header

خارج اصول فقه- دور دوم (1400-1401) - خارج اصول فقه- دور دوم (1400-1401)

جلسه 40
  • در تاریخ ۱۱ دی ۱۴۰۰
چکیده نکات

خطبه حضرت زهرا سلام اله علیها: و طاعتنا نظاما للملّة و امامتنا لمّاً للفرقة - توضیح خطبه و کتاب دانشنامه فاطمی شش جلدی
توضیحاتی پیرامون خطبه فدکیه - لزوم برنامه داشتن سند چشم انداز و برنامه راه - بیان رای مختار در تقسیم حکم به تکلیفی و وضعی
1. ثمره نزاع شکلی و محتوایی -جریان برائت و استصحاب بنابر مجعول بودن حکم وضعی و عدم آن بنابر عدم.
ماهیت ملک و حق - ملک عین و منفعت و انتفاع

صفحات 45 و 46 : کلیک کنید


متن پیاده سازی شده جلسه چهلم خارج اصول فقه (دور دوم) 11 دی ماه 1400

بسم الله الرحمن الرحیم
یکی از تراث گرانقدر اسلام، خطبه فدکیه حضرت زهرا سلام الله علیها است . در بخشی از این خطبه حضرت به فلسفه احکام اشاره می کنند و به 25 مجعول شرعی به همراه فلسفه آن اشاره می کنند و از اینجا شروع می کنند که «ففرض الله علیکم الایمان تطهیرا لکم من الشرک» و بعد به نماز و روزه و زکات و حج و جهاد اشاره می کنند و در بند هفتم می فرمایند «طاعتنا نظاما للملة و امامتنا لمّاً للفرقة» همین قسمت از خطبه گنج نا پیدا کرانه ای است. کتاب دانشنامه فاطمی چند سالی است که به چاپ رسیده در شش جلد، در جلد سوم مقاله ای را ما داریم که درباره فلسفه احکام در خطبه فدکیه است. در نهج البلاغه بخش حکمت ها شماره 252 هم امیر مومنان بیست مورد را اشاره می کنند ولی آنچه را که صدیقه طاهره سلام الله علیها اشاره می کنند با آنچه امیر مومنان اشاره میکنند عام و خاص من وجه است. 
حضرت در این خطبه اشاره می کنند به واجب الاطاعه بودن اهل بیت سلام الله علیهم اجمعین و امامت اهل بیت (ع). شاید بتوان گفت که واجب الاطاعه بودن غیر از امامت است. امامت از سنخ زعامت است و عمدتا بخش سیاسی دارد حد اقل در این خطبه به قرینه بعدی که در کلام حضرت هست این مطلب فهمیده می شود اما واجب الاطاعه بودن جنبه علمی و نظری دارد. 
کسی می تواند به عظمت این فرمایش و معنای نهاد طاعت و امامت برسد که قدری با فلسفه حقوق دنیا آشنا باشد. ما وقتی نظام استنباط و گفتگو و فلسفه فقه را در شریعت مطهر مقایسه می کنیم با آنچه که در دنیا هست خیلی تفاوت زیاد است. در غرب وقتی یک بحث علمی بدون اغراض شخصی و سیاسی هم مطرح می شود هیچ قراری در آن نیست و هر کسی مانند بازار مسگرها روی نظر خود می کوبد. امامت و طاعت نقش مقصد و فصل الخطاب را دارد. اگر کسی در قطاری مسافر باشد که معلوم نیست به کجا می رود و کی می رسد هر چقدر هم در قطار خوش بگذرد کام مسافر تلخ است اما اگر بگویند ساعت هشت صبح به مشهد می رسد اگر در قطار سختی هم باشد به راحتی تحمل می شود. هدف و فصل الخطاب که با محوریت اهل بیت باشد دین و آئین و ملت سامان پیدا می کند و مایه تجمیع می شود. خدای متعال نگذرد از کسانی که نگذاشتند امامت در آن ریلی که پیامبر اعظم (ص) قرار داده بودند بماند که اگر می ماند امروز انسان گرفتار نبود نه اینکه فقط مسلمانان گرفتار نباشند. 
از مثل این حدیث شریف استفاده می شود که امامت اصل است نه فرع. این موضوع ادله قرآنی و روایی دارد که امامت از اصول دین است. 
نکته دیگر اینکه این اعتقاد کارکرد نظام بخشی دارد و مایه تجمیع است. از این کلام استفاده کنیم برای خود و ببینیم در زندگی شخصی خود آیا سندی داریم آیا برنامه راه داریم؟ امیر مومنان علی ع فرمودند قوام العیش حُسن التقدیر (حضرت سخن از زندگی می کنند. حسن التقدیر به زبان امروزی می شود برنامه چشم انداز که آن هم حسن باشد) و ملاکه حسن التدبیر (و ملاک این حسن تقدیر حسن تدبیر است) تقدیر به عنوان برنامه ریزی است و تدبیر اجرایی کردن برنامه ریزی در عرصه عمل است. این حسن التدبیر و حسن التقدیر اگر در زندگی شخصی ما نباشد سرایت می کند به نظام و حکومت و اداره کشور. ما باید در زندگی علمی و زندگی شخصی و اجتماعی خود برنامه داشتیم که این برنامه بر اساس حسن التقدیر و حسن التدبیر باشد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سوال شده که شما فرمودید اراده مبرزه با خطاب فرق می کند در حالیکه راه ابراز اراده جز خطاب نیست لذا این دو با هم فرقی ندارد؟ پاسخ اینکه چرا شما می گویید چون اراده مبرزه با خطاب ابراز می شود همان خطاب است؟ اگر گفتیم که حکم مصلحت قانون شده است آیا حکم با مصلحت یک چیز می شود؟ اراده از جنس هست است و خطاب از جنس انشاء است و با هم فرق می کند. لذا اگر به خطاب، حکم گفته می شود به اعتبار آن اراده است نه به اعتبار خطاب. 
