header

فقه هنر (1400-1401)

جلسه 12
  • در تاریخ ۰۳ بهمن ۱۴۰۰
چکیده نکات

فقه غنا و موسیقی
تفاوت غنا و موسیقی
غنا به معنای آواز خوانی و موسیقی به معنای نواختن آلات است.
گزارشی از مکاسب شیخ انصاری از غنا
موقعیت فقهی حرمت غنا :
لا خلاف فی حرمته فی الجملة
موقعیت شرعی غنا
اشاره به روایات وارد در ذیل آیات قرآنی
اشکال بر استدلال بر این روایات از طرف شیخ :
غنا از جنس صوت است و این روایات، غنا از جنس صوت را ثابت نمیکند.
پاسخ شیخ به این اشکال و استنتاج حرمت غنا از جنس صوت
داده های لغت راجع به تفسیر غنا
نقد نظر شیخ

بسم الله الرحمن الرحیم 
الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین 
غنا و موسیقی
یکی از تعیناتی که ادبیات تولید شده دارد و هنوز هم جای تولید ادبیات دارد و به شدت محل ابتلا  و پرسش است، بحث غنا به معنای آواز خوانی و موسیقی به معنای استفاده از آلات می باشد که سعی بر این است که این تمایز مشخص و معین باشد...
به  عنوان مثال اگر علما بحثی در موسیقی دارند ما این بحث را نبریم و بر استفاده از آلات موسیقی بخواهیم تطبیق دهیم. به هر حال این خلط و اشتباه است که بحث غنا و استفاده از آلات موسیقی را یکی بدانیم و حکم این را بر آن و آن را بر این حمل کنیم.
شیخ از غنا صحبتی دارد اما از آلات موسیقی بحثی ندارد البته در بحث لهو، اشارتی به آلات لهو دارد...
الان همچنان هستند برخی از علما و فقهای ما که استفاده از هر نوع آلت موسیقی را حرام می دانند حتی استفاده از طبل را و شیپور را برای مراسم عزاداری سیدالشهدا علیه السلام ....
من به چهار دلیل شیخ و مکاسب شیخ را انتخاب کردم؛ اولا خود قوت شیخ ....از فقهای ایستاده بر قله است که به تحقیق و کلام او توجه می شود 
دوم: درسی بودن کتاب مکاسب
سوم: بسیاری از حرفهای بعدها ناظر به فرمایشات شیخ در مکاسب است ... ما تا منظور  الیه را متوجه نباشیم متن ناظر را نفهمیم
چهارم: بسط بحث است
جناب شیخ مساله سیزدهم از مکاسب محرم را اختصاص به غنا میدهد و یکی از مکاسب حرام که در طول تاریخ افراد منبع درآمدشان بوده، غنا است...
جناب ایشان اول از موقعیت فقهی غنا صحبت می کند ....ما وقتی می گوییم «موقعیت فقهی» ...شیخ این جمله را دارد: ...لا خلاف فی حرمته فی الجملة  ....این فی الجمله هم مقابل برخی تفصیلات است که بعدا می آید ....به هر حال اختلافی است از آن جهت که غنا را حداکثری معنا کرده اند و حداقلی هم معنا کرده اند ....
بعد وارد «موقعیت شرعی» بحث می شود ...یک بیان اجمالی دارد و یک بیان تفصیلی ...بیان اجمالی او این است: و الاخبار بها مستفیضة و ادعی فی الایضاح تواترها ...به نظر ما اگر این تواتر به تواتر اجمالی ، تفسیر شود، درست است....میدانید که روایات مستفیض بخشی از خبر واحد است....
من برای شما جمع بندی کرده ام و ایشان به سه دسته از ادله اشاره می کند؛ 
روایات ذیل:.... اجتنبوا قول الزور
روایات ذیل: ...و من الناس من یشتری لهو الحدیث ...
روایات دیل: ...والذین لا یشهدون الزور ...
روایاتی که اشاره می کند همه ذیل آیات است ....
درس امروز مطالعه مفصلی می خواهد ...
شیخ می فرماید : از جمله اخبار، ما ورد مستفیضا فی تفسیر قول الزور فی قوله تعالی واجتنبوا قول الزور ....
یک سری روایات داریم که ذیل این آیه آمده است....
بعد اشاره می کند به صحیحه شحام ؛ مرسله ابن ابی عمیر ؛ موثقه ابو بصیر و....
اینها تفسیر کردند قول زور را به غنا ....
امام علیه السلام فرمودند منظور از اجتنبوا قول الزور یعنی غنا ...
گروه دوم: و منها ما ورد مستفیضا فی تفسیر لهو الحدیث ...
قرآن دارد در داستان نضر بن حارث که :
• وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَيَتَّخِذَهَا هُزُوًا أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ
لهو الحدیث اضافه صفت است به موصوف ؛ بعد امام علیه السلام تفسیر می کنند لهو الحدیث را به غنا ... و 
و منها ما ورد فی تفسیر زور ....در آیه و الذین لا یشهدون الزور که در صحیحه ابن مسلم تفسیر به غنا شده است.
نکته ای که هست روایات هیچکدام مستقل نیست  و ذیل آیات آمده است به این نکته آن طوری که باید توجه نشده است..جناب شیخ اعظم هنوز ادله را تمام نکرده است ولی دوست دارد نقد استدلال به این گروه از روایات صحبت کند ....
خواستید تیتر بزنید :
نقداستدلال مکاسب به این گروه از روایات 
سوال: این روایات چه اشکالی دارد؟
می گوید: 
• وقد یخدش فی الاستدلال بهذه الروایات بظهور الطائفة الأولی، بل الثّانیة فی أنّ الغناء من مقولة الکلام، و کذا و منه تظهر الخدشة الطائفة الثالثة حیث ان مشاهد الزور هی مجالس التغنی بالاباطیل من الکلام ....
نتیجه می گیریم که: 
فالانصاف انها لا تدل علی حرمة نفس الکیفیة 
انصاف این است که دلالت نمی کند ...
بعد شیخ می رود که موج سوم را سرش را زیر آب کند! که می شود موج سوم...
میگوید: 
ولی ممکن است کسی ا زبرخی اشعارها استفاده کند 
کسی ممکن است بگوید اگر قرآن از لهو الحدیث ملامت می کند به خاطر حدیث بودنش نیست؛ به خاطر لهو بودنش هست...سوال این است که اگر غنا هم لهو باشد، همان کارکرد را دارد همان حیث را دارد لذا می گوید:
این توضیح هم بیان شود که نوع بیان شیخ مدرسه ای نیست؛ بلکه اهل تجمیع ظنون است....شیخ در موج سوم می خواهد استدلال به این روایات ر ازنده کند ...میگوید: فالإنصاف، أنّها لا تدلّ علی حرمة نفس الکیفیّة إلّا من حیث إشعار لهو الحدیثِ بکون اللهو علی إطلاقه مبغوضاً للّه تعالی. و کذا الزور بمعنی الباطل، و إن تحقّقا فی کیفیة الکلام، لا فی نفسه، کما إذا تغنّی فی کلام حق، من قرآن أو دعاء أو مرثیة.و بالجملة، فکل صوت یُعدّ فی نفسه مع قطع النظر عن الکلام المتصوّت به لهواً و باطلًا فهو حرام

