header

فقه پزشکی با محوریت پرونده های قضایی (1401-1402)

جلسه 15
  • در تاریخ ۰۶ اسفند ۱۴۰۱
چکیده نکات

جلسه سی و ششم 1400-1402
جلسه پانزدهم 1401-1402
نقد آرا در ارش البکارة
قائل شدن به عدم ثبوت ارش البکارة متوقف است بر اینکه ارش البکارة جزو مهر باشد و لا مهر لبغی اطلاق داشته باشد
کلام محقق خویی
کلام صاحب جواهر
کلام سبزواری
به نظر میرسد باید گفت : در صورت رضایت بکر و بلوغ او و توجه به ازاله بکارت، ارش البکارة ساقط است و الا ساقط نیست.

متن پیاده سازی شده جلسه پانزدهم سال دوم درس خارج فقه پزشکی با محوریت پرونده های قضایی 6 اسفند ماه 1401

برای دریافت فایل pdf کلیک کنید

بسم الله الرحمن الرحیم 
الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین 
اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل ساعة ولیا وحافظا و قائدا و ناصرا و دلیلا وعینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا
پرونده نهم: ازاله بکارت
پرونده جدیدی را باز کردیم  سوال شده بود اگر با رضایت دوشیزه زنایی صورت بگیرد آیا زانی مسئول هست؟آیا ضمان دارد؟
اگر گفتیم که ضمان دارد، ضامن چیست؟
وسوال سوم هم این بود که اگر به غیر از آلت مردانه ازاله بکارت شود، مثلا پزشک در اثر خطای پزشکی یا معلم ورزش با ورزشهایی باعث ازاله بکارت دختری شود، سوال شده چه می شود؟
یا سوال شده اگر ترمیم شود داستان چه می شود؟و یا سوال شده آیا ترمیم بکارت جایز است؟ویا سوال شده زنی که ازاله بکارت شده بوده آیا در ازدواج لازم است مرد را در جریان قرار دهد؟
دختر مبتلا بوده و بعدا هم ترمیم کرده و داماد هم اطلاع ندارد، لازم است به او اطلاع داده شود؟
و یا بکارتهای ارتجاعی یا همان بکارتهای حلقوی چه میشود؟
اگر یادتان باشد ما تا پنج قول را بیان کردیم.
من یک متنی را می آورم که حاوی این مطلب که دست زن در هر حال خالی است؛ چه ضامن باشد یا نباشد...
چه می فهمیده ازاله بکارت یعنی چه و چه نمی فهمیده است...
نظرگاه بزرگان و اختلافات آنان در خصوص ارش البکاره 
مرحوم آقای خویی می فرماید: اذا اکره امرأة فجامعها فافضاها فعلیه دیة و المهر معا ...
بعد خود آقای خویی سوال می کند: آیا لازم است ارش البکاره را هم بدهد؟
یعنی در واقع باید بگوییم سه چیز را باید بدهد ؛ دیه افضا ، مهر المثل ، و ارش البکاره .
ایشان بعد قولی را نقل می کند که گفته اند ارش البکاره را هم بایدبدهد؛ به قول شهید ثانی در واقع یک جزئی از زن فوت شده است؛ پرده بکارت از بین رفته است؛ شمامعتقدید دیه ندارد؛ و جایی هم که دیه ندارد ؛ ارش دارد. 
مورد مثال ما مورد زنا قرار گرفته یک سبب و مورد  افضا واقع شده که موجب مهر المثل دو سبب و پرده بکارت از بین رفته مجموعا سه سبب حاصل شده است که دراین حالت آقای خویی جواب می دهد ؛ آن مهری که مرد میدهد برای چه میدهد؟! ارش البکاره جزئی از مهر است .....و فیه ان المهر الذی تستحق البکر ؛ هو مهر البکر ........این دختر را به این عنوان که دختر بوده می گویند مهر المثل باید پرداخت شود نه این که دختر نبوده ومثلا زنی بوده ....و علیه فالزیادة ملحوظة فیه فلا یکون تفویت هذا الجزء هدرا ....
خلاصه این که ایشان زیر بار ارش البکاره نمی رود و فرض ایشان هم اکراه بود؛ ولی اگر اکراه نباشد ، چون مهر نیست و بنا شد ارش البکاره هم ساقط شود.پس مهر که ساقط شد، ارش البکاره هم ساقط می شود. 
پس آقای خویی و کسانی که من نامشان را این جا دارم معتقدند که اگر خانم مطاوع باشد در زنا چیزی طلبکار نیست؛ روایتی را هم که بیان می کنند این است :اذا ... الرجل امة فاقتضها (او را افضا کند) فعلیه عُشر قیمتها و ان کانت حرة فعلیه الصداق ......
صحبت از ارش البکاره نیست و جان صحبت آقای خویی این است که ارش البکاره جزئی از مهر است و چون لا مهر لبغی ...پس ارش البکاره ندارد. اگر دقت کنید ایشان از دو مقدمه استفاده می کند:
