header

خارج اصول فقه - دور دوم (1400-1401)

جلسه 59
  • در تاریخ ۲۳ بهمن ۱۴۰۰
چکیده نکات

امام جواد علیه السلام
اظهار الشئ قبل ان یستحکم مفسدة له
اقتضائات استحکام :
1. زمان و مکان آگاهی – ملاحظه برداشت و سوء استفاده دیگران کردن
2. مبتدی مطلق یا حیثی نبودن – تسلط کامل بر موضوع
(اشاره شد به برخی کلیپ ها که افراد مبتدی مطلق یا مبتدی حیثی اظهار نظر غلط و تنش آور داشته اند)
3. بد حرف نزدن – مؤدب سخن گفتن (اشاره به برخی کلیپ ها!!)
روایات راجع به محبت و ولایت اهل بیت علیهم السلام ده گروه است و برخی بر عمل تاکید دارند.
اصل عدم تغییر در مصداق موضوع یا متعلق نداریم و فقیه مثل فحص از مخصص و مقید باید از عروض مغیِّرهم تحقیق کند از ادله یا کارشناس یا اوضاع بیرونی ... مگر علم یا اطمینان به عدم تغییر داشته باشد.

صفحات 63 و 64 : کلیک کنید


متن پیاده سازی شده جلسه پنجاه و نهم خارج اصول فقه (دور دوم) 23 بهمن ماه 1400

بسم الله الرحمن الرحیم
به مناسب میلاد امام جواد علیه السلام : عمر شریف این امام همام کوتاه بوده 25 سال بوده است و عمده آن یعنی هفده سال آن دوران امامت حضرت هست. معارفی که از امام جواد علیه السلام به ما رسیده خیلی از آنها انسانیست تا اسلامی. در منتهی الآمال، مرحوم شیخ عباس قمی معجزاتی از امام جواد ع نقل می کند اما ای کاش نسبت به کلام نورانی امام یک تحلیلی انجام می داد آن موقع معلوم می شد که نفس زندگی امام جواد ع تماما معجزه بوده است. 
دوران حیات امام کوتاه بود و در همین دوران کوتاه هم آزاد نبودند و مبتلا به شر مامون بودند و مردم هم مردم آماده و پذیرایی نبودند. کسی که در این شرایط این آثار را از خود برجای بگذارد خودش کرامت و معجزه است. 
امام جواد ع می فرمایند: اظهار شیء قبل أن یستحکم مفسدة له. همین امام درباره علما فرموند که اگر علما متحیری را دیدند یا به تعبیر ما مرده متحرکی را دیدند که باید هدایت شود اینجا اگر عالم کتمان کند خیانت کرده است در عین حال می فرمایند : این هدایتگری و اظهار هم باید با استحکام باشد. 
متاسفانه در دورانی هستیم که اظهار نظر ها و بیان ها و کلمات و حتی برخی فتاوا استحکام لازم را ندارد. ما به چهار عنصر اشاره می کنیم: 
1: زمان ناشناسی: ما موظفیم در آنچه بیان می کنیم زمان شناس باشیم. زمان آگاهی جزو وظایف مبلغ دین است. ما نمی توانیم بگوییم کاری به برداشت دیگران نداریم و هر چه اسلام است بگوییم. البته وادادگی و انفعال و ... ممنوع است. یک عالمی از علمای بزرگ شیعه به هند سفر کرد علمای اهل سنت استقبال کردند و از او سوال کردند که آیا شهادت ثالثه جزو اذان است؟ این عالم هم نوشت شهادت ثالثه جزو اذان نیست. در هندی که شرایط آنگونه است این کلام را سریع پخش کردند و چه بلاها که سر شیعه نیاوردند و این عالم هم که با چه استقبالی وارد هند شده بود شبانه و مخفیانه از ترس جانش از هند فرار کرد. گذشت و علامه امینی رفت هند و همین سوال را از او کردند. نوشت قال رسول الله ص ذکر علی عبادة. این سوال دیگر در هند حذف شد. این عالم زمان شناس است که متوجه قصد سوال کننده شده و با زمان شناسی پاسخ او را داده است. اینجا عالم نمی تواند بگوید من عقیده و نظری را که به نظرم صحیح است می گویم و دیگر کاری به تبعات آن ندارم. اگر کلام مبتنی بر زمان شناسی نباشد شر می آفریند. 
2: انسان مبتدی مطلق نباشد: اینطور نیست که روی منبر هر روایتی را مجاز دانستیم نقل کنیم هرچند از کافی باشد. بزرگان امروز ما فرموده اند که روایات کافی هم بررسی سندی می خواهد.
3: مبتدی حیثی بودن: ممکن است کسی استاد مکاسب و رسائل کفایه باشد و بر مباحث درس خارج تسلط داشته باشد اما در دیگر زمینه ها مبتدی باشد. او نباید مطلبی را که در آن اطلاعات کاملی ندارد بیان کند تا پیامدهای منفی به بار آید. مثلا اینکه گفته شود شیعه به بهشت می رود و غیر شیعه وارد بهشت نمی شود. ما ده گروه روایت در این زمینه داریم: 