سوال شده اینکه می فرمایید در بیان مراحل حکم، اقسام حکم باید لحاظ شود به معنای این است که مراحل مشترک بین همه اقسام باید لحاظ شود یا به این معناست که برای هر قسم مراحلی را در نظر گرفت؟ پاسخ اینکه باید جدا شود مثال در حکم حکومی مرحله انشاء داریم اما در حکم الهی این مرحله را نداریم.
سوال شده در مفهوم شناسی از طریق لغت و عرف، به واقع و هستی یک شیء نظر می کنند تا جنس و فصل آن را به دست بیاورند؛ بر این اساس چرا شما دو مبحث مفهوم شناسی و هستی شناسی را از هم جدا کردید؟ پاسخ اینکه اگر ما در جایی با واژه ای کار داریم باید این واژه را از طریق لغت و عرف و صرف و هر چه می طلبد واکاوی کنیم چون با لغت کار داریم اما گاهی ما با یک واقعیت کار داریم حتی اگر اسم آن مشخص نباشد.  اگر شارع مقدس فرمود احل الله البیع و ما می خواهیم بفهمیم بیع چیست اینجا ما آنچه می خواهیم مفهوم شناسی است نه هستی شناسی. یعنی می خواهیم ببینیم این بیع که موضوع این کلام شارع است چیست؟ اما گاهی دنبال یک واقعیت هستیم مانند حکم که ما به دنبال فهم واژه حکم نیستیم بلکه می خواهیم ببینیم وقتی مولی وارد صحنه تشریع می شود و با مکلف رابطه برقرار می کند چه چیزهایی وجود دارد؟ ما می خواهیم ببینم چه چیزی بین مولا و عبد می گذرد تا تکلیفی بر ذمه عبد گذاشته شود.  
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نظرها درباره انکار و اثبات حکم وضعی گذشت و آخرین نظر که نظر تفصیلی بود از آخوند خراسانی بررسی شد. اشکالاتی که بر کلام ایشان شده چه از نظر شکلی چه از نظر محتوایی در کلمات محقق نائینی و شاگردان ایشان موجود است و هر کس خواست به آنها رجوع کند که البته به نظر ما عمده اشکالاتی که به کلام ایشان شده وارد نیست.
رأی مختار درباره حکم وضعی
نکته اول: قبول تقسیم حکم به وضعی و تکلیفی و عدم قبول این مطلب چه ثمره ای دارد؟ ما بالاخره تعابیر حکم وضعی از جمله زوجیت و ملکیت و ... را در کلمات فقها حتی شیخ انصاری که منکر حکم وضعی است داریم.
ثمره اول: خیلی از علما در جریان استصحاب می گویند یا باید حکم شرعی باشد مثل استصحاب وجوب یا موضوع ذی حکم شرعی باشد مانند استصحاب عدالت که آثار شرعی دارد اما اگر پدیده ای نه حکم شرعی بود نه موضوع حکم شرعی، اینجا استصحاب جاری نمی شود/ در برائت هم می گویند برائت در مجعولات شرعیه جاری می شود مثل برائت از وجوب یا برائت از حرمت. سوال می شود که برائت از ضمان چه می شود؟ می گویند اگر ضمان، حکم و مجعول شرعی است برائت از ضمان صحیح است ولی اگر ضمان یک امر انتزاعی بود برائت جاری نمی شود. 
خلاصه بحث: در بیان رأی مختار درمورد حکم وضعی به دو نکته اشاره می شود نکته اول: ثمره این اختلاف نظر چیست: ثمره اول: اگر کسی حکم وضعی را به عنوان یک مجعول شرعی پذیرفت می تواند نسبت به آن استصحاب و برائت جاری کند و اگر یک امر انتزاعی دانست نمی تواند درباره آن استصحاب و برائت جاری کند.

۴۷۴ بازدید

نظر شما

کد امنیتی
مطالب بیشتر...
دانلود صوت جلسه
چکیده نکات

خطبه حضرت زهرا سلام اله علیها: و طاعتنا نظاما للملّة و امامتنا لمّاً للفرقة - توضیح خطبه و کتاب دانشنامه فاطمی شش جلدی
توضیحاتی پیرامون خطبه فدکیه - لزوم برنامه داشتن سند چشم انداز و برنامه راه - بیان رای مختار در تقسیم حکم به تکلیفی و وضعی
1. ثمره نزاع شکلی و محتوایی -جریان برائت و استصحاب بنابر مجعول بودن حکم وضعی و عدم آن بنابر عدم.
ماهیت ملک و حق - ملک عین و منفعت و انتفاع