header

فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1402-1403) - فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1402-1403)

جلسه 7
  • در تاریخ ۱۵ مهر ۱۴۰۲
چکیده نکات

درس اخلاق: انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق
ظاهرا سند روایت قابل دفاع نیست لکن مفاد آن مسلم است تعبیر انما می‌تواند برای تحقیق باشد نه حصر.
تعبیر تتمیم مکارم اخلاق گویای پیشگامی اسلام در این زمینه است هرچند موسس نیست لکن چاووشی این جهت است.
بعثت پیامبر بعثت تتمیم مکارم اخلاق بود.
با کمال تأسف این پیامبر صلی الله علیه و آله با این شعار مبتلی به مسلمانانی شد که به قتل و سبّ و لعن و تهمت زدن به مخالفان خود اصرار دارند و هیچ متوجه رفتار و گفتار ناموزون خود نیستند.
این روزها از وحدت (البته همگرایی بهتر است) شیعه و سنی صحبت می‌شود، برخی دوستان خود را تحمل نمی‌کنند، چون دقیقا مثل آن ها حرف نمی‌زنند و فکر نمی‌کنند.
شعار این ها این است: هر کس دقیقا مثل من فکر نمی‌کند علیه من است و هر کس علیه من است هیچ بهره ای از حقوق ندارد، حتی می‌شود به او تهمت زد.
مساله سوم از عروه - بیان صور احتیاط - بیان سه صورت: 1. احتیاط در فعل 2. احتیاط در ترک 3. احتیاط در جمع بین فعلین.
عدم جامعیت این بیان به چند مثال - وجود حجت به جای قطع - جمع بین ترکین یا فعل و ترک - تصور احتیاط در قصر و اتمام به خواندن یک نماز 4 رکعتی با بیان و نقد آن.