ایشان بین بالغ و غیر بالغ و این که دختر نداند چه به سرشان دارد می آید و بداند فرقی قائل نمی شود. 
سوال این است: اگر کسی بخواهد فتوا به خلاف بدهد چه باید بکند؟
یا باید بگوید ارش البکاره جزء مهر نیست؛ یا اطلاق لا مهر لبغی را بزند و خراب کند؛ جناب جواهر این را گفته است ؛ 
عبارت این است: اما المطاوعة ظاهر عبارة عدم لها لکنه لا یخلو من نظر بناء علی ان الاذن فی الجنایة من المجنی علیه لا یسقط ارشها 
دختر اذن در جنایت داد؛ اما اذن در جنایت معنای آن ، این نیست که ارش البکاره نداشته باشدمثل مریضی که به طبیب اذن میدهد که من را مداوا کن؛ آیا اذن مریض به طبیب د رمداوا شرعا و قانونا دلالت دارد بر اسقاط ارش؟ یا دیه؟ خیر ؛ دلالت ندارد.البته مخصوصا این که خطا کند گرچه کوتاهی هم نکرده است. 
مطلب مهمی است اذن د رجنایت آیا مجوز سقوط حکم وضعی هم هست یا نه....؟ نه .
اقای جواهر این را جز ء مهر حساب نمی کند چون اگر جزء مهر حساب می کرد؛ ساقط می شد. 
دو فقیه و هر دو هم سترگ ...یکی می گوید :مهر است و لا مهر لبغی و دیگری می گوید یک پدیده جدید است و اذن در جنایت موجب سقوط حکم وضعی نمی شود.
از اسید عبدالاعلی سبزواری صاحب مهذب مطلبی را بیان کنم : ایشان خوش قلم است ؛ هم فقه دارد هم تفسیر و اصول هم دارد.
عبارت ایشان این است: 
ارش البکاره ساقط نیست؛ زیرا اصل بر عدم سقوط آن است؛ 
زیرا یا کفته می شود زانیه با میل خود اقدام به این کار کرده است پس ارش البکاره به او تعلق نمی گیرد ما هم می گوییم موجب سقوط حکم وضعی نمی شود....(گفته صاحب جواهر)
یا گفته می شود مهر به زانیه تعلق نمی گیرد ارش هم نمی گیرد و اطلاق مهر البغی سحت می گیرد ...و معتقد است این هم دلیل ندارد. 
یا گفته می شود چنانکه مهر به زانیه تعلق نمی گیرد ارش هم تعلق نمی گیرد و این هم یک دعوای بدون دلیل است. 
ایشان کلام را درست نقل نکرده است در حالی که آقای خویی فرمود: الارش مهر و لا مهر لبغی فلا ارش لازالة البکارة ....
مجموعا این که در بیان حرف مخالف امانت داری نشده است.
سوال دوم را  اگر خواستید واکاوی کنید این است : ماهیت شناسی ارش البکاره ...
این گفته آقای خویی که مهر به طور اتوماتیک ارش البکاره را می گیرد؛ به نظر شما آیا درست است یا نه؟
این که می گویم به نظر شما؛ چون مساله عرفی است نه شرعی.
آیا در محیط های مختلف مهر دختر را با مهر زنی که دختر نیست یکی حساب می کنند؟
در ایران ما یا کشورهای عربی ...وضعیت چگونه است؟
سوال این است که در نابالغ چرا قائل باشیم که لامهر لبغی ؟
ارش البکاره جزء مهر است اما مطاوعه نابالغ  ، حکم اکراه را ندارد از این جهت که اثری ندارد. 
چطور آن جا می گویید تمکین زن با اکراه معادل لا تمکین هست ؟!در مورد غیر بالغ کارهای دیگرش هم همین است.
شما قائل نیستید به این که انشای او ، انشا نیست؟
نکاحش ، نکاح نیست؟
بیعش ، بیع نیست؟
اگر یک جا دلیل داشته باشیم در غیر بالغ ؛ مثلا در وصیت پسر ده ساله ؛جاهایی که اثر مترتب بلوغ هم نیست....
ولی اگر جایی دلیل نداریم؛ از نظر امثال آقای صافی میتواند از آن دفاع شود. 
چه بسا تمکین نابالغ به زنا بوده نه به ازاله بکارت 
به هر حال این موضوعات جای کار دارد...
اگر بالغ باشد و توجه به ازاله بکارت دارد و رضایت هم دارد ، ارش ساقط است . 
و حرف صاحب جواهر را نمی پذیریم که به هم ربطی ندارد ...
ولی هر کدام از این دو شرط سه شرط،نبودباید برویم سراغ ادله .
لامهر لبغی اطلاقی ندارد که بچه را هم بگیرد.
اطلاق دلیل می خواهد ...


۲۹۶ بازدید

نظر شما

کد امنیتی
مطالب بیشتر...
دانلود صوت جلسه
چکیده نکات

جلسه سی و ششم 1400-1402
جلسه پانزدهم 1401-1402
نقد آرا در ارش البکارة
قائل شدن به عدم ثبوت ارش البکارة متوقف است بر اینکه ارش البکارة جزو مهر باشد و لا مهر لبغی اطلاق داشته باشد
کلام محقق خویی
کلام صاحب جواهر
کلام سبزواری
به نظر میرسد باید گفت : در صورت رضایت بکر و بلوغ او و توجه به ازاله بکارت، ارش البکارة ساقط است و الا ساقط نیست.