header

خارج فقه القضاء (1400-1401) - خارج فقه القضاء (1400-1401)

جلسه 82
  • در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۱
چکیده نکات

اشاره به روایات دال بر اعتبار عدالت در شاهد بدون اشاره به اعتبار جنسیت خاص و تعدد یا با اشاره به اعتبار این دو.
اعتبار تعدد در شهادت به هلال.
نسبت عدالت فقهی و عادل با وثاقت و ثقه عام و خاص من وجه است. عدالت در لغت و عرف یعنی میانه روی، عدم اعوجاج و عدم ستم در داوری. عدالت نسبی است به اعتبار جهت و متعلق.
اشکال بر قائلان به اعتبار عدالت فقهی با وجود چندین روایتی که گذشت.
تنها دلیل روایت ابن ابی یعفور است در حالی که:
1. این روایت نقل به معنا شده و غیر خالی از تشویش است.
2. تفسیر مضیّق عدالت با کارایی گستره آن قابل جمع نیست.
3. تفسیر مضیّق عدالت با انفتاح در طرق اثبات آن قابل جمع نیست.
ما در جنسیت و تعدد نیز حرف داریم مگر دلیل مقتضی تعدد یا اعتبار جنسیت خاص باشد.


صفحات 445 و 446 : کلیک کنید

متن پیاده سازی شده جلسه هشتاد و دوم سال چهارم درس خارج فقه القضا 26 اردیبهشت ماه 1401

