header

خارج فقه سیاسی (1403-1404)

جلسه 6
  • در تاریخ ۰۳ آذر ۱۴۰۳
چکیده نکات

ادامه گفتگو از حقوق و تکالیف متقابل مردم و حاکمیت
حق شفافیت
قاطعیت
رسمیت
سرعت و اغنا
در فرآیند و برآیند احکام قضایی
مراجعه شود به جزوه های فقه القضا ص563 به بعد
وظیفه حاکمیت به تعلیم و آموزش مردم براساس برخی ادله مثل مااخذالله علی اهل الجهل ان یتعلموا حتی اخذ علی اهل العلم ان یعلموا
هیات ناظر قضا
از حقوق مردم و اصحاب دعوی
علی و ان لکم عندی ان لا احتجز دونکم سرا
نهج البلاغه نامه 50
الی امرائه علی الجیوش


بسم الله الرحمن الرحیم

شنبه 3 آذرماه 1403، نشست ششم فقه سیاسی، مرکز فقهی ائمه اطهار علیهم السلام، مسئله چهاردهم، حقوق و تکالیف متقابل حاکمیت و مردم.
حقوق و تکالیف متقابل حاکمیت و مردم
بحث درباره رابطه متقابل حاکمیت و مردم در تکالیف و حقوق بود. گرچه مسئله پیش از آنکه تعبدی و شرعی باشد، عقلی و عقلایی است، اما محور بحث را قرآن و روایات قرار دادیم. دو روایت مطرح شد و از آن بحث شد. به روایت امیرالمؤمنین(ع) رسیدیم:
«أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ لِي عَلَيْكُمْ حَقّاً وَ لَكُمْ عَلَيَّ حَقٌّ؛ فَأَمَّا حَقُّكُمْ عَلَيَّ فَالنَّصِيحَةُ لَكُمْ وَ تَوْفِيرُ فَيْئِكُمْ عَلَيْكُمْ وَ تَعْلِيمُكُمْ كَيْلَا تَجْهَلُوا وَ تَأْدِيبُكُمْ كَيْمَا تَعْلَمُوا. وَ أَمَّا حَقِّي عَلَيْكُمْ فَالْوَفَاءُ بِالْبَيْعَةِ وَ النَّصِيحَةُ فِي الْمَشْهَدِ وَ الْمَغِيبِ وَ الْإِجَابَةُ حِينَ أَدْعُوكُمْ وَ الطَّاعَةُ حِينَ آمُرُكُمْ.» .
اى مردم، مرا بر شما حقى است و شما را بر من حقى است. حقى كه شما به گردن من داريد، اندرز دادن و نيكخواهى شماست و غنايم را بتمامى، ميان شما تقسيم كردن و تعليم دادن شماست تا جاهل نمانيد و تأديب شماست تا بياموزيد. حقى كه من به گردن شما دارم، بايد كه در بيعت وفادار باشيد و در روياروى و پشت سر نيكخواه من باشيد و چون فرا مى خوانمتان به من پاسخ دهيد و چون فرمان مى دهم فرمان بريد.
هرچند در روایت فوق تنها کلمه حق ذکر شده است، اما به قرینه مقابله برای طرف مقابل تکلیف ایجاد می‌کند.
همچنین امیرالمؤمنین(ع) در جایی دیگر می‌فرماید:
«فَبَعَثَ فِيهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَيْهِمْ أَنْبِيَاءَهُ لِيَسْتَأْدُوهُمْ مِيثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ يُذَكِّرُوهُمْ مَنْسِيَّ نِعْمَتِهِ وَ يَحْتَجُّوا عَلَيْهِمْ بِالتَّبْلِيغِ وَ يُثِيرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ» 
خداوند پیامبرانش را در میان مردم فرستاد و انبیایش را پیاپی به سوی آنان گسیل داشت تا پیمان فطرت الهی را از آن‌ها مطالبه کنند، نعمات فراموش‌شده را به آنان یادآوری نمایند، از طریق تبلیغ بر آنان حجت بیاورند، و گنجینه‌های خرد را برایشان برانگیزند.
امام(ع) در خطبه فوق یکی از وظایف پیامبران(ع) را «يُثِيرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ» معرفی می‌کند. لازم به ذکر است نمی‌توان وظیفه مذکور را مخصوص پیامبران(ع) دانست، بلکه از وظایف حکومت نیز به شمار می‌آید؛ زیرا این مسئولیت از این جهت به پیامبران سپرده شده که آنان حاکمان جامعه بودند.
به طور کلی، فرار مغزها، فرسایش مغزها و شکوفایی استعدادها و مغزها وجود دارد. گاهی ممکن است در آسیب‌شناسی فرار مغزها به کوتاهی حکومت برسیم. گاهی هرچند فرار مغزها رخ نمی‌دهد، اما به قدری نابسامانی وجود دارد که موجب فرسایش مغزها می‌شود و استعدادها به درستی به کار گرفته نمی‌شوند و شایسته‌سالاری رعایت نمی‌گردد. امام (ع) در جمله فوق نفرمودند که حاکمیت نباید موجب فرار و فرسایش مغزها شود، بلکه فرمودند حاکمیت باید موجب شکوفایی استعدادها گردد.

