header

ادله عام قراردادها - ادله عام قرآنی و روایی (99-1400)

جلسه 10
  • در تاریخ ۲۱ آذر ۱۳۹۹
چکیده نکات

اوفوا بالعقود
شان نزول و دو روایت مفسر در اوفوا بالعقود
بیان ربط بین فقرات آیات نخستین از سوره مبارکه مائده
بیان چهار نظر در اوفوا بالعقود
1. اشاره به لزوم وفا چه در عقد جائز چه در عقد لازم
2. اشاره به لزوم وفا در عقد لزوم
3. ارشاد
4. هر دو

بسم الله الرحمن الرحیم

ادله عام قراردادها 
براساس دو کتاب ادله عام قراردادها : ادله عام قرآنی و ادله عام روایی

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین 
اوفوا بالعقود
از گفتگو پیرامون حدیث سلطنت یا بگوییم احادیث سلطنت  و به نوعی قاعده سلطنت بحث ما تمام شد گرچه اگر کسی خواسته باشد در این  ارتباط صحبت کند ، هنوز مطالب زیادتری هست . ولی برای این که بحث را تمام شده بدانیم می رویم سراغ یکی دیگر از ادله عام قراردادها که با توجه به بودنش در قرآن و توسعه مفهومی آن، می شود گفت، از اصلی ترین یا یکی از اصلی ترین اسناد عام قراردادها است ، آیه کریمه اوفوا بالعقود؛ اولین آیه از سوره مبارکه مائده ؛ در این آیه مباحثی مطرح است اولین بحث شأن نزول و اسناد مفسر آیه است بارها گفتیم دوست داریم وقتی بحثی مطرح میشود روش بحث و متد بحث در آیات قرآن و مراجعه به شان نزول، و روایات ذیل آیات گاه تعیین کننده است حتی اگر تعیین کننده هم نباشد، موثر است. از این جهت یاد بگیریم که همیشه اولین کار ما این باشد لذا من وارد این بحث شدم دو روایت معتبر در ذیل این آیه داریم، روایتی از امام جواد علیه السلام و روایتی از امام صادق علیه السلام آن چه از امام جواد علیه السلام داریم این که رسول خدا برای خلافت علی بن ابیطالب در ده مورد پیمان گرفته است . آنگاه آیه یا ایها الذین آمنوا اوفوا بالعقود، نازل شد، یعنی امام جواد با این بیانشان می خواهند ارتباط برقرار کنند بین آیه و ولایت ...روایت دیگری هست از امام صادق علیه السلام که عبدالله بن سنان می گوید از امام صادق پرسیدم از این آیه ، آیه عقود را به عهود تفسیر فرمودند حالا اگر بگوییم عهد می تواند یک طرفه باشد، از مقام بزرگتر نسبت به کوچکتر ...که اگر عقدش نگویند ، عهدش خواهندگفت.که با این وصف در راستای حدیث امام جواد علیه السلام قرار میگیرد.این روایت عبدالله بن سنان در وسائل سند خوبی ندارد، یعنی از تفسیر جناب عیاشی نقل میکند، ولی همین روایت را جناب علی بن ابراهیم، در تفسیرش نقل می کند می دانید که برخی معتقدند تفسیر علی بن ابراهیم قمی سند نمی خواهد، چون اولش خودش گواهی به اعتبار داده است. علی بن ابراهیم می گوید حدثنی ابی ...عن عبدالله بن سنان عن ابی عبدالله که این می شود روایت معتبر ؛ همین جا یک نکته رجالی و به قول زبان فارسی فوت کوزه گری؛ اگر یک روایتی در وسائل دیدید سند ندارد فوری در کتاب و در بحثتان نگویید این روایت سند ندارد، روایت در وسائل است و وسائل مرسله نقل کرده است....