خارج فقه القضاء (1401-1402) - جلسه 37
ادامه نقل احادیث مرتبط با معنون(لاتستاکل بنا الناس فلایزیدون الّا فقراً) و تعابیری شبیه این. روایت حمزة بن حمران با مضمون نفی مستاکل بودن کسی که از طرف شیعیان کمک میشود و مستاکل بودن(الذی یفتی بغیر علم و لا هدی من الله عزو جل لیبطل به الحقوق طمعا فی حطام الدنیا) این روایت فاقد سند معتبر است و (انما) در آن یا برای حصر است و یا برای تثبیت مطلب و اقتضای هر کدام متفاوت خواهد بود.
روایات نهی از اکل به قرآن سوال از مردم به قرآن کفر مستاکل بآل محمد.
بررسی سندی و دلالی این روایات. این روایات فاقد سند معتبر است و میتواند قدر جامع را ثابت کند لکن مدلول خاص با آن ها ثابت نمیشود.
خارج فقه القضا (1400-1401) - جلسه 37
پاسخ به دو پرسش
معنای اقتضا و گسست آن از علت تامه
روایت مورد استشهاد قائلان به عدم جواز عمل قاضی به علم خودش، چنین دلالتی ندارد
توضیح عدم دلالت
مقصود پیامبر از روایت إنما اقضی بینکم ...
نتیجه : ادله قائلان به عدم اعتبار علم قاضی چنین دلالتی ندارد مخصوصا اگر علم برخاسته از مستندات بیّن باشد.
دلیل تفصیل به جواز در حق الله و عدم در حق الناس.
دلیل بخش اثبات مدّعا همان ادله جواز عمل به علم است. دلیل بخش نفی مدّعا وجود روایات گذشتهی مورد استناد قائلان به منع است. نقد دلیل تفصیل.
تفصیل به جواز در حق الناس و عدم جواز در حق الله
دلیل بخش اثبات مدّعا معلوم شد
اما دلیل بخش نفی
خارج فقه القضا (99-1400) - جلسه 37
عدم اختصاص گفتگو از مسئله به پیش فرض اعتبار اجتهاد
و عدم اختصاص به نبود سیستم قضایی
اعتبار اعلمیت در افتراض امکان
و با ملاحظه سایر اوصاف مرتبط
گفتگو از اعلم بودن قاضی تنها بر فرض اعتبار اجتهاد در قاضی نیست چنانکه اعتبار اعلمیت اختصاص به فرض قضاوت براساس سیستم های سنتی ندارد لکن اعلمیت را باید براساس وجود سیستم قضایی معنا کرد