header

آیات الاحکام دو (نیمه دوم 1400)

جلسه 5
  • در تاریخ ۲۷ آذر ۱۴۰۰
چکیده نکات

گفتگو از آیه محاربه
آیه 33 و 34 سوره مبارکه مائده
مفهوم شناسی محاربه
مفهوم شناسی مفسد فی الارض
آیا محارب عنوان جدا از مفسد فی الارض است؟
نسبت تباین یا ترادف بین مفاهیم
نسب اربعه در مصادیق است
بررسی قانون مجازات اسلامی مصوب 1370 و 1392 در مورد محارب و مفسد فی الارض

بسم الله الرحمن الرحیم 
الحمد لله رب العالمین وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین 
اللهم عجل لولیک الفرج واحفظه من کل سوء 
اللهم اجعلنا من خیر اعوانه وانصاره 
اللهم اخرجنا من ظلمات الوهم و اکرمنا بنور الفهم 
اللهم افتح لناابواب رحمتک وانشر علینا خزائن  علومک


تمام مباحثی را که تا کنون بیان شده تحت دو عنوان کلی فلسفه آیات الاحکام با حدود پانزده مساله که اشاره شد و فلسفه تفسیر که هم در گفتگو از آیات الاحکام به کار بیاید و هم در غیر آن 
از امروز وارد خودگفتگو از آیات الاحکام می شویم.
شاید آیه ای به اندازه آیه محاربه و مفسد فی الارض نداشته باشیم که باز جای بحث داشته باشد....
ادبیات تولید شده دارد، در جمهوری اسلامی هم که بعید است کسی در محیط ایران زندگی کند و  کلمات مثل مفسد فی الارض و محارب را نشنود...
بحث را با این آیه مبارکه از سوره مائده (آیه 33) (و آیه 34) شروع می کنیم:
 إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَقْدِرُوا عَلَيْهِمْ ۖ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ
سزاى كسانى كه با [دوستداران] خدا و پيامبر او مى ‏جنگند و در زمين به فساد مى ‏كوشند جز اين نيست كه كشته شوند يا بر دار آويخته گردند يا دست و پايشان در خلاف جهت‏ يكديگر بريده شود يا از آن سرزمين تبعيد گردند اين رسوايى آنان در دنياست و در آخرت عذابى بزرگ خواهند داشت. مگر آنان که توبه کنند پیش از آنکه بر آنها دست یابید، پس بدانید که خداوند بخشنده و مهربان است.
و همچنین آیه :
....وَإِرْصَادًا لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ ۚ وَلَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَىٰ ۖ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ
آیه 204تا 206 سوره مبارکه هم می فرماید: 
وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيُشْهِدُ اللَّهَ عَلَى مَا فِي قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْفَسَادَ وَإِذَا قِيلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَلَبِئْسَ الْمِهَادُ .
آیه 5سوره مبارکه سبأ
وَالَّذِينَ سَعَوْا فِي آيَاتِنَا مُعَاجِزِينَ أُولَٰئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مِنْ رِجْزٍ أَلِيمٌ
