اصول فقه - استصحاب (97-98)
جلسه 47- در تاریخ ۲۸ آذر ۱۳۹۷
چکیده نکات
ذکر مثال برای فهم بهتر این دو اصطلاح
متن پیاده سازی شده
بسم الله الرحمن الرحیم
ادامه اسمگرایی و کارکردگرایی
بحثی که داشتیم جلسات آخر ش را می گذراند اسم گرایی یا غیر اسم گرایی . اگر خواسته باشم که یادآوری کنم این شد که ما فکر می کنیم که باید براساس فرایندی که شیعه دارد با ید که اسم گراشد منتها معنایش این نیست که ما باید غیر اسم گرایی را نفی کنیم. حال یا با کمک نص دیگری یا عرف مفسر یا استصحاب می روند سراغ غیر اسم گرایی. پیغمبر صلی الله فرمودند الناس مسلطون علی اموالهم ولی می آید می گوید نه پیامبر منظورشان این است که الناس مسلطون علی ما لَهم به هر حال اگر اسم این ها را اسم گرایی بگذاریم مهم این است که ما یک نوع توسعه داریم.من بعد از چند ین جلسه این را تاکید میکنم که ما نباید به بهانه اسم گرایی جمود بر الفاظ داشته باشیم.چنان که از آن طرف به بهانه کارکردگرایی و روح قانون و اینها هنجارهای اجتهاد را مراعات نکنیم. به هر حال ما هم تقیه نکردیم و گفتیم که اصل باید بر اسم گرایی باشد، اما آن استثنا را هم پذیرفتیم که گاهی باید از معنای اسم گرایی هم باید عدول شود.ببینیدآن چه تجربه چند دهه ماست این است که آن نگاه وگفتمان فقیه خیلی مهم است.که بیاید یک نوع جمود بر الفاظ کند والبته خو د این جمود هم مراتبی دارد. من برای شما چندین مورد بیاورم یکی از انها که چند روزه مطرح شد استطرادی مطرح شد، وآن این که الان یکی از اعیان دیه شتر است و لذا نمی روند قیمت گاو یا گوسفند یا طلا را بگیرند ....و قیمت شتر را ضربدر صد می کنند و این به این دلیل است که شتر اصل است و بقیه طریق به شتر است. که ما هم این را منکر نیستیم وقبول داریم. اختلاف در این است که آیا باید برای ما اسم شتر معیار باشد یا کارکرد شتر چون می د انید که شتر مفهومش عوض نشده است درست است که عرف زمان پیامبر معیار است، اما آنچه عوض شده کارکرد شتر است یک زمانی وسیله باربری بود و حمل و نقل و گوشتش و پوستش بولش و شیرش که عرب کشته ومرده شتر است.و لذا با این کارکرد ها هم شتر موقعیت اجتماعی دارد و معیاری است در تکاثر و...اما به مرور زمان ماشین و...می آید وکارکرد اصلی شتر از بین میرود.و تمام ارزشهای قبلی شتر امروز بی ارزش شده و دیدی که امروز نسبت به آن هست کاملا متفاوت با گذشته است. به همین دلیل ناخودآگاه آمده پایین. فقیهی که فرهنگش این است که دنبال جمود الفاظ باشد می گوید روایت گفت است که صد شتر .....البته فقیهی که نه از انضباط فنی خارج شود. که آیا واقعا اگر جنسی جابجا شد، بازهم ما باید که روی لفظ جمود کنیم؟سوالی که من دارم این است که اگر بنا به اقتضائات بازار قیمت شتر درحد مرغ هم تنزل یابدآیا ما باز باید شتر را مبنای دیه قرار دهیم؟!و استدلال کنیم چون در روایت این جوری آمده یا این که باید کارکرد این را نگاه کنیم. به هر حال برخی اجناس فارغ از تورم جابجا میشوند، الان فرض کنید که یک خانمی با مهر مجهول یا بدون مهر به همسر آقایی درامده است، حالا اختلاف شده و زن هم مهریه خود را نبخشیده به هر حال نکاح دائم اگر مهر هم نداشته باشد و مهر المثل داشته باش د اشکال ندارد. ببینید مهر المثل این خانم باید تصور کنیم که یک دوشیزه فلان سال مهریه اش چقدرهست. ممکن بود که آن زمان مهریه 40هزار تومان باشد. می گویند که باید مهریه را باید ضربدر 1000کنی تا بشود 40.000.000م . یک سوال که هست این است که مهر المثل الان ومهر الامثل قبل آیا مثل هم بوده است؟به هر حال مهر یه 40000تومان شده 40میلیون تومان ...مهر المثل آن زمان ضربدر تورم به علاوه مهر المثل الان بعلاوه تورم چرا این حرف را میزنم؟برای این که مهریه داستانش داستان شتر است منتها برعکس آن. شتر در سبد کالایی رفت پایین مهریه رفت بالا....فقیهی که هنوز هم روی شتر فکر می کند و لذا میروند قیمت شتر رامیگیرند و دیه را تعیین می کنند این جمود بر نص است ..به هر حال برخی ادله هم این را تایید می کنند و یکی دو سه روایت هم نداریم زیاد داریم. دراین ها روایات صحیح داریم و روایات نامعتبر هم داریم. گرچه وقتی متعدد میشود نیاز به سند هم ندارد.عبدالله بن سنان میگوید شنیدم از امام که امام صادق فرمود: ان الدیه مئة من الابل...دیه انسان کامل 100شتر است و هروقت هم که کلمه دیه می آید یعنی دیه کامل. ...از همین جا نگاه کنید آن هایی که دنبا ل این هستند که بگویند شتر اصل است، و باز امام درادامه می گویند که قیمت کل بعیر من الورق مئة و عشرون درهما او عشرة دنانیراین جا در برخی روایات هست مئة درهم ...