فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1402-1403) - جلسه 106
1. مساله تعبدی نیست 2. لفظ اعلم اگر در نص هم به مناسبت آمده موضوعیت ندارد گرچه اگر موضوعیت هم داشت، چیزی عوض نمیشد.
3. آن چه گذشتگان گفتهاند در تعلیق بر عروة همه قابل قبول است هر چند برخی از عناصر به دلیل اختلاف روش ها قابل تغییر (چاق شدن یا لاغر شدن) است مثل آشنایی با رجال و اقوال فقهای عامه امّا:
مقدمات اجتهاد هر چه هست باید در تحقق اعلم دیده شود مثل اطلاع بر تاریخ - شأن نزول ها و صدورها - فلسفه های مضاف مثل فلسفه فقه و لغت - انس با محاورات ائمه علیهم السلام نظیر حدیث داود بن فرقد - تصویری روشن از کلیت دین داشتن - آگاهی به روش های اجتهاد و انتخاب آگاهانه
فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1403-1404) - جلسه 105
ادامه شرح مساله 54 و مسائل مربوط - ولی در احکام شک و سهو به حجت خود مراجعه کند ولی در اصل وجوب و مقدار آن و کیفیت واجب به حجت میت رجوع می کند.
کلام سید از اشاره به متبرع، مأذون و نایب خالی است. اشاره ای به ماهیت نیابت.
تعلیقه های وارد بر سه متن مورد اشاره
1. برخی گویند وکیل باید به حجت خود مراجعه کند.
2. تفصیل برخی مانند محقق سید تقی قمی (نقد آن)
3. قائلان به احتیاط فتوی یا احتیاط
فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1402-1403) - جلسه 105
نسبت به فقره دوم چند تعلیقه هست(ضمن این که اکثر قریب به اتفاق مثل سیدین علمین مطلب سید را تماما پذیرفتهاند!)
1. و لایجوز الرجوع فی تعیین الاعلم الی من لا خبرة له بذلک
این تعلیقه، در واقع تعلیقه نیست توضیح واضح است!
2. یمکن ان یکون المرجع: العارف بالقواعد قریباً من الاجتهاد و ان لم تکن له ملکة الاستنباط - این تعلیقه وقتی تعلیقه است که «والاستنباط» عطف تفسیری «اهل الخبرة» باشد و الّا اگر عطف تفسیری نباشد.
توضیح است نه اشکال بر متن سید!
3. برخی گفتهاند «لاینحصر فی ذلک» لکن نهاد دیگری هم معرفی نکردهاند!
تحقیق نسبت به فقره اول:
1. مساله تعبدی نیست! نه در تعریف نه در تعیین نهاد در ابزار نهاد و نه در...
البته نمیگوییم: مفهوم الاعلم من الواضحات التی لا تحتاج الی تفسیر(آقا تقی قمی)
چون منظور تعریف لغوی اعلم نیست مسلّم چیزی فراتر از این، در این جا مطمح نظر است
2. تصویر اعلم را میتوان به تصویر اعلم در سایر صناعات تشبیه کرد پس این که گفته شده: لا یقاس بالصناعات (محمود شاهرودی) علی الاطلاق قابل قبول نیست!
3. واژه اعلم یک واژه تعلیمی است و در هیچ دلیل شرعی نیامده و اگر هم آمده باشد واژه موضوعیت ندارد؛ نتیجه این نگاه این است که بسیاری (اگر همه نباشد) از این تعاریف بازی با الفاظ است. مثلا اگر به جای اعلم اجود استنباطاً بود هیچ تغییری در مساله ایجاد نمیشد!
فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1403-1404) - جلسه 104
پاسخ به سوالات
1. وکیل و وصی و اجیر مطابق رای مقلّد میت عمل کنند
2. اگر مذهب حجت بر میت رخصت دون الاجیر بود دو احتمال هست:
أ. احوط رعایت مذهب خودش هست چون آن را بدون این باطل می داند.
ب. صحت بدون رعایت اگر مستاجر راضی به ترک است و لو اجیر باطل می داند چون مساله اجتهادی است.
بله اگر علم به بطلان دارد کفایت نمی کند.
ج. لایترک الاحتیاط کلاً.
3. ولی در احکام شک و سهو مراعات تکلیف خود را بکند ولی در احکام نماز اجزا و شروط تکلیف میت را و در اصل وجوب نیز مراعات تکلیف میت.