اگر روایت جای دیگری نباشد، یا جای دیگری باشد آنهم سند نداشته باشد یک بحثی است اما بسیار اتفاق افتاده که روایتی سند ندارد و همان روایت در کتاب دیگر سند دارد در کافی سند دارد و مثلا در کتاب من لایحضره الفقیه سند ندارد، و بالعکس، چقدر نکته خوبی است! و چقدر توجه به این نکته جلو اشتباهات را میگیرد و البته قدری هم کار را سخت می کند، چون آدم باید اگر می خواهد داوری کند باید ببیند جای دیگری نیامده باشد با سند معتبر، وگر نه قضاوتش ناعادلانه است در هر صورت دو روایت و هر دو روایت هم معتبر در تفسیر این آیه آمده است.یک نکته تفسیری و اجتهادی و آن این که آیا اشاره امام صادق و امام جواد علیه السلام در ذیل این آیه ،آیه را منحصر می کند به عقد ولایت و عهد ولایت به طوری که نمی توان در قراردادها و معاملات از این آیه بهره برد؟ خیر...این ها تفسیر به مصداق است .از باب مثال است نه از باب انحصار...گاهی وقتها روایات شریف و  معتبر، عامی را در قران تفسیر می کنند به مصادیق خاص و ائمه می گویند ما فقط مرادیم از این آیه .....ذیل آیه اولوا الامر نگاه کنید، اطیعوا الله و اطیعوا الرسول وا ولی الامر منکم ...روایاتی که می گوید به دلیل دستور مطلق در اطاعت، که جز از معصوم درست نیست، اولی الامر ماییم که مفسران ما هم در طول تاریخ این حرف را زده اند گرچه برخی ، بعدا آمده اند وتوسعه داده اند ولی فنی نیست توسعه آنها که من این بحث را در فقه و مصلحت آوردم که به نوعی ما در آن جا از زاویه ای درگیر شده ایم با صاحب جواهر اما در این جا ما حصری نداریم و به قول برخی مفسران از باب تطبیق و به تعبیر ما از باب تمثیل، و مثال نه انحصار....این هم نکته مهمی است که محقق اگر عامی آمد د رقران، «الذین یؤمنون بالغیب....» و بعد گفته شود غیب قیام القائم است. بعد آن مفسر عجول سنی بگوید لا ینحصر  الغیب بالمهدی ...که در جواب او باید گفت آقای فخر اگر گفته میشد غیب منحصرا به وجود مهدی اشاره دارد مگر این که از معصوم صادر شده باشد و حجت باشد، ولی ما هم می گوییم اگر معصوم فرمودند از باب اشاره است به مصداق یا یکی از اکمل مصادیق است پس باید دقت شود که کدام قسمت از آیه ذکر مثال میکند یا ذکر انحصار البته از لحاظ فنی ، انحصار بیان می خواهد، وگرنه اصل اول این است که از باب تطبیق بر مورد است و  از باب مثال است نه انحصار...آیه عجیبی است من چون بعید می دانم جای دیگری ببینید قدری برای شما نکته بگویم، ما که توفیق نداریم از آیات قران صحبت کنیم، البته به همین بهانه ها گاه در خدمت قرآنیم....اما خود بنده دوست داشتم بیشتر در خدمت قرآن بودیم...من به این نتیجه رسیدم که آیاتی مثل یا ایها الذین آمنوا اوفوا بالعقود علاوه بر ظاهر آن بطنی و اشاراتی هم دارد، قرآن العبارة للعوام والاشارة للخواص و اللطائف للاولیاء  و الحقائق للانبیاء که حالا این را هم اشاره کنم که قرآن بطنی دارد و بطن قرآن هم بطنی دارد، همین جا ها تفسیر می شود منتها قرآن برای آن معانی بیان شده معانی بطنی یا آن لطائف در خود ظاهر اشاراتی می ریزد که بعد که انسان توسط معصوم به آن بطن هدایت میشود متعجب می شود که قرآن خودش هم دارد به آن بطن اشاره می کند شما دقت کردید، امام جواد و امام صادق علیهما السلام حال و هوای ولایت به این آیه داده اند وهرکدام هم یک جور حالا آیه را دقت کنید، یا ایها الذین آمنوا اوفوا بالعقود بعد میفرماید که یک چیزهایی را برای شما حلال کردیم، احلت لکم بهیمة الانعام و بعد می گوید لاتحلوا شعائر الله شعائر را محترم بشمارید ؛ عدالت بورزید و دشمنی شما را به ظلم نکشاند ؛ دست به دست هم بدهید در ادامه بر و تقوا و بعد می گوید خون و میته و لحم خنزیر حرام است آن چه که نام خدا بر آن برده نشده حرام است بعد می گوید، الیوم یئس الذین کفروا من دینکم فلا تخشوهم و اخشون الیوم اکملت لکم دینکم ....