مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه 11
جمع بندی از روایات ظهر و بطن
1. بخشی از آن ها منطبق با توسعه در مصادیق معنا است مثل آیه 3 سوره مائده وآیه اطعام و تفسیر آیات به ولایت رجال
قضای تفث مجاز یا حقیقت میشود در استنباط بهره برد اگر توسیع به حجت معتبر باشد. ربطی به استعمال در بیش از یک معنا ندارد.
2. برخی روایات که اشارات و لطائف قرار میدهد از جنس تصدیق است، خارج از بحث است که دلالت تصوری است، به کار استنباط نیز میآید.
اصول فقه؛ روش شناسی اجتهاد - فارابی [دو واحد - مقطع دکتری] (1402-1403) - جلسه 11
6/7. مکاتب فقهی قبول نظام در شریعت و لزوم استنباط آن و عدم قبول
نظام نه حکم است و نه مبنا و نه مقاصد
نظام پدیده ای است جاری در احکام که باید احکام به آن نظام برسند
در اینباره پنج نظر وجود دارد
1. اصولا شارع مقدس در تشریع هیچ هدفی ندارد تا نظام تصور شود
2. شارع هدف دارد که همان احکام اتمیک باشد
3. نظام دارد اما تحصیلی نیست همان استنباطات اتمیک کافی است
4. باید به استنباط نظام پرداخت، در استنباط دوم
5. باید به استنباط نظام پرداخت در همان استنباط اول لکن استنباط باید جامع باشد
اصول فقه کاربردی قضایی جزایی - دانشگاه رضوی [مقطع دکتری] (1402-1403) - جلسه 11
ادامه گفتگو از تطبیق هشتم و نهم
مقصد اول اصول فقه (1403-1404) - جلسه 11
در انجام واجب با حصه حرام؟ محقق نایینی:
1. گاه نسبت دلیل تحریم به واجب نسبت خاص به عام است مثل نهی در عبادات - در این صورت: دلیل امر مضیق میشود به حصه حرام. مثل اغسل ثوبک و لاتغسل بالماء المغصوب
2. گاه نسبت عام و خاص من وجه است(باب اجتماع امر و نهی) در این صورت چون اتیان در ضمن حرام فاقد حسن فاعلی است قهراً ماموربه نیست و کار به جواز یا عدم جواز اجتماع امر و نهی نداریم.
حال اگر جایی دلیل بر سقوط تکلیف داشتیم از باب کشف تحقق مصلحت یا ارتفاع موضوع است نه ماموربه بودن حصه مثل ازاله نجاست با آب غصبی
و اگر شک کردیم: مرجع اصل اطلاق ان کان و الّا استصحاب و اقتضای هر دو عدم توصلیت است(یعنی عدم سقوط تکلیف است)
محقق خویی: مأتی به حقیقتاً مصداق حرام است که دو صورت دارد:
أ. علم به سقوط داریم مانند باب ازاله نجاست از مسجد که سقوط امر قطعی است.
ب. شک در سقوط داریم که اقتضای اطلاق دلیل واجب عدم سقوط است.
چون مبغوض مولا محبوب مولا نمیشود. و در فرض شک استصحاب جاری است اگر بپذیریم و الّا برائت جاری است.
2. ملازم وجودی است که دو صورت دارد: توصلی و تعبدی