خارج فقه القضاء (1401-1402) - جلسه
نقد ادله نقلی و غیر نقلی غیر از آن چه گذشت.
1. فرض که مسلم الجواز است: ارتزاق از بیت المال نه به وجه عوضیة بلکه به عنوان محتاج و مستحق. این فرض را سخت گیر ترین فتوا نیز جایز میداند.
2. توسعه ارتزاق تا حد مصلحت( و لو بیش از حاجت و ضرورت) قابل گفتگو است. دلیل جواز این است که بیت المال لمصلحة المسلمین یا لمصلحة الناس است.
در نامه امام علیه السلام به جناب مالک اشتر هم توسعه فهمیده میشود.
اشکال بر تعبیر صاحب جواهر در این باره . نظر منسوب به مشهور همان نظر کلاس است.
3. عدم حضور حجتی متناسب و معتبر دال بر منع.
خارج فقه القضاء (1401-1402) - جلسه
وجوه غیر عقلی دال بر منع اخذ اجرت از متخاصمین یا یک طرف پرونده:
ایجاد تهمت و نفرت و انحراف در سیستم اجرایی قضا - هر چه بشود بیشتر با پول خرید- اهمیت ثروت افزون میشود و زندگی برای افراد بی بضاعت سخت.
زمینه سازی برای توجیه رشوه - ارجاع این وجوه به عقل عملی تا از طریق قاعده ملازمه قابل استفاده باشد. نباید سر از سد ذرایع درآورد که ما آن را قبول نداریم.
نقد ادله نقلی و غیر نقلی دال بر منع - وجوهی قبلا گذشت.
فرض مسلّم الجواز: قاضی به عنوان محتاج و مورد مصرف از بیت المال به مقدار حلّ مشکل او به وی داده شود.
خارج فقه القضاء (1401-1402) - جلسه
اعمال نوعی ترخیص و توسیع از شارع در باب:
1. نیت عابدان و لذا عبادت برای بهشت و خلاص از عقاب پذیرفته شده است.
برخی این نوع عبادات را باطل میدانند، لکن شهید اول و جمعی کثیر آن را صحیح میدانند. صحت چنین عباداتی قرینه بر صحت عبادات استیجاری است.
بدون این که فرقی فارق بین این ها باشد(بر خلاف آن چه قبلا بیان کردیم)
در قرآن و روایات با ذکر مرهّبات و مرغّبات به صحت این عبادات اشاره شده است.
2. پذیرش عبادت نیابتی حتی برای کسی که اعتقاد نداشته، نیز شاهد زمینه ساز قول به صحت عبادات استیجاری است.
روایت محمدبن عمر بن یزید و علی بن ابی حمزه هم شاهدی بر این ادعا است.
صحت عبادات استیجاری هر چند احتیاط در خلاف آن است. عدم منافات وجوب علی وجه الاطلاق با اخذ اجرت.
خارج فقه القضاء (1401-1402) - جلسه
حدیث اخلاقی: ستصیبکم شبهة فتبقون بلا علم یُری و لا امام هدی و لاینجو منها الّا من دعا بدعاء الفریق و اسأله ان یبلغنی المقام المحمود و ان یثبت لی عندکم قدم صدق فی الدنیا و الاخرة.
ثبات قدم که به الحقنی بالصالحین برسد ارزشمند است.
ثبات قدم به معنای حرف مرد یکی است و یک دنده بودن نیست.
مالک بن نصر و ضحاک بن عبدالله مشرقی در واقعه کربلا.
صدق اسم مصدر و مصدر بدون نسبت به فاعل در مثل قتل نائم یا در حفر چاه و وقوع شخص در آن که قتل و دیه ثابت است لکن قاتل صادق نیست و لذا کفاره ندارد.
در مورد هم چنین باشد که عمل قربی محقق شده هر چند نتوان قربت را به فاعل عبارت نسبت داد.
نوعی توسیع و ترخیص اعمال شده توسط شارع در باب نیست عبادت عابدان و نیابت و قضای عبادت.
کلام شهید اول در این پیوند.