اجازه دهید حالا که وارد شدم عرضم را کامل کنم، سوال این است که این الیوم یئس الذین کفروا من دینکم چه ارتباطی با ماقبل دارد؟ الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا چه ارتباطی با ماقبل دارد؟ بعد میگوید اگر مضطر شدید، به میته در مخمصه به شرطی که عامد نباشید و متمایل به گناه نباشید فان الله غفور رحیم، جناب علامه این طور در ذهنم هست که می گوید که برخی آیات بین اجزای آن ارتباطی نیست و مثال به این آیه می زند، و میگوید اگر بخواهید بین  عناصر این آیه ارتباط برقرار کنید نمی توانید مخصوصا به اعتقاد شیعه که این آیات اشاره به واقعه غدیر خم دارد البته نه اینکه ما بگوییم سنی ها ندارند منتها به حساب ما گذاشته شده است.
سوال این است که چرا به این شکل بیان شده وممکن است کسی بگوید اگر ولایت امام علی بولد می شد ، دشمنان ولایت از قران آن را حذف می کردند....بحث این است که مگر قرآن چیزی بود که کسی بتواند حذف و اضافه و تحریف کند...؟
ما این مطالب را انکار میکنیم و می گوییم آیات بسیار به هم مرتبط است...بله به حسب ظاهر یک سری احکام فقهی را می آورد  و بعد هم نتیجه گیری می کند اول می فرماید : میته حرام است و بعد ولایت را مطرح می کند و بعد می فرماید : در نهایت که اگر مضطر شدید از میته بخورید، ببینید این نگاه بوده که تفاسیر ما بعضا قرآن را یکجور معنا کرده اند، و در حالی که اصل چیز دیگری بوده و  مثال من هم همیشه این بوده که گاه شما مواد آش سبزی را میدهید به یک آشپز در شیراز برای شما آشی درست می کند که وقتی قاشق زیر آش می زنید مثل عسل آن را برای شما بالا می آورد ، لوبیا عدس گوشت برنج و آب دست به دست هم داده و شده آش سبزی شیراز ...اما گاه همین مواد را میدهید به یک خانمی که سال اول ازدواجش هست، برای شما آن را می پزد، آب آن یک طرف هست و گوشت و عدس آن هم طرف دیگرهست قرآن را باید به گونه آشپز شیراز تفسیر کنید نه به گونه خانم های سال اول ازدواج.
من برایم جالب بود وقتی همین آیه را تفسیر می کردم فرموده بود فمن اضطر ..اگر مضطر شدید به اکل میته در سختی در ..گرسنگی ولی به شرطی که متمایل به گناه نباشید فان الله غفور رحیم من برایم سوال بود کسی در اضطرار و در حالی که خودش هم متمایل نباشد، گوشت میته را بخورد باید گفت خدا غفور رحیم است؟ این جا،جای گفتن این عبارت است؟!تازه اگر نخورد ترک واجب کرده و مؤاخده اش می کنند که چرا نخوردی و چون در حالت اضطرار بودی می بایست می خوردی!اگر کسی انجام واجب کرد با ید به او گفت: فان الله غفور رحیم؟!فان الله غفور رحیم مربوط به جایی است که انسان لغزشی کرده است.
