مقصد اول اصول فقه (1404-1405) - جلسه
پاسخ محقق خراسانی و دیگران به جناب شیخ در نقد تقسیم صاحب فصول.
نقد ارجاع قید به ماده و تصویر واجب مشروط به نحو تصویر شیخ انصاری
ردّ دوم: از صاحب کفایه و ردّ ردّ
ردّ سوم: صاحب تشریح الاصول (محقق نهاوندی) که طلب و ایجاب مانند ارادهی محرک عضلات است و چنان که در دوم اراده اراده منفک از مراد نیست ایجاب نیز منفک از زمان عمل نیست پس طلب به امر استقبالی تعلق نمیگیرد. به عبارت دیگر بعث از ایجاب انبعاث جدا نیست.
جواب این ردّ: اراده میتواند به امر استقبالی تعلق بگیرد
وجه اشتباه این بود که اراده به شوق موکد محرک عضلات نحو المراد معنا شده در حالی که محرک متفاوت است.
اصلا بعث همیشه به آینده میخورد چون برای احداث داعی است و این همیشه بعد از بعث است.
ردّ چهارم: الان قدرت نیست. جواب: لازم نیست شرط متاخر است.
مقصد اول اصول فقه (1404-1405) - جلسه
تقسیم وجوب (واجب) به معلق و منجز - فکر این تقسیم
وجوب برخی مقدمات قبل از وجوب ذی المقدمة آن ها - مثال
حج، غسل جنابت برای صوم و وجوب وضو و غسل قبل از وقت نماز اگر میداند در وقت متمکن نیست نزد برخی.
این وجوب با تبعیت وجوب مقدمه از وجوب ذی المقدمة نمیسازد از طرفی نمیتوان منکر وجوب شد چون به تفویت واجب در وقت خودش منجر میشود.
انواع محاولات برای حل اشکال:
1. محاوله صاحب فصول - و توضیح آن
الردود التی اوردوها علی هذه المحاولة و بر تقسیم.
مقصد اول اصول فقه (1403-1404) - جلسه
استفاده از عقل ابزاری برای ضرورت و تکلیف به تعلم احکام قبل از بلوغ
عقل ابزاری غیر از عقل در قاعده ملازمه است
توضیح ادراک عقل در مقام
1. شارع تکلیف دارد و نباید فوت شود
پس تعلم واجب است مثل تهیه سایر مقدمات مفوته
نظیر ادراک وجوب اطاعت
1. ضرورت وجوب تعلم
2. البته طریقی است
3. در محرمات نیز جاری است
4. در تکلیفیات جاری است و نه وضعیات
5. آنچه شرطش بلوغ است خارج است مثل اجرای حدود و قصاص
مقصد اول اصول فقه (1403-1404) - جلسه
تحقیق در مساله با بیان چند امر:
1. آیا برای عقل می توان حق امر و نهی درست کرد؟
تفسیری جدید از قاعده ملازمه
2. حکم یا ادراک استعلای عقل قابل تخصیص نیست و نقد محقق خویی با این بیان - نقدی دیگر بر کلام محقق خویی در مورد صبی.
3. عقلی که در این جا مطرح است عقل با کارایی سندی و قاعده ملازمه نیست بلکه عقل ابزاری است که پس از حکم شرع یا در آستانه ورود حکم شرع می آید، داوری می کند و مکلف بدون آن ایمن از عقاب نیست. مثل حکم عقل به وجوب اطاعت و حرمت معصیت