header

روش شناسی استنباط احکام فقه پزشکی (99-1400) - جلسه 10

جلسه دهم (24)
آنچه معتبر است رضایت شارع نسبت به سیره ها است از هر طریق معتبری که این رضایت احراز شود.
گفتگو از اقسام سه گانه عرف
در عرف موضوع ساز و موضوع زدا اتصال به عصر معصوم لازم نیست. لکن در عرف و سیره هایی که ماهیت جعل حکم دارد امضای شارع را میخواهد.
مصادیقی مشتبه بین عرف موضوع ساز و قانون گذار

خارج فقه القضا (99-1400) - جلسه 67

مواد قانونی مرتبط با پرونده شخصیت از قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 و اصلاحیه 1394 و قانون مجازات اسلامی مصوب 1392
الزام به تشکیل پرونده شخصیت
مواد 80، 279، 286، 298، 410 از قانون آیین دادرسی کیفری
عدم عمل به قانون الزام به تشکیل پرونده شخصیت در رویه قضایی!

فقه هنر (1400-1401) - جلسه 5

فلسفه فقه هنر

تعریف هنر
حکم اولی فقه هنر بدون توجه به تعین و مصداق خاصی، استحباب است.
استفاده استحباب از روایت معتبر ان الله جمیل یحب الجمال و یحب عن یری اثر نعمته علی عبده
اصل جواز در وقت شک
عروض عناوین بر فعل هنری که آن را به وجوب یا حرام میکشاند، آیا واسطه در ثبوت است یا واسطه در عروض؟
عناوینی که عارض می شود گاه عنوانی است واضح الحکم و گاه قابل بحث و گفتگو
نمایش چهره معصوم علیه السلام در فیلم و سینما؟
نقد نگاه تنزیهی و تحریمی فقها به تعینات هنری

مقدمه اصول فقه (1401-1402) - جلسه 35

مقدمه اصول فقه (1401-1402)

کلام محقق حائری جهت اثبات کون الکل عاماً:
1. برخی مفاهیم نحوه وجودش در خارج؛ تبعی، بالغیر و لابنفسه است.
2. این مفاهیم گاه در ذهن مستقل تصور می‌شود مثل تصور ضرب بدون هیچ اضافه‌ای و گاه مثل وجودش در خارج تصور می‌شود.
3. ولی در هر دو حالِ از تصور، کلی و قید وجود ذهنی آن ملغی است و حقیقت آن در هر دو حال یکی است، هر چند تصورش بنا بر فرض دوم، متوقف بر وجود مفهوم دیگر در ذهن است.
4. این توقف و مفهوم دیگر جزیی از متصوّر نیست.
5. مثلا حقیقت ابتدا سه وجود دارد:
الف: وجود نفس الامری واقعی در خارج ب: وجود ذهنی مستقل ج: وجود ذهنی به نحو وجود خارجی.
و چنان که وجود به نحو دوم آن را جزیی و خاص نمی‌کند بلکه با تعریه از وجود ذهنی کلی است، کذلک وجود به نحو سوم.
6. این مفهوم به لحاظ اول از دو لحاظ اخیر برای "الابتدا" است و به لحاظ اخیر برای "من" ولی همه کلی است.
کلام محقق نایینی:
1. حاجت معنای حرفی بع غیر مثل ایجادی بودنش منافات با کلی بودن آن ندارد.
2. بین هر آن چه با "من" ایجاد می‌شود هیچ اختلافی نیست در حالی که بین آن چه با "من" ایجاد می‌شود غیر از آن است که با "الی" ایجاد می‌شود؛ در حالی که اگر معنی جزیی بود می‌بایست در هر استعمال "من" آن چه ایجاد می‌شود غیر از آن باشد که با استعمال دیگر ایجاد می‌شود؛ مانند غیریت زید و عمرو
3. "من" موضوعة للقدر الجامع بین موارد آن و لا نعنی بکلیة معنای حرفی مگر همین معنا.