header

مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه

فکر تقسیم ثلاثی: اقسام واجب 1. به هر نحوی حاصل شود
2. قصد عنوان می‌خواهد 3. با خصوصیت تقرب باید باشد که خود دو قسم است.اول: ینطبق علیه عنوان العبودیة دوم: عبادت نیست و لو قربی است.
پس باید گفت: واجب توصلی و تقربی و تقربی تعبدی یا غیر تعبدی، تعبدی فقط برای خداوند متعال ولی اطاعت برای دیگران نیز هست.
پیشنهاد: حذف تعبدی و آوردن تقربی در مقابل توصلی.
نقد این فکر؛
آیا مقصد قائل بیان چند اصطلاح است؟ اگر این باشد آن چه مسلم فرض کرده، مسلّم نیست بلکه بر خلاف آن بیاناتی هست مثلاً: 1. راغب بین عبودیت و عبادت فرق می‌گذارد و دومی را ابلغ از اولی می‌داند و آن را خاص خداوند می‌داند نه عبودیت را.
2. خلیل بن احمد تعبد را در غیر خداوند به کار می‌برد.
3. جوهری عبودیت را خضوع و زل می‌داند.
4. ابن منظور از زجاج نقل می‌کند که عبادت طاعت با خضوع است. و این بیانات مخالف معطیات این فکر است.
4. معنای متعین از تعبدی و توصلی را همان توقف بر قصد قربت و عدم می‌گیریم.
5. اولویت تمرکز در طرح نزاع بر مسائلی که در فقه وجود دارد.

مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه

1. عنوان تعبدی و توصلی عنوان مأخوذ در دلیل شرعی -به عنوان دو نهاد اصالت دار- نیست.عنوان تعلیمی است، پس نقض و ابرام در تعریف این دو نهاد ناصحیح است.
اشکال شیخ انصاری بر تعریف پنجم برای توصلی (ما یعم وجه مصلحته) که جامع نیست چون خیلی از توصلی ها وجه آن معلوم نیست وارد نیست؛ زیرا قائل به این تعریف آن ها را توصلی نمی‌داند.
بله اگر گفته شود: در تعریف تعبدی و توصلی باید انگشت حساسیت روی اعتبار قصد قربت و عدم آن گذاشت، اشکال بر تعریف پنجم و برخی تعاریف دیگر وارد می‌شود.
2. اشکال بر دو تعریف محقق خراسانی در کفایة برای تعبدی و توصلی؛
الف: توصلی یجزی اتیانه مطلقا و لو بدون قصد قربت
ب: توصلی بمجرد وجود واجب ساقط می‌شود.
این دو تعریف نه مرادف هستند و نه مساوق؛ زیرا جواب سلام قصد قربت نمی‌خواهد(پس داخل در تعریف اول است) ولی داخل در تعریف دوم نیست.

مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه

نقد رفتار محقق خراسانی در تعبیر از عنوان بحث
1. بحث منحصر در اطلاق صیغه نیست بلکه اطلاق مقامی - ادله خارجیه - اصول عقلی و عقلایی و اصل عملی نیز اقتضاء اتی دارند.
البته محقق خراسانی از اقتضای اطلاق مقامی و اصل صحبت کرده ولی اقتضای ادله خارجیه را رها کرده است.
2. اطلاق ماده اقتضا دارد نه اطلاق صیغه. کلام محقق اصفهانی وجوب و غرض از آن واحد است ولی اقتضای ماده صیغه متفاوت است.
در تعریف توصلی و تعبدی
1. ما یحصل الغرض منه بمجرد حصول واجب بر خلاف تعبدی که لایحصل مگر متقرباً الی الله.
2. توصلی یحصل به فعل غیر ولی تعبدی منه
3. توصلی یحصل به حصّه صادره اضطراراً و الجاءً ولی تعبدی باید از روی طوع و طیب باشد.
4. توصلی در ضمن فرد محرم هم می‌آید لکن...
5. در توصلی وجه مصلحت معلوم است در تعبدی نه

مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه

توقف البحث علی قبول تقسیم الواجب الی التعبدی و التوصلی - محقق ایروانی و انکار واجب توصلی با اشاره به قول خدواند تعالی - تصور توصلی در اوامر عرفیه - پس بحث از اقتضای دلیل چیست؟ موضوع ندارد.
توجیه اوامری که توصلی قلمداد شده است.
مطلوب در توصلیات: فعل حاصل بداعی امر است و بدون آن متصف به مطلوبیت نمی‌شود و مصداق واجب نیست.
هر چند فعل اختیاری خودش یا دیگری باشد.
ولی مسقِط هست چون موضوع را از بین می‌برد مثال به غَسل با وقوع در دریا یا میت در زمین...
اقول: نزاع کلاً یا جُلّاً به تحلیل در تفسیر توصلی بر می‌گردد یا به برخی مبانی دیگر. مثل اضافه کردن حُسن فاعلی یا حذف آن که در صورت اول همه واجبات تعبدی می‌شود!