و باز آیه 38 سوره مبارکه سبأ
وَالَّذِينَ يَسْعَوْنَ فِي آيَاتِنَا مُعَاجِزِينَ أُولَٰئِكَ فِي الْعَذَابِ مُحْضَرُونَ
سوره مبارکه اعراف آیات 56و 85، سوره مبارکه رعد 25،سوره مبارکه نحل آیه 88و سوره مبارکه مائده 32ولی آیه محوری ما در چند جلسه 33و 34 مائده است. 
سوالاتی در اطراف این نهاد مطرح است: از قبیل مفهوم شناسی محارب ،و یا این که فقها چه تعریفی از محارب دارند ، و یا مهم تر این که رابطه محارب بامفسد فی الارض چه رابطه ای است؟
و یا اخافة الناس که در تعابیر فقها هست ، به چه معنا است؟افساد فی الارض یعنی چه ؟
بحث بعدی ، حکم شناسی محاربه است.
بحث این است که حکم محارب و یا مفسد فی الارض چیست؟
سوال  این است که این ها یک گروه اند یا دو گروه ؟
عده ای ممکن است محارب باشند اما مفسد فی الارض نباشند.
و یا مفسد باشند و محارب نباشند.
در حالی که ممکن است بگوییم که این دو از هم جدا نیست.
لذا بعد مفهوم شناسی، موضوع حکم این ها مطرح می شود.
و موضوع دیگر این که مسائلی مثل: یقتلوا یا یصلبوا یا تقطع یا  ینفوا در آیه کریمه : 
الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ
آیا این ها تخییر هست یا ترتیب است؟
سوال این است که حاکم آیا اختیار دارد که از این چهارگزینه هر کدام را که خواست انتخاب کند یا این که ترتیب دارد؟
و سوال دیگر این که آیا برخی مسائلی که در جامعه پیش می آید و باعث اخافة الناس می شود، جز افساد فی الارض اطلاق می شود یانه؟ دایره شمولیت این جریان تا کجاست و چه مصادیقی را شامل می شود؟
و یا این که کسانی که در برابر نظام می ایستند و جزء مخالفین قرار میگیرند  ،آیا این ها در دایره محارب و یا مفسد فی الارض قرار می گیرند یا نه؟
گاه برخی را که جرمشان توزیع موادمخدر و یا دایر کردن مراکز فحشا و یا قاچاق انسان هست، در این دایره وارد می کنند باید دید آیا چنین رویکردی صحیح است یا نه؟
اصولا در این حالت باید دید قانون ما با این قضیه چه کار کرده است....
می رویم سراغ قانون مجازات اسلامی مصوب 1370
از ماده 183 تا 196 
ماده 183باب هفتم : محاربه و افساد فی الارض را بایددید که یک موضوع در نظر می گیرد و یا دو موضوع؛
اگر این ها را دو موضوع مجزا د رنظر می گیرد سوال این است که چه نسبتی را بین این ها برقرار می کند؟
این ماده قانون می گوید: هر کس برای ایجاد رعب و هراس و سلب آزادی وامنیت مردم دست به اسلحه ببرد، محارب و مفسد  فی الارض می باشد.
باید هماره فائده ، نتیجه و غرض را به عنوان سه عنصر محقق در هر فعلی را جداگانه مد نظر قرار داد و آن ها متمایز از هم دانست.