حق شفافیت و اقناع
یکی از حقوقی که عقلایی است، اما اسلام از عقلا جلوتر است حق شفافیت و اقناع است؛ یعنی باید فعالیت حکومت برای رعیت و شهروند روشن و شفاف باشد. زمانی که فعالیت حکومت برای شهروند روشن بود -و فعالیت ایشان نیز درست بود-، اقتناع رعیت رخ می‌دهد. 

قرآن کریم
«حَتَّىٰ إِذَا مَا جَاءُوهَا شَهِدَ عَلَيْهِمْ سَمْعُهُمْ وَأَبْصَارُهُمْ وَجُلُودُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» 
وقتی به آتش می رسند، گوش و چشم و پوستشان به اعمالی که همواره انجام می دادند، گواهی می دهند.
ذیل آیه شریفه فوق روایت ذیل از امام صادق(ع) وارد شده است:
« فَإِنَّهَا نَزَلَتْ فِی قَوْمٍ یَعْرِضُ عَلَیْهِمْ أَعْمَالُهُمْ فَیُنْکِرُونَهَا فَیَقُولُونَ مَا عَمِلْنَا مِنْهَا شَیْئاً فَیَشْهَدُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَهْ الَّذِینَ کَتَبُوا عَلَیْهِمْ أَعْمَالَهُمْ فَقَالَ الصَّادِقُ (علیه السلام) فَیَقُولُونَ لِلَّهِ یَا رَبِّ هَؤُلَاءِ مَلَائِکَتُکَ یَشْهَدُونَ لَکَ ثُمَّ یَحْلِفُونَ بِاللَّهِ مَا فَعَلُوا مِنْ ذَلِکَ شَیْئاً وَ هُوَ قَولُ اللهِ ِیَوْمَ یَبْعَثُهُمُ اللهُ جَمِیعاً فَیَحْلِفُونَ لَهُ کَما یَحْلِفُونَ لَکُ وَ هُمُ الَّذِینَ غَصَبُوا أَمِیرَ‌الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) فَعِنْدَ ذَلِکَ یَخْتِمُ اللَّهُ عَلَی أَلْسِنَتِهِم وَ یَنْطِقُ جَوَارِحُهُمْ فَیَشْهَدُ السَّمْعُ بِمَا سَمِعَ مِمَّا حَرَّمَ اللَّهُ وَ یَشْهَدُ الْبَصَرُ بِمَا نَظَرَ بِهِ إِلَی مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَ تَشْهَدُ الْیَدَانِ بِمَا أَخَذَتَا وَ تَشْهَدُ الرِّجْلَانِ بِمَا سَعَتَا مِمَّا حَرَّمَ اللَّهُ وَ تَشْهَدُ الْفَرْجُ بِمَا ارْتَکَبَتْ مِمَّا حَرَّمَ اللَّهُ ثُمَّ أَنْطَقَ اللَّهُ أَلْسِنَتَهُمْ فَیَقُولُونَ هُمْ لِجُلُودِهِم لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَیْنا فَیَقُولُونَ أَنْطَقَنَا اللهُ الَّذِی أَنْطَقَ کُلَّ شَیْءٍ وَ هُوَ خَلَقَکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُون»
این آیه در مورد کسانی نازل‌شده که روز قیامت، کارهایشان [که در دنیا انجام داده‌اند] به ایشان نمایانده می‌شود و آن‌ها [در مقام انکار] خواهند گفت: «ما هیچ‌یک از این کارها را انجام نداده‌ایم! فرشتگانی که اعمال آن‌ها را ثبت و ضبط می‌کرده‌اند برضدّ آن‌ها گواهی می‌دهند». امام صادق (علیه السلام) فرمود: «در این هنگام، آن‌ها به خداوند عرض می‌کنند: پروردگارا! اینان فرشتگان تو هستند که به نفع تو [و بر ضدّ ما] گواهی می‌دهند، آنگاه به خدا سوگند یاد می‌کنند که هیچ‌یک از آن کارها را انجام نداده‌اند؛ چنانکه خداوند [در بیان آن روز] می‌فرماید: [به خاطر بیاورید] روزی را که خداوند همه‌ی آن‌ها را برمی‌انگیزد، آن‌ها برای خدا نیز سوگند [دروغ] یاد می‌کنند همان‌گونه که [امروز] برای شما سوگند یاد می‌کنند و ایشان کسانی هستند که حقّ امیرمؤمنان علی (علیه السلام) را غصب نمودند. دراین‌هنگام خداوند بر زبان‌هایشان مُهر نهاده و اعضای بدنشان را به سخن در خواهد آورد؛ در نتیجه، گوش به آنچه از حرام شنیده، چشم به آنچه از حرام دیده، دو دست به آنچه از حرام گرفته‌اند و دو پا به کارهای حرامی که به‌سویشان گام نهاده‌اند، و شرمگاه به کارهای حرامی که مرتکب شده گواهی خواهند داد؛ آنگاه خداوند زبان‌هایشان را به سخن در خواهد آورد و مجرمان خطاب به پوست‌های تنشان می‌گویند: چرا بر ضدّ ما گواهی دادید؟!. آن‌ها در پاسخ می‌گویند: همان خدایی که هر موجودی را به سخن درآورده ما را گویا ساخته [تا حقایق را بازگو کنیم]؛ و او شما را نخستین‌بار آفرید، و به‌سوی او بازگردانده می‌شوید.
خداوند متعال علی‌رغم شفافیت در قیامت -چه آنکه فرمود: «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ، وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ» - باز هم تشکیل دادگاه میدهد، لذا در حکومت دنیا به‌طریق اولی باید شفافیت‌سازی انجام شود. به نظر بنده این آیه می‌تواند الهام بخش باشد. در آخرت با همه وضوح آن، خداوند به مجرم گوش می‌دهد، لذا حاکمیت نیز وظیفه دارد به سخن مردم گوش دهد و اگر ندهد، مردم حق اعتراض دارند. خداوند نیز رفتار لغو نمی‌کند، بلکه میخواهد به انسانها یاد بدهد.