متن پیاده سازی شده جلسه هفتم سال اول درس خارج فقه العروة الوثقی - 15 مهر 1402

فایل پیاده سازی شده : کلیک کنید

بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین و صل الله علی محمد و آله الطاهرین
قال رسول الله : «إنما بعثت لأتمم مکارم الأخلاق» 
به مناسب ولادت نبی مکرم اسلام و میلاد امام جعفر صادق  این حدیث را مطرح کردم و از ذات مقدس نبی مکرم می خواهیم شفیع ما باشند و از خدای متعال عاجزانه خواستاریم تا توفیق عمل به این روایت را بدهند.
این روایت بسیار مشهور است و در منابع اهل سنت دارای سند بوده لکن در منابع شیعه سند ندارد و چون اسناد ان در منابع اهل سنت است نمی توان از سند آن دفاع کرد. اما به جهت محتوا قابل دفاع است. 
همانطور که در این روایت مشاهده می شود از واژۀ «انما» استفاده شده که این واژه بنابر ادبیات مشهور که با آن سروکار داریم افادۀ حصر می کند و ثمرۀ آن این است که پیامبر خدا فقط برای اتمام مکارم اخلاق برانگیخته شده است و چون می دانیم که بعثت اهداف دیگری را هم دنبال می کند لازم است  «انما» را به حصر اضافی حمل نماییم. لکن ادبیات دیگری نیز وجود دارد که برای «انما» دو معنای «حصر» و «تحقیق» را بیان می کند، از این رو اگر «انما» به معنای تحقیقی باشد موونۀ حصر اضافی را ندارد و بیان می کند که بعثت پیامبر برای تحقق اتمام مکارم اخلاق است.
از جمله نکات این روایت آن است که به اتمام مکارم اخلاق توسط پیامبر اشاره دارد و لازم است گفته شود؛ ما یک تأسیس مکارم اخلاق داریم و یک تتمیم مکارم اخلاق. پیامبر مؤسس مکارم اخلاق نیستند بلکه مکارم اخلاق در گذشتگان اعم از ادیان الهی و دین واره های انسانی بوده است، چراکه مکارم اخلاق، مکارم انسانی است. اما پیامبر اسلام با تکمیل مکارم اخلاق، بالابردن ارزش آن، اضافه کردن و تغییرات برخی از مکارم خلاق و... در صدد تتمیم آن برآمده اند؛ مثلا رعایت حق الناس امری است که در تمام جوامع بشری ممدوح و از مکارم اخلاق است اما تأکید و برخورد اسلام به حق الناس به گونه‌ای شدید و جدی است که انسان را به تعجب وا می دارد.
متأسفانه از پیش از شهادت نبی مکرم اسلام و پس از شهادت ایشان، مسلمانان رویه ای را پیش گرفتند که نقض مفاد این روایت است به گونه ای که اگر پیامبر می فرمودند: «انما بعثت لاتمم الشرور» بیش از آن نمی توانستند ایجاد شر نمایند.
باید توجه داشت که شیطان ما طلبه ها را به گناهانی مانند شرب خمر، اکل مال یتیم و... نمی خواند بلکه با اسباب مناسب دیگر ما را فریب می دهد و گاهی رفتار خلاف داریم اگرچه در گفتار و اعتقاد مخالف آن هستیم مثل آنکه فقط داشته های خود را قبول داشته و تکریم می کنیم و داشته های دیگران را تقبیح.  مثلاً شافعی عبارتی دارد به این مضمون که اگر کسی وصیت کند کتاب های علمی من را به فلان کتابخانه بدهید باید آن کتاب ها بررسی شود و کتاب های فقهی، اصولی، حدیثی به کتابخانه داده شود و کتاب های کلامی جدا گردد، زیرا کلام علم نیست تا کتابش کتاب علم باشد. برخی در گذشته خواندن علم کلام را جایز نمی دانستند و اتلاف عمر دانسته و آن کتاب ها را کتب ضاله قلمداد می کردند.
مثلاً مولوی برای تقبیح علم طب می گوید:
آن طبیبان را بود بولی دلیل این دلیل ما بود وحی جلیل
وی در رابطه با مهندسی می گوید:
این همه عِلْمِ بِنایِ آخُراست که عِمادِ بودِ گاو و اُشتُراست
بَهرِ اِسْتِبْقایِ حَیوانِ چند روز نامِ آن کردند این گیجانْ رُموز
ملا صدرا دربارۀ ابن سینا گوید: من تعجب می کنم که وی با این همه ذکاوت و فراست چرا عمر خود را در طب ضایع کرد.
باید فکری به حالم خودمان کنیم که این حالت تحقیر داشته های دیگران و تکریم داشته های خود را از خود دورکنیم . گاهی اوقات افراد افکار و نظرات خود را در امور مختلف محور حق و باطل قرار می دهند فارغ از اینکه بر فرض که طرف مقابل اشتباه کرده یا اشتباه می کند اما وی انسان است. از این رو با محور قرار دادن خود به دیگران تهمت می زنند و اشکال هم نمی گیرند؛ مثلاً وقتی علامه حلی اخبار را به چهار دستۀ صحیح، موثق، حسن و ضعیف تقسیم کرد اخبار ضعیف از دور استناد خارج شده و اخبار حسن مورد مناقشه قرار گرفتند و تنها اخبار صحیح و موثق بدون هیچ مناقشه ای پذیرفته شدند. پس از این جریان برخی از اخباری ها به علامه شروع به جسارت و سب و لعن کردند و وی را پایه گذار سقیفۀ ثانی دانستند. اما الان دیده می شود که نظر علامه حلی را بسیاری از فقها پذیرفته اند، چراکه سخن متینی بوده است. یا مثلاً در جریان مشروطه که مخالفان و موافقان داشت برخی از مخالفان مشروطه، حمایت از مشروطه را در حد ارتداد می دانستند و همچنین برخی از موافقان نیز اینگونه بوده اند. یا اینکه در رسائل یا درحواشی رسائل هست که روزی یکی از علما از سفر آمده بود. به یکی از علمای دیگر گفته شد به دیدار ایشان برویم، او گفت: چون وی فاسق است من منزل او نمی آیم چرا که او خبر واحد را حجت می داند و کسی که خبر واحد را حجت بداند فاسق است و من خانۀ فاسق نمی توانم بیایم پس من خانۀ او نمی آیم. متأسفانه گاهی هم به این نوع رفتارها رنگ تقدس زده و آن را مطرح می کنیم.
مسألۀ 3
«قد يكون الاحتياط في الفعل كما إذا احتمل كون الفعل واجباً و كان قاطعاً بعدم حرمته، و قد يكون في الترك كما إذا احتمل حرمة فعل و كان قاطعاً بعدم وجوبه، و قد يكون في الجمع بين أمرين مع التكرار كما إذا لم يعلم أنّ وظيفته القصر أو التمام».
در این مسأله به صور مختلف احتیاط پرداخته شده است:
1- انجام یک عمل که احتمال وجوب دارد و علم به عدم حرمت است؛ مانند الدعا عند رؤیة الهلال که علم به عدم حرمت داشته و احتمال وجوب دارد.
2- ترک یک عمل که احتمال حرمت دارد و علم به عدم وجوب است.
3- جمع و تکرار دو امر؛ مانند جمع بین قصر و تمام.
با توجه به این توضیح گفته می شود که فرض تعارض خارج از موارد احتیاط است و قابلیت احتیاط ندارد بلکه لازم است به ملاک اهم عمل شود که این در اصطلاح احتیاط گفته نمی شود.
تذکر:
پانویسی های عروه به دو قسم تعلیقه و توضیح تقسیم می شوند:
تعلیقه: فقیه صرفا اختلاف نظر متنی با صاحب عروه داشته باشد مثل انکه به جای الاقوی تعلیقه بزند الاولی، به این تعلیقه گویند.
توضیح: درمواردی دیده می شود که صرف اختلاف نظر یا اختلاف متن نیست بلکه توضیح عبارت عروه است. بعدا گفته خواهد شد که پانویسی ما بر عروه تعلیقه است یا توضیح.
به هر صورت این بیان از مسأله دارای اشکال عدم جامعیت است، زیرا همۀ صور احتیاط را شامل نمی شود. مثلاً کسی که احتمال دهد عملی واجب است در حالی که قطع بر عدم حرمت ندارد بلکه حجتی مانند اجتهاد و تقلید و... دارد که می گوید آن عمل حرام نیست، این مسأله فرض مذکور را در بر نمی‌گیرد چون هر حجتی از قبیل علم و قطع نیست. همچنین این فرض نسبت به احتمال حرمت عمل و وجود حجت برای عدم وجوب آن نیز می باشد. 
درمثالی دیگر گاهی احتیاط در ترک دو چیز است نه ترک یک عمل مانند ازدواج خنثی که احتیاط در ترک ازدواج با مرد و زن است و گاهی احتیاط به فعل و ترک است مثل خانمی که مردد بین حیض و استحاضه است که به جهت احتیاط محرمات حیض را ترک کرده و واجبات استحاضه را انجام می‌دهد. تذکر:
در رابطه با احتیاط در جمع بین قصر و تمام، از جانب برخی محشین گفته شده که احتیاط میتواند این باشد که یک نماز چهار رکعتی خوانده شود. اکنون باید بررسی کرد که آیا این احتیاط است یا خیر؟ 
 آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین

۳۲۲ بازدید

نظر شما

کد امنیتی
مطالب بیشتر...
دانلود صوت جلسه
چکیده نکات

درس اخلاق: انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق
ظاهرا سند روایت قابل دفاع نیست لکن مفاد آن مسلم است تعبیر انما می‌تواند برای تحقیق باشد نه حصر.
تعبیر تتمیم مکارم اخلاق گویای پیشگامی اسلام در این زمینه است هرچند موسس نیست لکن چاووشی این جهت است.
بعثت پیامبر بعثت تتمیم مکارم اخلاق بود.
با کمال تأسف این پیامبر صلی الله علیه و آله با این شعار مبتلی به مسلمانانی شد که به قتل و سبّ و لعن و تهمت زدن به مخالفان خود اصرار دارند و هیچ متوجه رفتار و گفتار ناموزون خود نیستند.
این روزها از وحدت (البته همگرایی بهتر است) شیعه و سنی صحبت می‌شود، برخی دوستان خود را تحمل نمی‌کنند، چون دقیقا مثل آن ها حرف نمی‌زنند و فکر نمی‌کنند.
شعار این ها این است: هر کس دقیقا مثل من فکر نمی‌کند علیه من است و هر کس علیه من است هیچ بهره ای از حقوق ندارد، حتی می‌شود به او تهمت زد.
مساله سوم از عروه - بیان صور احتیاط - بیان سه صورت: 1. احتیاط در فعل 2. احتیاط در ترک 3. احتیاط در جمع بین فعلین.
عدم جامعیت این بیان به چند مثال - وجود حجت به جای قطع - جمع بین ترکین یا فعل و ترک - تصور احتیاط در قصر و اتمام به خواندن یک نماز 4 رکعتی با بیان و نقد آن.