گروه اول: روایاتی که می گوید در موافقت قلب با اهل بیت نجات است
گروه دوم: روایاتی که تاکید فراوان بر عمل می کند و چون در کنار محبت و معرفت آمده نمی توان گفت منظور از عمل، محبت و معرفت بوده است: بحار ج 68 ص153 و ج69 ص401 و ... اصول کافی ج4 ص207
گروه سوم: روایاتی که تاکید بر ولایت می کند
گروه چهارم: روایاتی که می گوید محب سه قسم است و هر سه قسم در بهشت هستند ولی با سه درجه
گروه پنجم: روایاتی که می گوید ظلم از هر که باشد معفو نیست مثل حق الناس
گروه ششم: روایاتی که حب را به عمل تفسیر می کند : ان فی حب اهل بیتی عشرین خصلة عشر فی الدنیا و عشر فی الاخرة. بعد حضرت می شمارد: الزهد، الحرص علی العمل و الورع فی الدین
گروه هفتم: روایاتی که حب ائمه را به حب لله و لغیر الله تقسیم می کند
 گروه هشتم: روایاتی که اهل بیت نسبت به برزخ هشدار می دهند که ما اهل بیت با برزخ شما کاری نداریم ممکن است آنجا عذاب شوید
گروه نهم : عذاب را در جهنم برای برخی شیعیان ثابت می کند
گروه دهم: روایاتی که فرق می گذارد بین محب و موالی
این موضوع، موضوعی است که باید در یک نظام مطالعه شود. در قرآن نزدک به 320 بار روی آمنوا و عملوا الصالحات تاکید می کند 
4. برخی حرف بد می زنند اما برخی بد حرف می زنند: یعنی حرف صحیح را به شیوه ناصحیح بیان می کنند. مثلا کسی می گوید اگر نذر می کنید اولویت شما فقرا باشد اما کسی می آید برای تاکید می گوید چرا در حوزه فقیهی پیدا نمی شود که فتوا دهد نذر را فقط برای فقرا داشته باشید. این شیوه بیان غلط است اولا آن جوان زخم خورده و آن قشر آسیب دیده با این حرف چه تصوری نسبت به فقها و حوزه پیدا می کند؟ چرا حواسمان نیست کجا را داریم می زنیم؟ 
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
راجع به توجه فقیه به مولفه های تغییر موارد و نکاتی بیان شد. 
اما نکته امروز: آیا می توان گفت که اصل بر عدم تغیر است؟ مثلا وقتی فقیه در روایات دیه می بیند که شتر ذکر شده و اگر احتمال تغییر در جایگاه سبد کالایی شتر را بدهد بگوید اصل بر عدم تغییر است. به نظر ما این اصل از اصل بودن خارج شده است. مخصوصا در زمینه های اجتماعی سیاسی که زمینه های تغییر زیاد دارد. اینجا مجتهد یا نباید فتوا دهد یا اگر می خواهد فتوا بدهد باید به مولفه های تغییر توجه کافی داشته باشد. 
توضیح آنکه همانطور که مجتهد وقتی به یک عام می رسد می گوید باید فحص از مخصص و مقید کرد با اینکه اصالة العموم و اصالة الاطلاق داریم. چرا؟ چون آنقدر عمومات تخصیص خورده و آنقدر مطلقات مقید شده که نمی توان بدون فحص از مقید و مخصص اصل را بر عموم بر اطلاق گذاشت. در ما نحن فیه هم فقیه لازم است فحص از تغیر بکند اگر نیاز است به کارشناس مراجعه کند یا تحقیق میدانی کند. بله اگر فحص کردیم و به نتیجه ای نرسیدیم اینجا می توانیم به عدم تغییر فتوا دهیم. 

۵۳۷ بازدید

نظر شما

کد امنیتی
مطالب بیشتر...
دانلود صوت جلسه
چکیده نکات

امام جواد علیه السلام
اظهار الشئ قبل ان یستحکم مفسدة له
اقتضائات استحکام :
1. زمان و مکان آگاهی – ملاحظه برداشت و سوء استفاده دیگران کردن
2. مبتدی مطلق یا حیثی نبودن – تسلط کامل بر موضوع
(اشاره شد به برخی کلیپ ها که افراد مبتدی مطلق یا مبتدی حیثی اظهار نظر غلط و تنش آور داشته اند)
3. بد حرف نزدن – مؤدب سخن گفتن (اشاره به برخی کلیپ ها!!)
روایات راجع به محبت و ولایت اهل بیت علیهم السلام ده گروه است و برخی بر عمل تاکید دارند.
اصل عدم تغییر در مصداق موضوع یا متعلق نداریم و فقیه مثل فحص از مخصص و مقید باید از عروض مغیِّرهم تحقیق کند از ادله یا کارشناس یا اوضاع بیرونی ... مگر علم یا اطمینان به عدم تغییر داشته باشد.