و در برخی روایات هست 120 تا و لذا طبق برخی روایات 12000درهم و طبق برخی دیگر از روایات 10000درهم . این هم به خاطر این بوده که درهم بالا و پایین می شده است.ومن الغنم اگر بخواهید که از غنم بدهید، قیمة کل ..ومن الابل عشرون ...قیمت هر ناب که نوع خاصی از شتر است، 20 گوسفند باز این روایات از روایاتی است که مورد اعراضم واقع شده است.فتوای فقها 2000گوسفند نیست فتوای فقها هزار گوسفند است. امام که فروشنده گوسفند وقاطر و الاغ که نیستند که قیمت گذاری کنند دارند سبد کالایی شتر و جایگاه شتر را تعیین می کنند ...به هر حا ل نوع روایات 1000گوسفند است.اگر قیمت یک شتر نرسید به 10 یا 20 گوسفند رسید به دو یا سه یا پنج گوسفند ...آیا بازهم باید اصرار کنیم روی شتر؟روایتی هست که دیه مرد صد شتر است فان لم یکن فمن البقر....بقیمة ذلک فان لم یکن فالف کبش...البته این جا اگر دقت کنید شتر آمد و گاو هم آمد و گوسفند هم آمد و ...فقط مانده دویست حله ....جالب این است که اما م گاه می فرمایند : به قیمت ابل و گاه می گویند : مکان ابل ....عن معاویة بن وهب می گوید از امام علیه السلام از دیه عمد سوال کردم فرمودند مئة من فحول الابل المسان ؛شتر نر سن دار.فان لم یکن ابل فمکان کل جمل عشرون من فحولة الغنم ....با ز این روایت از روایاتی است که می گوید 2000گوسفند. در این بابی که جناب شیخ حر آورده است، به نظر ما امام دارند جایگاه شتر را تعیین می کنند. نکته ا یکه دوست دارم روی آن تاکید کنم این است که ببینید بین شتر و گاو وگوسفند تنها شتر است که کارکردهایش را از دست داده است.اگر ما پول نقد را به مثقال طلا که روایت بعدی هست ، قرار دهیم ما باید روی این فتوایی که آقایان دارند تجدید نظر کنیم. به هر حال این برابری نمی کند مثلا امام بفرمایند معادل یک شتر 20 گوسفند بحث این است که الان این معادله برابری نمی کند. قاعدتا 5گوسفند برابری می کند با یک شتر.اگر یک کالایی کنار هم باشند و بعد یک کالایی کارکردش را ازدست بدهد می گوییم این رفته بالا یا ان تنزل یافته ؟اگر دو تا میوه همیشه با هم معادله می شدو قیمت ها حدود هم بود و به هر حال این دو تفاوت قیمت یافت این جا می گوییم این خورد تو سرش یا این رفت بالا الکی؟از این جهت ما شک نداریم که آن چه د راین روایات آمده ، روی کارکرد این ها طرف حساب می کند و لذا واهمه هم نداریم و می گوییم تعیین شتر به عنوان مبنای دیه انسان کامل درست نیست . البته این ها بحثهای علمی است. و بحث علمی باید که در فضای خودش باشد والا معیار همین است . برخی می گویند که اگر ما بخواهیم که دست به دیه بزنیم، طبق گفته من دیه میرود تا سقف یک میلیارد و ....یا مردمی که نمی توانند بدهند به هر حال این ها خودش عوارض ثانوی است. اما بحث سرحکم شرعی است که اگر باور مسئولین نظام هم بیاید باید پرسید کسی که کشته شده چه می شود؟حق او چه میشود؟ یا کسی که زخمی شده ؟...این که در صنعت بیمه مشکل پیدا میکنیم این می تواند مجوزی باشد برای کسانی که دیه طلبکار می شوند، جالب تر از همه این ها قصه حله است 200حله ....!!!!!!
در باره حله روایت معتبری نداریم و فقط یک مرسله داریم و مورد استقبال فقهاست در قانون مصوب جمهوری اسلامی هم مصوب 70بود و در قانون مصوب 92 آن را برداشتند .ولی انواع دیه را گفتند همان که در متون فقهی ثبت است. نکته جالبش این است که در حله اسمش که عوض نشده است.د رحله نه معنایش عوض شده و نه حقیقتش . خلیل را نگاه کنید یا مصباح المنیر نه معنا عوض شده نه شکل و نه ....حله منظور همان حله امروزی است.کارکردش هم عوض نشده است . پس این مثل شتر نیست که کارکردش عوض شده باشد. ولی در حله فرایندتولید ش عوض شده است. یعنی تولید یک حله در آن زمان الان ممکن است یک کارخانه متوسط متوسط در روز چند هزار متر حله تولید کند، ولی در آن زمان متفاوت بوده است.یا تلفن که کارکردش عوض نشده بلکه بیشتر شده است. یکی از دوستان می گفت سندی دارم این که خط تلفن یک و نیم میلیون تومان در تهران قبل از انقلاب به فروش رسیده است . میدانید که فرایند تولید تلفن خیلی عوض شده است. این فیبر نوری که آمد کار را خیلی گسترش داد این کابل نوری .....الان شما یک ساعته به شما تلفن میدهند ...فرض کنید کسی خط تلفن غصب کرده اتفاقا مثلی هم هست ، بگوییم یک خط تلفن بگیرید بدهید به این آقا ما قبول نداریم که این برائت ذمه پیدا کرده باشد.
الحمد لله رب العالمین
- کارکرد گرایی
- اسم گرایی
- روش استنباط
برچسب ها:
چکیده نکات
ذکر مثال برای فهم بهتر این دو اصطلاح
نظر شما