پس انصاف این است که دلالت بر حرمت نفس کیفیت صدا، تنها از جهت اشعار »لهو الحدیث« به مبغوض بودن مطلق لهو برای خداوند متعال است. همین طور «زور»به معنای باطل، اگرچه آن دو در کیفیت و چگونگی ادای کلام بروز کنند، نه در خود کلام، مانند این‏که غنا در سخن حقی مثل قرآن یا دعا یا مرثیه صورت گیرد. 
و در کل، پس هر صدایی که به خودی خود با قطع نظر از سخنی که با آن صدا گفته می‏شود، لهو و باطل باشد، حرام است.
بعد شیخ ادامه می داهد در استدلال به این که چون لهو باطل است و غنا هم چون لهو است پس باطل است ....
وممّا یدلّ علی حرمة الغناء من حیث کونه لهوا وباطلاً ولغوا: روایة عبد الأعلی ـ و روایة یونس و روایة ابی عباد.....
یادتان می آید که هماره میگفتیم که خوب است فقیه عنوان مرجع را پیدا کند ...الان شیخ از غنا  ،الغای خصوصیت کرد ...در ادامه می گوید : و بالجمله فالمحرم ما کان لحون اهل الفسق و المعاصی ...همان است که لهو و باطل باشد ...بعد می گوید اگر غنا مساوی با لهو و باطل است؛ کما هو الاقوا فهو و ان کان اعم ...واجب است مقیدش کنیم به آن جا که برسد به لهو ...
شیخ عنوان مادری و محوری و کانونی را پیدا کرد وروی آن ایستاد ...
غنا و داده های متون لغوی
این جا شیخ در ص 291در همین مطلب پنجم وارد متون لغت میشود...
ممکن است کسی بگوید اگر مرجع، لهو و باطل است شما برای چه می خواهید داده های لغت را وارسی کنید؟
وقتی انسان داده های لغت را بررسی میکند که بخواهد لفظی را که خود، موضوع است بررسی کند ...
اگر لفظی که خودش موضوع نیست، مثل جریان غنا از زاویه اسم گرایی که باید بگوییم فایده ندارد، زیرا ما روی کارکرد غنا کار داریم...و آن که مهم است کارکرد غنا است که لهو بودن و باطل بودن آن را بیان میکند ...به هر حال ، علما این کار را کردند و ما هم داریم گزارش میدهیم 
در مطلب پنجم مکاسب گفته اند که سراغ لغت می رود ..اول از مصباح فیومی نقل میکند؛ میگوید: 
ان الغنا الصوت؛ مد الصوت ....تحسین الصوت و ترقیقه صدا را رقیق کند و زیبا کندو یا دیگری گفته: من رفع صوتا  و والاه ؛ عند العرب فهو غنا ....
شیخ می گوید غنا به همه این ها نمی گویند؛ غنا خوردنی نیست؛ پوشیدنی نیست؛ غنا صوت است؛ اگر هم بخواهد بیش از این توضیح دهد که کتابش می شود کتاب لغت ...
به نظر می رسد شیخ راضی به این داده لغت نیست؛ لذا احسن از همه همان است که صحاح اسماعیل بن حماد جوهری میگوید..و مشهور و قریب به مشهور : مدّ الصوت المشتمل علی ترجیع المطرب ؛ کسی صدا را بکشد و ترجیع داشته باشد (رفت  و برگشت) و مطرب هم باشد ...
و  مطرب را هم معنا می کند و می گوید: مطرب از طرب است و طرب هم: خفة تعتری الانسان لشدة الحزن او سرور ....
مجموعا این که اگر چیزی باشد که شما را حزین شدید کند (الزاما این نیست که طرب، شادی آور باشد؛ ممکن است حزن آور هم باشد)
برخی هم گفته اند این چه تعریفی است! باید گفت: مدّه و تحسینه .....در توضیح آن کافی است. 
سپس شیخ جزئیاتی را بیان می کند که اگر بخواهند مکاسب شیخ را خلاصه کنند اگر این قسمتها حذف شود به جایی بر نمی خورد ...تا این جا که می گوید :
فالمحصل من الادلة المتقدمة ، حرمة الصوت؛ المُرجّع فیه علی سبیل اللهو فکل صوت یکون لهوا بکیفیته و معدودا من الحان اهل الفسوق و المعاصی فهو حرام ... و ان فرض انه لیس بغنا و کل ما لا یعد لهوا فلیس بحرام و ان فرض صدق الغنا ....لعدم  الدلیل علی حرمة الغنا الا من حیث کونه لهوا  و لغوا و باطلا و زورا ...

