خارج فقه القضاء (1401-1402) - جلسه
درس اخلاق:امیرالمومنین علیه السلام: شهر رمضان شهر الله و شعبان شهر رسول الله و رجب شهری.
قرآن کریم: وأتوا البیوت من ابوابها
مستفاد از آیه - مستفاد از حدیث یکی از مصادیق مفاد آیه است. باید از طریق ولی به نبی و از طریق نبی به الله رسید.
اصل شایسته سالاری.
استعمال رشوه در معتبره ابن مسلم و ابن حکیم در غیر باب قضاوت - دلالت این دو روایت بر تقسیم رشوه به حلال و حرام - محل استشهاد باید واژه رشوه باشد نه مشتقات آن - دلالت روایت ابن حکیم بر لزوم احترام به قرارداد حتی اگر طرف سلطان جائر باشد.
تفاوت نقل روایت از سوی شیخ حر با آن چه در مصدر آن است.
روایت دوم علی ای حال موثقه است. پاسخ به برخی اشکالات: مثل چون در عبادات برای کمال و خودسازی است پس اصل در آن مباشرت است.
خارج فقه القضاء (1401-1402) - جلسه
رشوه و تضییقات وارد بر آن در فقه - صاحب جواهر بعد از اشاره به مفهوم نسبتاً موسّع رشوه میفرماید: لکن فی مفتاح الکرامة: انها عند الاصحاب ما یعطی للحکم حقاً او باطلاً دو تفسیر در حقا و باطلا. کلام کاشف الغطاء.
نقد صاحب جواهر بر کاشف الغطاء که رشوه بر حق رشوه است لکن حرام نیست. تقسیم رشوه به حلال و حرام در کلام صاحب جاهر و مخالفت کاشف الغطاء با آن.
شیخ انصاری و اشاره به جریان رشوه در غیر باب قضاء.
«یلحق بالرشوة» در کلام شیخ انصاری و صاحب عروه.
نظر محقق خویی با اعمال سه محدودیت در تعریف رشوه.
وجه محدودیت اعمال شده در فقه معلوم نیست.
فضای فقه فضای اختصاص رشوه به باب حکم و قضاء است.
خارج فقه القضاء (1401-1402) - جلسه
در کلام اصحاب و لغت به امری واضح نسبت به مفهوم رشوه نمیرسیم. باید به قدر متیقن اخذ کرد.
قدر متیقن این است: ما یعطیها الشخص الآخر للوصلة الی حاجته فی موضع عدم وجه للاعطاء و الاستحقاق.
پس رشوه به باب قضا منحصر نیست.
ادامه گفتگو از مفهوم شناسی رشوه اما از لغت؛ ابن سیده: الجعل، ابن اثیر:الوصلة الی الحاجة بالمصانعة. ما یعطی توصلاً الی اخذ حق او دفع ظلم فغیر داخل فیه - اختلاف بسیار بین تفسیرش به مطلق جعل و آن چه برخی فقهاء میگویند اشراب قصد باطل و خلاف حق در رشوه.
مجمع البحرین:عمده استعمال رشوه در ما یتوصل به الی ابطال حق او تمشیة باطل.
مصباح المنیر:ما یعطیه للحاکم و غیره لیحکم له او یحمله علی ما یرید. قاموس: الجعل
اما از فقه: در فقه تضییقات شروع میشود.
خارج فقه القضاء (1401-1402) - جلسه
مفهوم شناسی رشوه: الرشوة هی ما یبذل للقاضی لیحکم للباذل بالباطل او لیحکم له حقا کان او باطلا.
سه عنصر محدّد در این تعریف آمده:
1. آن چه به قاضی داده میشود نه فرد یا نهاد دیگر.
2. برای اصدار حکم قضایی نه مثل جلب محبت او.
3. اصدار حکم جانبدارانه، چه حق به جانب او باشد یا به طرف مقابل یا نامعلوم باشد.
ماتن این تعریف برای رشوه میداند و لو در کتاب القضاء آورده است. چنان که ناظر به رشوه حرام فقط نیست. خلاصه به صدد تعریف است ولی ضد آن را جای دیگری دارد که میفرماید: اختصاص به باب حکم ندارد.
اختصاص حکم حرمت به رشوه در باب قضا است نه اختصاص موضوع به آن.
به علاوه در لغت و برخی روایات دلالت و اشاره به تعمیم داریم.