آیات الاحکام دو (نیمه دوم 1400)
جلسه 7- در تاریخ ۱۴ دی ۱۴۰۰
چکیده نکات
جواز یا عدم جواز اجرای حدود در عصر غیبت
اشاره به آیات 15 و 16 از سوره مبارکه نساء ، 33 و 34 و 38 و 39 از سوره مبارکه مائده و آیات 2 و 4 و 5 از سوره مبارکه نور
اقوال در مساله تا پنج قول
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
بعد از انقلاب، تمسک به آیه محاربه و سعی بر جدا کردن دو اصطلاح محاربه و مفسد فی الارض زیاد شد .
در رابطه با آیه محارب اولا :ما معتقدیم که آیه به دو گروه اشاره نمی کند .(محارب و مفسد) و ثانیا: من نمی دانم تمسک به آیه مبارکه محاربه با این درجه از توسع از سوی برخی آقایان از کجا آمده است؟!
به هر حال جای کار دارد؛ و من تا حالا ندیدم که در این موردکسی کاری انجام داده باشد.
در این جلسه بحثی را که می خواهم مطرح کنم ،جدید است.
آیات 15و 16 سوره مبارکه نساء
33 و 34
38و 39 از سوره مبارکه مائده
و 4و5 از سوره مبارکه نور
آیات مربوط به حدود است؛ حد زنا وسرقت وحد محاربه و حد قذف .............
حدود اصطلاح فقهی دارد.
کلمه حدود که مشخص است به معنای کیفری معین که خداوند متعال قرار داده است.
ما صرفا با حدود کارداریم نه دیات ونه تعزیرات و نه قصاص....................
بایدموقعیت فقهی و شرعی این مساله را بررسی کرد و تفاوت این دو در این است که وقتی نظر فقها را در موضوعی برسی می کنند می شود موقعیت فقهی و وقتی نظر ادله و اسناد دینی را بررسی می کنیم می شود موقعیت شرعی موضوع.
آیه مبارکه و 15سوره نساء می فرماید:
وَاللَّاتِي يَأْتِينَ الْفَاحِشَةَ مِنْ نِسَائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ َإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّىٰ يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِيلًا
و آیه 16:
وَاللَّذَانِ يَأْتِيَانِهَا مِنْكُمْ فَآذُوهُمَا ۖ فَإِنْ تَابَا وَأَصْلَحَا فَأَعْرِضُوا عَنْهُمَا ۗ إِنَّ اللَّهَ كَانَ تَوَّابًا رَحِيمًا
این دو آیه راجع به حد زنا است.
سوال این است که مخاطب امسکوهن فی البیوت کیست؟
یکی از بحث هایی که در آیات مطرح شده است، بحث توبه است ؛ آیا می د انید که چقدر ابهام دارد؟
یعنی چه «اگر توبه کردند»؟ کی و چگونه این توبه ثابت می شود؟
توبه یک مساله شخصی است«لا یُعلَم الا من قِبَلِه»
ویا ایات 33 و 34و 38و 39 سوره مبارکه مائده هم در رابطه با حدود الهی است.
آیات 33و 34:
إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ۚ ذَٰلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا ۖ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيم إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَقْدِرُوا عَلَيْهِمْ ۖ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ
در این آیات بحث توبه مطرح شده است که گفته شده قبل از این که شما ، زناکاران را دستگیر کنید .
وسوال دیگر این که حدودی را که در ایه مطرح شده است، چه کسی عامل اجرای این حدود است؟
عدول مومنین یا حکام یا قضات اجرا کننده اند؟
قرآن دراین باره چیزی مطرح نکرده است و البته زمان هم ندارد.
آیات 38و 39 مائده می فرماید:
وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُمَا جَزَاءً بِمَا كَسَبَا نَكَالًا مِنَ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ
فَمَنْ تَابَ مِنْ بَعْدِ ظُلْمِهِ وَأَصْلَحَ فَإِنَّ اللَّهَ يَتُوبُ عَلَيْهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ
دراین آیه نکته این است که بعد توبه کلمه اصلح را به کار برده است که درآیات دیگر نبود.
سوره مبارکه نور آیه 4و 5 می فرماید:
وَ الَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ ثُمَّ لَمْ یَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَداءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمانِینَ جَلْدَةً وَ لا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهادَةً أَبَداً وَ أُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ
إِلاَّ الَّذِینَ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِکَ وَ أَصْلَحُوا فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ
من دو بحث را می خواهم که مطرح کنم : یکی اجرای حدود الهی در عصر غیبت ؛
ما می خواهیم بر اساس مبانی فقه صحبت کنیم نه یک بحث ژورنالیستی و پوپولیستی ...
ایا اجرای حدود مخصوص عصر حضور است؟
اگر مخصوص عصر حضور نیست، مخاطب اجرا کیست؟
فاجلدوا و فاقطعوا که در آیه آمده چه کسی باید این حدود را اجرا کند؟
و بحث دوم هم بحث توبه است گرچه تمرکز بر بخش و بحث اول است.
این که بگوییم ولایت مطلقه اثباتا و نفیا با اجرای حدود ملازمه دارد، بحثی است.که البته صحیح نیست و ملازمه هم ندارد .اما این که بگویید کسی که ولایت مطلقه را می پذیرد ، راحت تر می پذیرد اجرای حدود را ؛ این بحثی است که قابل قبول می نماید.