این ها نسبتشان مفهوما تباین است و مصداقا هم عام و خاص من وجه است.ما باید این ها را یادمان باشد که در مفاهیم یا تباین داریم یا ترادف ..........
چقدر مقاله و پایان نامه نوشته می شود  و در ان ها گفته می شود که این دو نسبتشان عام و خاص مطلق است.
و متاسفانه اساتید هم چیزی نمی گویند و اشتباه و غلط هم نمی گیرند...
باید گفت: اصولا مفاهیم که عام و خاص مطلق ندارند...
مفاهیم یا مترادف اند یا متباین اند ...
بحث این است که ماده قانون 183محارب و مفسد فی الارض را کنار هم آورد .و اظهار نداشت که این ها را یکی میداند یا دو تا می د اند....
تبصره: کسی که به روی مردم سلاح بکشد، ولی در اثر ناتوانی موجب هراس هیچکس نشود، محارب نیست.
می خواهدبگوید آن ایجادرعب هم باید برای غرضی باشد هم باید مترتب فائده ای باشد .
تبصره دوم: اگر کسی سلاح خود را با انگیزه عداوت شخصی به سوی یک یا چندنفر مخصوص بکشد و عمل او جنبه عمومی نداشته باشد ،محارب محسوب نمی شود.
و یا در ادامه می گوید: میان سلاح سرد و گر م فرقی نیست و هر فرد یا گروهی که برای مبارزه با محاربان  وازبین بردن فساد در زمین دست به اسلحه ببرند ،محارب نیستند.
و بعد سراغ حکومت اسلامی می آید و می گوید: هر گروه یا جمعیت متشکل که در برابر حکومت اسلامی قیام مسلحانه کند ،مادام که مرکزیت آن باقی است، تمام اعضا و هواداران که موضع آن گروه را می دانند، و به نحوی در پیشبرد اهداف آن فعالیت و تلاش موثر دارند، محارب محسوب می شوند؛ اگر چه در شاخه نظامی شرکت نداشته باشند.
اگر دقت کنید به تدریج کلمه مفسد فی الارض نادیده گرفته شد.
ماده 188میگوید:
هر کس در طرح براندازی حکومت اسلامی خود را نامزد یکی از پست های حساس حکومتی نماید و نامزدی او در تحقق کودتا موثر باشد، محارب و مفسد فی الارض حساب می شود.
می بینیم که باز دو عنوان را با واو ربط آورد.
این واو هم می تواند هم عطف تفسیری باشد هم عطف مغایر باشد.
سوال این است که جناب قانون گذار اگر کسی در آمریکا و یا چین و یا اروپا دست به اسلحه ببرد ،شما باز هم او را محارب میدانید؟
البته در قرآن محاربه با خدا و رسول مطرح شده نه محاربه با نظام یا حکومت ها....یا الناس...
بحث بعدی: راه های ثبوت محاربه و افساد فی الارض است.
د رادامه قانون محازات اسلامی مصوب 70 از ماده 190تا 196می پردازد به حد محاربه و  افساد فی الارض ...
و می گوید حد محاربه و افساد فی الارض یکی از چهار چیز است :
قتل ، آویختن به دار و قطع دست راست پای چپ و برعکس و نفی بلد وانتخاب هریک از این امور چهار گانه به اختیار قاضی است.
خواه محارب کسی را کشته یا مجروح کرده باشد یا مال او را گرفته باشد خواه هیچ یک از این کار ها را انجام نداده باشد.
گویا می خواهد بگوید که تخییر است نه تعیین ....
معلوم است که قانون گذار این را به اختیار والی نگذاشته است، بلکه به اختیار قاضی قرار داده است. 
اگر به اختیار حاکمیت بود لازمه اش این بود که در امر قضاوت از حاکمیت هم کسی حضور داشته باشد.گاه سوال این است که قضاوت در عرض حاکمیت است یا این که نهادی زیر مجموعه حاکمیت است ؟به این دلیل است که گفته می شود قوه قضائیه و قوه مجریه ..
در جمهوری اسلامی با این که این ها در کنار هم اند اما انتخاب رئیس قوه را به اختیار وانتخاب رهبر قرار داده است.
و در ادامه ماده قانون میگوید: حد محارب قابل اسقاط نیست.
تا این جای کار می توان ادعا کرد که قانون گذار سوال ما را به نوعی جواب داد و همچین حد را هم بیان کرد.و تعیین و تخییر را هم مطرح کرد ...
وارد مصادیق جدید هم نشد و یک ابهام بزرگی پاشید که هیچ مشخص نکرد که مفسد فی الارض و محارب آیا دو گروه اند یا دو گروه ؟ 
قانون گذار سال 1370 در برخی موارد دیگر هم وارد شده است؛ 
قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشا، اختلاس و کلاهبرداری 
مصوب 1364و تایید 67 مجمع تشخیص مصلحت نظام را دارد و می گوید:
