header

مقدمه اصول فقه (1401-1402) - جلسه 27

مقدمه اصول فقه (1401-1402)

فرق بین حرکت و حرف: به ازای حرکات وجودی در حارج وجود ندارد بلکه صرف قراراتی هستند که در زبانی هست و در زبانی نیست ولی معانی حرفیه چنین نیست.
در اسناد قام به زید: معنای نسبی حرفی وجود دارد و دال بر آن هیأت است. در زیئ قائم هو رابط است که حرف است.
رأی سوم: کون الحروف لها معان فی مقابلة المعانی الاسمیة(رای مشهور)
بیاناتی وجود دارد که بعضاً خالی از مناقشه نیست مثلا جامع نیست یا در برخی اثر حروف در جمله بیان شده است نه معنای آن.
اصح بیان ها از اصفهانی است که وجود را 4 قسم می‌کند و معانی حروف را "لافی نفسه" می‌داند.
اشکال محقق خویی بر اصفهانی وارد نیست.

مقدمه اصول فقه (1401-1402) - جلسه 40

مقدمه اصول فقه (1401-1402)

امر دوم: در صحیح و اعم/ تنبیه:
محقق خراسانی به 7 امر(از امر سوم تا نهم) اشاره می‌کند که در عین مفید بودن،کمتر ثمره در استنباط دارد،بدین قرار؛
1. استعمال لفظ در مناسب موضوع له به استحسان طبع است نه به وضع و اجازه واضع
2. لاشبهة فی صحة اطلاق اللفظ و ارادة نوعه او صنفه او مثله
3. لاریب فی کون الالفاظ موضوعه بازاء معانیها من حیث هی لا من حیث مرادة لالفاظها. و آن چه از بوعلی سینا و خواجه نصیر نقل شده از تبعیت ناظر به دلالت تصدیقیه است نه تصوریه
4. لاوجه لتوهم وضع للمرکبات غیر وضع المفردات و الهیئات
5. تبادر علامت حقیقت است به شرطی که مستند به خود لفظ باشد نه با کمک اصل عدم قرینه.زیرا اصل عدم قرینه استناد و اثابت نمی‌کند آری اصل عدم قرینه معیِّن مراد مستعمِل است.
عدم صحت لفظ از معنای مرتکز هم علامت است.اطراد نیز گفته شده است.