روایات
«إِنَّ لَكُمْ عِنْدِي أَلَّا أَحْتَجِزَ دُونَكُمْ سِرّاً إِلَّا فِي حَرْبٍ وَ لَا أَطْوِيَ دُونَكُمْ أَمْراً إِلَّا فِي حُكْمٍ وَ لَا أُؤَخِّرَ لَكُمْ حَقّاً عَنْ مَحَلِّهِ وَ لَا أَقِفَ بِهِ دُونَ مَقْطَعِهِ وَ أَنْ تَكُونُوا عِنْدِي فِي الْحَقِّ سَوَاءً فَإِذَا فَعَلْتُ ذَلِكَ وَجَبَتْ لِلَّهِ عَلَيْكُمُ النِّعْمَةُ وَ لِي عَلَيْكُمُ الطَّاعَةُ» 
آگاه باشيد حق شما بر من آن است كه جز اسرار جنگى هيچ رازى را از شما پنهان ندارم، و كارى را جز حكم شرع، بدون مشورت با شما انجام ندهم، و در پرداخت حق شما كوتاهى نكرده و در وقت تعيين شده آن بپردازم، و با همه شما به گونه اى مساوى رفتار كنم. پس وقتى من مسئوليّت هاى ياد شده را انجام دهم، بر خداست كه نعمت هاى خود را بر شما ارزانى دارد، و اطاعت من بر شما لازم است.
از جمله رازهایی که پنهان نمی‌شود، محاکمه ها و مجازات و تصمیم های قاضی است. وقتی امام(ع) می‌فرماید نباید پنهان شود، یعنی حق مردم دانستن آن اسرار است.
نکته دیگر آنکه در مباحث حکومت و سیاست و اجتماع، امر مستحب و مکروه وجود ندارد؛ به‌عنوان مثال نمی‌توان گفت شفافیت با مردم مستحب است و اگر حاکم آن را ترک کند مشکلی ندارد.
در نتیجه از مجموعه رفتار خداوند در قیامت و روایت فوق [لزوم شفافیت برای مردم] اثبات می‌شود.
توظیف به تعلیم
«وَ قَالَ (عليه السلام): مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى أَهْلِ الْجَهْلِ أَنْ يَتَعَلَّمُوا، حَتَّى أَخَذَ عَلَى أَهْلِ الْعِلْمِ أَنْ يُعَلِّمُوا.» 
امام(عليه السلام) فرمود: خداوند از افراد جاهل پيمان نگرفته كه دنبال علم و دانش بروند، مگر اين كه قبل از آن از علما و دانشمندان پيمان گرفته كه به آن ها علم بياموزند.
اگر جاهلان به تعلم موظف شده‌اند، اهل علم نیز به تعلیم موظف شده‌اند. اگر به این حدیث از دید فقه سیاسی و حکومتی نگاه شود، می‌توان گفت حاکمیت موظف به تعلیم و رفع جهل مردم است و باید برای حاکمیت یک سیاست تعلیم و تربیت تعریف شود، به نحوی که آیندگاه نگویند حکومت [نسبت به جهل ما] کوتاهی کرده است. در نتیجه یکی دیگر از حقوق ملت و مردم بر حکومت، حق تعلیم و تربیت است.
۵۹ بازدید

نظر شما

کد امنیتی
مطالب بیشتر...
دانلود صوت جلسه
چکیده نکات

ادامه گفتگو از حقوق و تکالیف متقابل مردم و حاکمیت
حق شفافیت
قاطعیت
رسمیت
سرعت و اغنا
در فرآیند و برآیند احکام قضایی
مراجعه شود به جزوه های فقه القضا ص563 به بعد
وظیفه حاکمیت به تعلیم و آموزش مردم براساس برخی ادله مثل مااخذالله علی اهل الجهل ان یتعلموا حتی اخذ علی اهل العلم ان یعلموا
هیات ناظر قضا
از حقوق مردم و اصحاب دعوی
علی و ان لکم عندی ان لا احتجز دونکم سرا
نهج البلاغه نامه 50
الی امرائه علی الجیوش