ششم: نتیجه نهایی
 شیخ نتوانست از پس این مطلب برآید و آن کدام مطلب بود؟این که غنای محرم و غنای مورد اشاره در آن آیات فقط از جنس کیفیت است...ما به شیخ میگوییم آیا شما «یخدش» گفتید یا نه ؟بعد شیخ در موج سوم می خواست جواب دهد چه گفت؟گفت: مگر از باب اشعار لهو الحدیث که معیار لهو بودن است نه حدیث بودن ....لذا فوری هم نتیجه گرفت که : فکل صوت ....باید پرسید با یک اِشعار باید به نتیجه رسید؟ بعد مگر آیه لهو الحدیث ندارد؟ لیضل عن سبیل الله دارد  ویتخذها هزوا دارد سوال این است که آیا این ها رها است؟!این جا است که آن حرفی که ما دنبال میکنیم و در فقه هنر هم چاپ شده است  ، که این روایات چو ن ذیل آیات است، درست است که آیات را تفسیر میکند اما همین آیات هم باید همین روایات را تفسیر کند ....اگر شما دلیل مستقلی دارید، بیاورید؛ دلیلی که گفته باشد: الغنا حرام و غنا هم صرف صوت است.

هفتم: نکات پیرامونی

الحمد لله رب العالمین

۴۷۰ بازدید

نظر شما

کد امنیتی
مطالب بیشتر...
دانلود صوت جلسه
چکیده نکات

فقه غنا و موسیقی
تفاوت غنا و موسیقی
غنا به معنای آواز خوانی و موسیقی به معنای نواختن آلات است.
گزارشی از مکاسب شیخ انصاری از غنا
موقعیت فقهی حرمت غنا :
لا خلاف فی حرمته فی الجملة
موقعیت شرعی غنا
اشاره به روایات وارد در ذیل آیات قرآنی
اشکال بر استدلال بر این روایات از طرف شیخ :
غنا از جنس صوت است و این روایات، غنا از جنس صوت را ثابت نمیکند.
پاسخ شیخ به این اشکال و استنتاج حرمت غنا از جنس صوت
داده های لغت راجع به تفسیر غنا
نقد نظر شیخ