مقدمه اصول فقه (1401-1402) - جلسه 23
توضیح بیشتر از حوزه اختیارات واضع و تمییز موارد تدخّل او از غیر آن.
واضع در حوزه موضوع له و شرائط آن میتواند دخالت کند مثلا لا و لم را برای نفی وضع کند و یکی را در نفی ماضی و دیگری را در نفی مضارع و هکذا، اما پس از وضع نمیتواند کاری که خارج از موضوع له است انجام دهد. مشکل نظر جناب آخوند همین است که موضوع له را در حروف و اسماء یکی میداند، استقلال و فی غیره بودن را خارج از حریم موضوع له میداند و از طرفی پای واضع را به میان میآورد.
البته مراعات هنجار های یک زبان در مفاهمه ربطی به وضع ندارد و امر دیگری است.
ملاحظه دیگری که بر محقق خراسانی وارد است این که در خارج وجود ربطی غیر از وجود نفسی است و دال بر اولی حرف است، چنان که دال بر دوم اسم است، پس نمیتواند موضوع له این دو یکی باشد.
مثلا ابتدا سیر و انتها سیر غیر از نسبت ربطی سیر بالبصرة و بالکوفة است.(سرت من البصرة الی الکوفه)
لازمه سخن ما این نیست که موضوع له حقائق و عینیت ها در خارج است.
فقه پزشکی با محوریت پرونده های قضایی (1401-1402) - جلسه 6
جلسه بیست و هفتم 1400-1402
جلسه ششم 1401-1402
پرونده هفتم
ضمان در صورت جاگذاشتن وسایل جراحی در بدن بیمار
ضامن کیست
به چه کسی میتوان رجوع کرد
عدم ضمان گذارنده پانسمان در بدن بیمار
ضمان سبب اگر اقوی از مباشر باشد
از اسباب اقوی بودن سبب جهل مباشر است.
سبب و مباشر عنوان تعلیمی است؛ نه منصوص شرعی.
آنچه معیار در ضمان است استناد است.
فقه هنر (1400-1402) - جلسه 36
جلسه سی و ششم 1400-1402
جلسه سیزدهم 1401-1402
غنا و موسیقی
تنها دلیل قابل اعتنا برای اثبات حرمت رقص روایت سکونی است که خالی از قیل و قال از نظر سند و دلالت نیست
اگر به روایت سکونی عمل شود نباید حتی رقص زن برای شوهرش را اجازه داد
استدلالی ضعیف برای اثبات جواز رقص زن برای شوهر از محقق خویی
نقد استدلال
عموم ادله استمتاع
اگر چنین عمومی باشد مسوغ رقص نیست
بیان ضعف دلالت روایت سکونی برای اثبات حرمت مطلق رقص
قدر متیقن از حرمت رقص آن است که مناسب مجالس فسق و فجور باشد
مقدمه اصول فقه (1401-1402) - جلسه 63
تصویر جامع به نظر شیخ انصاری و محقق نایینی: الصلاة شرعاً هو المرکب التام و بقیه ابدال است و توسعة صلاة نامیده میشود.
با این وجود محذور عدم جواز رجوع به برائت پیش نمیآید؛ زیرا از مصادیق دوران امر بین اقل و اکثر است.
تصویر جامع بنابر نظر محقق بروجردی: جامع ذاتی تصور ندارد ولی جامع انتزاعی عرضی میتوان تصور کرد. مثلا در نماز گفت: قدر جامع «نحو توجه خاص و تخشع خاص از عبد نسبت به مولا» است. این توجه به منزله صورت برای اجزا و شرایط است.
صلاة آن توجه است که در همه حالات -حتی سکونات و سکوتات- هست. این توجه مشکک است و مراتب دارد.
این توجه وجودی جدا از اجزا ندارد و اجزا محصِّل آن نیست بلکه صورت برای این اجزا و موجود است بعین این وجودات مثل کلی طبیعی نسبت به افراد.