آقای خویی قائل به ولایت مطلقه نیست ؛ ولی از کسانی است که از اجرای حدود در عصر غیبت دفاع می کند.
مخاطب آیات را می توانیم به این شکل بگوییم که مخاطب فاقطعوا ،کل جوامع مسلمان در عصر غیبت است ؛ این تا حدی درست است اما این که بگوییم مخاطب شخص خاصی در عصر غیبت است، این گونه نیست.
شیخ انصاری اجرای حدود را در عصر غیبت مشکل میداند .
سوال این است که کسی که دزدی یا زنا کرد یا ....باید به او گفت برو به امان خدا یا این که برویم سرا غ بلژیک و فرانسه و ببینیم آن ها چه می کنند؟
ما اول اصل را مشخص کنیم و بعد برویم سراغ ادله :
به نظر شما این جا اصل بر اجرا است یا عدم اجرا؟
قواعد چه اقتضایی دارد؟ قواعد عام نه اسناد خاص .............
هر مساله ای را که خواستید کار کنید اول ببنید قاعده چه اقتضا می کند...
باید دید قاعده بر اجرا اصرار دارد یا عدم ...
در واقع در این مورد دو اصل داریم در دو رتبه : اصل اولی یک و اصل اولی دو ................
بعد می رسیم به ادله خاصه ....
آرایی که در مساله داریم: الجواز مطلقا ..............
این مطلقا در برابر تفصیلات بعدی است..............
و دوم: عدم الجواز مطلقا .................................
شیخ انصاری در مکاسب معتقد است حدود مربوط به عصر غیبت نیست.
سوم : برخی گفته اند فیه وجهان..........
چهارم: تفصیل است ......................
برخی گفته اند :
جواز الاقامة الفقیه الحدود مطلقا و عدم جواز عدم اقامة الحدود لغیر فقیه الا المولی بالسنبة للمملوکة ..........
گفته اند شهید ثانی این را گفته است...................
فقیه جامع الشرایط باشد می تواند و همچنین مولی نسبت به مملوکش ...........................................(که اجرای حدود کند).
نظر دوم این است که اگر فقیه باشد ، آره می تواند و اگر غیر فقیه باشد نمی تواند اجرای حدود کند..........
گفته اند این نظر را شیخ مفید در المقنعة مطرح کرده است.
ابوالصلاح حلبی ، سلار ، علامه در مختلف دارند...........
تفصیل سوم گفته فقط در مولی و عبد این جریان صدق میکند.
تفصیل چهارم : مولی و عبد و آباء و اولاد و ازواج نسبت به زوجات ...
تفصیل پنجم: هم فقیه هم آباء هم ازواج هم موالی . ..اما غیر این ها نه ..........
برای ما اقوال مهم نیست و ادله مهم اند ولی برای آشنایی تا حدی لازم است .
من اول ادله منع را بیان کنم و بعد ادله جواز را مطرح می کنم...
قائلان به عدم جواز چند دلیل دارند...............
یکی ؛ اجماع ....فقیه بزرکی مثل آقا سید احمد خوانساری صاحب جامع المدارک ایشان می فرماید که : و اما اقامة الحدود فی غیر زمان الحضور ....و زمان الغیبة فالمعروف عد م جوازها و دعی الاجماع علی عدم الجواز الا للامام او المنصوب من قبله و دعی الاجماع .......
دلیل دوم : گفته شده که اگر اقامه حدود مصداق امر به معروف بود و نهی از منکر ممکن بود ما قبول کنیم ولی ربطی ندارد به اقامه معروف و امر به معروف و نهی از منکر و چون ربطی ندارد خودش دلیل می خواهد و ما هم دلیل نداریم.
در ادامه می گوید : لکن لیس ................
میگوید وقتی نشد ادله امر به معروف و نهی از منکر منتفی می شود.
دلیل سوم گفته اند که اجرای حدود ملازم با ایذا و ایلام و قتل است ..........(در محارب و زانی و محصَن) .و این ها هم از شئون معصوم است...
لا تجوز لغیر النبی و الامام او المنصوب بنصب الخاص
دلیل چهارم : گفته اند از قرآن اصطیاد می کنیم که این کار متعلق به پیغمبر و امام است ؛ مخاطب فاجلدوا یا فاقطعوا ، امام است.
دلیل پنجم: .......................من چیزی نمی بینم ولی ممکن است کسی دلیل جدیدی بیاورد.
- آیات الاحکام
- عصر غیبت
- آیات الاحکام دو
- اجرای حدود
- اجرای حدود در عصر غیبت
- آیات 15 و 16 سوره مبارکه نسا
- 33 و 34 و 38 و 39 سوره مبارکه مائده
- آیات 2 و 4 و 5 سوره مبارکه نور
برچسب ها:
چکیده نکات
جواز یا عدم جواز اجرای حدود در عصر غیبت
اشاره به آیات 15 و 16 از سوره مبارکه نساء ، 33 و 34 و 38 و 39 از سوره مبارکه مائده و آیات 2 و 4 و 5 از سوره مبارکه نور
اقوال در مساله تا پنج قول
نظر شما