من بنا نبود وارد این بحث شوم و از بحثمان فاصله گرفتم، البته من هم اصراری ندارم که قبول کنید ولی تامل کنید، قران میگوید حرمت علیکم المیتة میته بر شما حرام است. میته یک گوسفند مرده داریم و گاه یک خلیفه مرده داریم بی حال و نمی تواند اداره کند و گاه خون؛ گاه خون بیرونی داریم و گاه یک حاکم خشن داریم...لحم الخنزیر ؛ خوک می خواهد بچرد و به اطرافیان بدهد و سلسله ای که هرگز نام خدا برآن ها برده نشده است.و نام بت برده شد بنی امیه و بنی مروان که بودند ؟ بعد وارد ولایت حق می شود و می گوید الیوم یئس الذین کفروا الیوم اکملت لکم دینکم اما هیچکس نباید به داخل حکومت طاغوت برود اما گاه کسی مثل علی بن یقطین مبتلا می شود، فمن اضطر فی مخمصمة غیر متجانف لاثم؛ ...به هر حال کسی که وارد شده ممکن است یک جاهایی هم بلغزد، دستگاه هولاکو می رود ، نصیر الدین طوسی یا علمای ما رفتند در دستگاه صفویه به هر حال افت و خیز دارد قصد اصلاح باشد یا ..فان الله غفور رحیم..من نمی خواهم باب این جریان را باز کنم ...این که انسان این استفاده را از قرآن نکند، حرمان است.این که هرکسی ناحساب شده استفاده هم کند، این هم خطر است لذا به شرط احتیاط...اگر کسی با این نگاه برود در عالم تفسیر قرآن، البته احتیاط هم از دست ندهد، من همیشه در بحث ها هم به گونه ای تربیت کنم که در خط اعتدال بماند نه یخ زده و متجمد...اما از آن طرف هم بی حساب و کتاب هم نباید باشد ...حرفهای روزنامه پسند و ...از مبحث اول فاصله میگیریم و میرویم سراغ مبحث دوم به نظر شما ما چه کار باید بکنیم؟ غیر از این که مفردات تصوری...و مدالیل تصدیقی آیه را بررسی کنیم؛ 
مفردات تصوری و مدالیل تصدیقی 
لذا مبحث دوم می شود دوگفتار ؛ مفردات آیه و مدلول تصدیقی آیه ؛ اما مفردات آیه، اوفوا بالعقود، خود اوفوا دو چیز است ؛ ماده وفا، هیأت اوفوا این را خواستم به شما بگویم که جای دیگر هیچ زمانی این دو را یکی حساب نکنید؛ البته ممکن است که بحثهایش هم مشترک حساب شود اما دو چیز است ؛ اگر کسی بگوید در این آیه یکی اوفوا داریم و یکی با داریم یکی الف و لام داریم می گوییم کامل نیست، یکی ماده وفا، هیأت اوفوا  با ی جاره الف و لام العقود  و خود عقود، لذا ببینید در نوشته ما پنج تا بحث باز شده است.به نظر شما چه بحثهایی باید در اوفوا مطرح شود؟  
سوال این است که چه بحثهایی در اوفوا وجود دارد؟در اوفوا یک بحث این است که آیا تکلیف است یا وضع است؟ آیا اوفوا بالعقود دلالت بر صحت می کند یا نه ؟آیا دلالت بر لزوم لزوم غیر قابل فسخ دارد یا نه؟آیا این آیه دال بر تکلیف است یا نه؟ در این آیه چهارتا نظر هست؟شما از ص 42تا 44 کتاب را با دقت بخوانید.
اولین مطلب این است که اوفوا اشاره دارد به لزوم وفا به آثار عقد، تا وقتی عقد باقی است. چه کسی این را گفته ؟ مکاسب شیخ اعظم....قیام بمقتضاه ...وفا به عقد یعنی قیام به مقتضاه و جالب این است که از شیخ سوال می کنیم، آیا این آیه دلالت می کند که عقد لازم است؟یکی از مواردی که اثبات می کند که هر عقدی لازم است این آیه است.ایشان می گوید وفا کنید به عقد تا وقتی که آن عقد به پا باشد..این آیه می گوید وفا کنید به عقد من لزوم و جواز و لذا فسخ نکنید و جنس را هم تحویل بگیرید.اگر جایز هست تا وقتی فسخ نکردید عمل کنید، در عقود جایز هم می توانیم از این آیه استفاده کنیم،