کسانی که با تشکیل یا رهبری شبکه چند نفری به امر ارتشا ، اختلاس وکلاهبرداری مبادرت ورزندعلاوه بر ضبط کلیه اموال به نفع دولت به جزای نقدی معادل مجموع آن اموال ، انفصال دائم از خدمات دولتی ، حبس از پانزده سال تا ابد محکوم می شوند .
و در صورتی که مصداق مفسد فی الارض باشند ،مجازات آن ها مجازات مفسد فی الارض خواهد بود.
من معتقدم که در قوانین مصوب هفتاد این ماده هست که حساب مفسد فی الارض را از محار ب جدا میکند.
اصلا این ماده از محارب صحبتی هم نمی کند..........
گاه ممکن است اصطلاحا، یقه سفیدان این کا ر ها را بکنند ولی به هر حال از آن ها با عنوان مفسد فی الارض یاد می کند.
می رویم سراغ قانون مجازات اسلامی مصوب 92 که الان در حال اجرا ست .
از ماده 279تا 288یعنی ده ماده ..........با ید ببینم در خصوص موضوع ما چه مطرح کرده است.
این جا باز صحبت از افسادفی الارض نیست  و صرفا از محاربه صحبت می کند.
من علاقه مندم که شماها قانون را مجتهدانه بررسی کنید
میدانید که ما اجتهاد مصطلح را در قاضی شرط نمی دانیم ...
و ممکن است عده ای رویکردی متفاوت داشته باشند.
ولی یک چیز که معتقدیم ، آن ، این است که قاضی باید مجتهد در قانون باشد.
و چه پرونده هایی که اگر قاضی مجتهد نباشد  ،نمی تواند در قانون به نتیجه برسد ...
قانون گذار ما در خصوص محاربه می گوید: عبارت است از کشیدن سلاح یا قصدجان یا مال یا ناموس مردم یا ارعاب آن هاست به نحوی که موجب ناامنی در محیط گردد. هروقت کسی با انگیزه شخصی به سوی یک یا چندنفر سلاح بکشدعمل او جنبه عمومی نداشته باشد ،و نیز کسی که به روی مردم سلاح بکشد اما در اثر ناتوانی موجب سلب امنیت نشود ،محارب محسوب نمی شود.فرد یا گروهی که برای دفاع یا مقابله با محاربان دست به اسلحه ببرد، محارب نیست.
ماده 289حد محارب را معنا می کند . و بعد بحث تبعید و در فصل نهم بغی و افساد فی الارض را مطرح می کند.
عنوان ها از هم جدا شد و یک عنوان جدیدی تحت عنوان بغی تولید شد بغی و افساد فی الارض ...
و میگوید: هر کسی به طور گسترده مرتکب جنایت علیه تمامیت جسمانیت افراد جرائم علیه امنیت ملی یا خارجی کشور و یا نشر اکاذیب و یا اخلال در نظام اقتصادی کشور دایر کردن مراکز فساد و فحشا به گونه ای که موجب اخلال شدید در نظم عمومی کشور ناامنی یا ورود خسارات عمده به تمامیت جسمانی افراد یا سبب اشاعه فساد یا فحشا در حد وسیع گردد ،مفسد فی الارض محسوب و به اعدام محکوم می گردد.
این جا مفهوم مفسد را از محارب جدا کرد وعناوین چهارگانه هم کنار می رود و فقط از اعدام حرف می زند.
و بعد تبصره دارد :هر گاه دادگاه از مجموع ادله و شواهد و قصد اخلال گسترده در نظم عمومی ایجادناامنی ...علم به موثر بودن را احراز نکند، و جرم ارتکابی مشمول قانون دیگری نباشد ،با توجه به نتیجه زیانبار جرم مرتکب به حبس تعزیری درجه پنج یا شش محکوم می شود ...
یعنی از حد بیرون می رود و مشمول تعزیر می شود.
ماده 287 می گوید : گروهی که در برابر اساس نظام ج . اسلامی ایران قیام مسلحانه کنند، باغی محسوب می شود در صورت استفاد ه از سلاح اعضای آن به مجازات اعدام محکوم میگردند ....
و اگر اعضای گروه باغی قبل از اقدام دستگیر شوند چنان چه سازمان و مرکزیت داشته باشند به حبس تعزیری فلان و اگر مرکزیت نداشته باشند به حبس تعزیری فلان محکوم می شوند.
این دو  قانون را با هم مقایسه کنید و  قانون گذار فقط در این دو قانون جعل قانون نکرده است. 
این ماده 286مجازات اسلامی 92 را بخوانید و ببیند ابهام این قانون چیست؟...


۶۳۸ بازدید

نظر شما

کد امنیتی
مطالب بیشتر...
دانلود صوت جلسه
چکیده نکات

گفتگو از آیه محاربه
آیه 33 و 34 سوره مبارکه مائده
مفهوم شناسی محاربه
مفهوم شناسی مفسد فی الارض
آیا محارب عنوان جدا از مفسد فی الارض است؟
نسبت تباین یا ترادف بین مفاهیم
نسب اربعه در مصادیق است
بررسی قانون مجازات اسلامی مصوب 1370 و 1392 در مورد محارب و مفسد فی الارض