ...
اگر دقت کنید در بحث اوفوا بالعقود را در کتاب از ص 36شروع می شود می رود تا ص 132حالا کسی هم بخواهد د رهر جلسه پنج صفحه هم بحث کند ،زمان با ز کم است.چیزی حدود بیست یا بیست و پنج جلسه لازم است .(فقط اوفوا بالعقود ) به همین ترتیب احل الله البیع ....
انشا الله که خدای متعال زبان وفکر ما را به سمتی که رضایت اوست ، هدایت کند ؛ ثوابی برای اساتید ما قرار دهد و ذخیره آخرت ما هم قرار دهد آمین یا رب العالمین. 
و الحمد لله رب العالمین
۷۸۴ بازدید

نظر شما

کد امنیتی
مطالب بیشتر...