نظر دوم ؛ وفا در عقود لازم است. اوفوا در عقود جائز نمی آید. اوفوا بالعقود مثل اوفوا بالنذر است؛ که باید به مقتضای آن عمل کرد.البته من ازشیخ آدرس دادم و دومی را هم ادرس دادم و شما بروید و ببینید بنابراین دلالت بر لزوم وفا می کند، البته این را هم بگویم که شیخ انصاری احکام وضعی را منتزع از احکام تکلیفی میداندلذا می گوید حکم وضعی لزوم عقود هم از این آیه استفاده می شود. پس این طور می گویدکه دلالت می کند بر وجوب وفا، وجوبا تکلیفیا ...منتها ما از وجوب تکلیفی انتزاع می کنیم، لزوم عقد را ....چطور از اباحه نگاه، محرمیت را انتزاع می کنیم؟یا زوجیت را انتزاع می کنید؟ از جواز تصرف، ملکیت را ما انتزاع می کنیم این جا هم لزوم وضعی عقد را انتزاع می کنیم، سوال این است که فرق این با قبلی در چیست؟این است که اوفوا بالعقود در عقود جایز، جریان ندارد.
عبارت این است که حکم وضعی لزوم عقد از حکم تکلیفی حرمت نقض و حرمت لزوم وفا انتزاع می شود.
اما نظر سوم این است که در اوفوا تکلیف نیست. حکم ارشادی است ارشاد به لزوم معاملات و صحبت از تکلیف نیست. اوفوا با لعقود را معنا نکنید واجب است وفا به عقد، آقای خویی می فرماید : این غلط است ...ایشان می گوید عقود لازم است و به صرف اراده یک طرف فسخ نمی شود.ایشان می گوید اگر برلزوم تکلیف دلالت داشت می د انید چه می شد؟کسی که فسخ میکند در واقع وجوب تکلیفی را عمل نکرده است.در حالی که صرف فسخ که حرمت تکلیفی ندارد.المراد بالوفاء بالعقد هوالارشاد بلزومه و عدم انفساخه ...اذ لو کان الامر تکلیفا لکان الفسخ حراما و هو واضح البطلان ...کسی حتی در عقد لازم فسخ کند، و به جد بگوید فسخت، و بالاخره نظر چهارم از جناب ایروانی است که می گوید هم تکلیف هم وضع، ...ان عمومات نفوذ المعاملات ، مثل اوفوا و احل ظاهرها الحل  وضعا و تکلیفا علی سبیل المجموع.
در خصوص این که این بزرگوار چه می خواهد بگوید شما نیم صفحه اول صفحه 44 ر اببینید.به عنوان کار و مطالعه در منزل از ص 37 تا ص 44 را ببینید؛ نقد آرا را ..میدانید با ید چه کار کنید تا سر نقد آرا و اقوال را با حوصله بخوانید ... شما با دقت مطالعه و مباحثه کنید و بعد نیم ساعتی فکر کنید که حالا من باشم چه اشکالی برقول اول و چه اشکالی برقول دوم می گیرم؟اصلا آیا می توانم یک نظر پنجمی هم بدهم؟و بعد هم نقد آرا واقوال را با ندیشه مختار بخوانید.اگر تجربه ما را بخواهید انسان فقط با گوش دادن به استاد و مطالعه کلمات و کتاب ومباحثه رشد نمی کند این ها لازم است اما کافی نیست و فکر هم باید باشد آقایان در این گونه موارد تاکید می کنند بر پیش مطالعه و بنده بر پیش مطالعه و پیش فکر ... شما هم برای جلسه آینده با پیش فکر بیایید البته پیش مطالعه هم بکنید. 

الحمد لله رب العالمین

۸۱۱ بازدید

نظر شما

کد امنیتی
مطالب بیشتر...
دانلود صوت جلسه
چکیده نکات

اوفوا بالعقود
شان نزول و دو روایت مفسر در اوفوا بالعقود
بیان ربط بین فقرات آیات نخستین از سوره مبارکه مائده
بیان چهار نظر در اوفوا بالعقود
1. اشاره به لزوم وفا چه در عقد جائز چه در عقد لازم
2. اشاره به لزوم وفا در عقد لزوم
3. ارشاد
4. هر دو