بسم الله الرحمن الرحیم
ادامه بحث از روایت ابی یعفور؛ از بررسی سند که عبور کنیم، روایت تشویش یا تکرار یا مرحله‌ی عالی از عدالت مد نظر دارد؛ زیرا برخی فقهاء از فقرات روایت مانند: شخصی که در جماعت حضور پیدا نکند عادل نیست را ملتزم نمی‌شوند.
نکته مهم، فهم فقرات آخر روایت ابی یعفور: اگر کسی برای نماز جماعت به مسجد نیامد خانه‌اش را بسوزانید! این به خاطر موقعیت خاص آن زمان بوده است و ربطی به الان ندارد زیرا در حکم ارتداد و مخالفت با نبی مکرم بوده است که مصداق بارز آن مسجد ضرار باشد.
روایت دیگر: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى قَالَ كَتَبَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ إِلَى أَبِي مُحَمَّدٍ –امام عسکری- علیه السلام:‏ هَلْ‏ تُقْبَلُ‏ شَهَادَةُ الْوَصِيِ‏ لِلْمَيِّتِ بِدَيْنٍ لَهُ عَلَى رَجُلٍ مَعَ شَاهِدٍ آخَرَ عَدْلٍ؟ فَوَقَّعَ علیه السلام: إِذَا شَهِدَ مَعَهُ آخَرُ عَدْلٌ فَعَلَى الْمُدَّعِي يَمِينٌ. وَ كَتَبَ أَ يَجُوزُ لِلْوَصِيِّ أَنْ يَشْهَدَ لِوَارِثِ الْمَيِّتِ صَغِيرٍ أَوْ كَبِيرٍ بِحَقٍّ لَهُ عَلَى الْمَيِّتِ أَوْ عَلَى غَيْرِهِ وَ هُوَ الْقَابِضُ لِلْوَارِثِ الصَّغِيرِ وَ لَيْسَ لِلْكَبِيرِ بِقَابِضٍ فَوَقَّعَ علیه السلام: نَعَمْ يَنْبَغِي لِلْوَصِيِّ أَنْ يَشْهَدَ بِالْحَقِّ وَ لَا يَكْتُمَ الشَّهَادَةَ وَ كَتَبَ أَ وَ تُقْبَلُ شَهَادَةُ الْوَصِيِّ عَلَى الْمَيِّتِ مَعَ شَاهِدٍ آخَرَ عَدْلٍ فَوَقَّعَ علیه السلام: نَعَمْ مِنْ بَعْدِ يَمِين‏. 
 شخص وصی به نفع میت شهادت می‌دهد؛ میت طلب فلان شخص دارد و یک شاهد هم اقامه نموده است. باید وصی قسم بخورد به علاوه‌ی شهادت شاهد. تا این منوال حرف جنسیت نیست و عدد نیز یک‌نفر و نیز حرفی از عدالت نیست. باز سوال از حضرت می‌کند: آیا جایز است وصی برای ورثه میت کلاً شاهد بشود؟ - این سوال برای مورد اتهام بودن وصی برای خودش است- امام علیه السلام می‌فرمایند: بله، سزاوار است وصی، شهادت به حق بدهد.
روایت دیگر: عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ‏: لَا تَجُوزُ شَهَادَةُ النِّسَاءِ فِي‏ الْهِلَالِ‏ وَ لَا تَجُوزُ إِلَّا شَهَادَةُ رَجُلَيْنِ عَدْلَيْنِ.  شاهد مثال شهادت عدلین است.(عدد و جنسیت و عدالت)
محمد بن مسلم از امام صادق از امیرالمومنین علیهما السلام: کان رسول الله صلی الله علیه وآله کان یجیز( آمدن کان و فعل مضارع بعد مفید استمرار) رسول خدا مکررا در دین، شهادت یک نفر مرد و قسم صاحب دین اما در اثبات هلال ماه دو شاهد عادل.
دو مرحله پیش رو داریم؛ اول: جمع بین دو دسته روایات،  دوم: تحقیق مساله.
فراموش نشود این بحث عدالت پر بسآمد هست و کاربرد بسیار در فقه دارد.
اول: ادله بدون ذکر عدالت(یعنی وثاقت) و ادله ذکر عنوان عدالت؛ نسبت این دو دسته عام وخاص من وجه است برخی موارد فقط عادل فقهی، برخی موارد عادل روایات و برخی موارد هم فقهی و هم غیر فقهی اگر دسته اول را برگردانیم به ثقه و وثاقت عام و خاص من وجه است ولی اگرنه مانند قبل نسبت عام و خاص مطلق می‌شود.
معیار را وثاقت قرار می‌دهیم زیرا کجای ادله‌ی مذکور آمده عدالت را، عدالت فقهی معنا نماییم؟ بلکه فرمودند: رعایت عدالت بشود لا غیر، فقط روایت ابی یعفور است که آن نیز مشکل دارد سندا و دلالتا. بله فقط عدالت را عرصه‌ای معنا می‌کنیم به این معنا که در نماز جماعت و پلیس و آزمایشات و پزشکی قانونی و غیره هر کدام به نحو خودش باید عدالت را تعریف نماییم.
اگر عدالت را این‌گونه(انجام واجبات و ترک محرمات و عدم اصرار بر صغیره) معنا کنیم و مقدار فراوان بر آن مباحث و اثر فقهی بار کنیم با حکمت شارع سازگاری ندارد. خوب است انسان در اجتهاد از هر چیزی استفاده می‌کند از عقل هم استفاده نماید اگر عدالت این باشد چه میزان عادل در کشور داریم؟
موقعی خدمت استادمان حضرت آیت الله وحید خراسانی بودیم و بحث از تربت سید الشهداء به میان آمد؛ که تربت از قتلگاه یا اطراف قبر مطهر یا تمام کربلا را گویند؟ از طرفی ثمرات زیاد بر تربت مترتب است؛ بچه، میت، مهر نماز، شفای مریض و غیره آن هم به تعداد این همه انسان، حال چگونه می‌شود ملتزم به تربت خاک قبر مطهر فقط باشیم؟! این از همان اموری است که برآیند فتوی در فرآیند آن تاثیر دارد.
آقایان می‌گویند اصل عدالت را سخت می‌گیریم ولی راه اثبات آن را آسان بگیریم! بنابراین می‌گوییم اگر عادل بود روی چشم اما ثقه نیز کافی است مگر این که دلیل خاص داشته باشیم مثل رؤیت هلال. به علاوه این‌که لسان روایات عدالت که امروز بیان شد اثباتی هست و نسبت سلب به غیر ندارد.
خلاصه بحث:
یک: بین دو دسته روایت تعارض نیست دو: از لغت در تفسیر عدالت فاصله نگیریم سه: کارکرد وسیع عدالت با این مفهوم ضیق تناسب ندارد چهار: لسان هر دو دسته روایت اثبات است نه این که روایات کلمه عدالت سلب روایات غیر را کند.

۴۸۵ بازدید

نظر شما

کد امنیتی
مطالب بیشتر...
دانلود صوت جلسه
چکیده نکات

اشاره به روایات دال بر اعتبار عدالت در شاهد بدون اشاره به اعتبار جنسیت خاص و تعدد یا با اشاره به اعتبار این دو.
اعتبار تعدد در شهادت به هلال.
نسبت عدالت فقهی و عادل با وثاقت و ثقه عام و خاص من وجه است. عدالت در لغت و عرف یعنی میانه روی، عدم اعوجاج و عدم ستم در داوری. عدالت نسبی است به اعتبار جهت و متعلق.
اشکال بر قائلان به اعتبار عدالت فقهی با وجود چندین روایتی که گذشت.
تنها دلیل روایت ابن ابی یعفور است در حالی که:
1. این روایت نقل به معنا شده و غیر خالی از تشویش است.
2. تفسیر مضیّق عدالت با کارایی گستره آن قابل جمع نیست.
3. تفسیر مضیّق عدالت با انفتاح در طرق اثبات آن قابل جمع نیست.
ما در جنسیت و تعدد نیز حرف داریم مگر دلیل مقتضی تعدد یا اعتبار جنسیت خاص باشد.