header

فقه هنر (1400-1402)

جلسه 32
  • در تاریخ ۰۶ آذر ۱۴۰۱
چکیده نکات

جلسه سی‌ و دوم 1400-1402
جلسه نهم 1401-1402
روایات دال بر حرمت استعمال آلات موسیقی
روایات متعددی در نگاه اول دلالت بر حرمت دارند
این روایات را مرحوم شیخ حر در باب 100 و 101 از ابواب ما یکتسب به در جلد 17 وسائل جمع کرده است.
روایات در دلالت بر قضیه مشترکشان نیاز به سند ندارند
هرچند در دلالت بر مفادی خاص نیازمند سند است
سوالی که در اطراف این روایات هست این است که آیا مطلق استفاده از آلات حرام است یا ناظر به استفاده خاص با مقارناتی ویژه است

متن پیاده سازی شده نشست نهم (32) سال دوم درس خارج فقه هنر 6 آذر 1401

برای دریافت فایل کلیک کنید

بسم الله الرحمن الرحیم 
الحمد لله رب العالمین وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین  
اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل ساعة ولیا وحافظا و قائدا و ناصرا و دلیلا وعینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا
بررسی روایات مرتبط با نواختن آلات موسیقی
اگر مستحضر باشید ما بعد بحث غنا وارد بحث موسیقی به معنای نواختن آلات شدیم؛
ما با غنا خیلی مشکلی نداریم و اگر بحثی هست بر سر موسیقی است .
موقعیت این بحث را ما هفته گذشته گفتیم
اگر یادتان باشد من گفتم چیزی به اسم موسیقی نداریم؛ لذا اگر بخواهیم بگردیم چیزی تحت عنوان آلات لهو، و استعمال آلات لهو باید بررسی کنیم و کاری که بیان کردیم این بود: مساله نواختن آلات طبیعتا مبتنی بر برخی از پیش زمینه ها است ؛ مثلا لعب ، لهو و لغو ...کسی این ها را حرام بداند یا نه ...و سوالاتی را هم مطرح کردیم: اگر خواستیم سراغ اخبار ببینیم آیا نواختن آلات صرف استعمال حرام است؟
یا آلاتی که از آن موسیقی در بیاید ...
آیا صرف همان صدای آلات موسیقی حرام است یا به واسطه چیزهایی که با آن همراه می شود ، حرام است؟
برخی مراجع حتی صدای طبل را هم حرام می دانستند ...
ولو شما روز عاشورا و روز جنگ باشد یا مارش نظامی باشد 
یا ممکن است بما هو لهو ...حرام باشد 
ونظر دیگر این که :
شاید اگر وسیله گریاندن هم باشد چه بسا ثواب هم دارد 
واین هفته وقتی سراغ ادله می رویم باید ببینیم ادله به ما چه جواب میدهد..
از کلمات فقها ، تقلیدا مطالبی بیان شده اما اجتهادا چیزی نگفته اند...
من اول آدرس منبعی که در این باره دارم، بیان کنم 
وسائل ، ابواب ما یکتسب به ، باب 100
یک بخشی از روایات در این باب 100 هست و بخشی از آن در باب 101و 102 هست ؛ 
گرچه ما نیاز به بررسی سند نداریم این جا روایت ما مستفیض است .
اگر خواستیم استفاده خاص کنیم سند را هم بررسی می کنیم؛ سند را هم تفننی اشاراتی می کنیم.
ح اول باب 100 ج10 ص312
محمد بن یعقوب عن عدة من اصحابنا عن احمد بن محمد بن خالد عن عثمان بن عیسی عن اسحاق بن جریر......
محمد بن یعقوب که مشخص است و عده من اصحابنا گفته من مرادم از عده چه کسانی هستند....
احمدبن برقی قمی (پدر و پسر ؛ که پسر موجه تر از پدر هم هست) عثمان بن عیسا که معتبر است و اسحاق بن جریر هم معتبر است لذا خبر هم می شود موثقه ....
اسحاق می گوید:
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ جَرِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَقُولُ: إِنَّ شَيْطَاناً يُقَالُ لَهُ اَلْقَفَنْدَرُ إِذَا ضُرِبَ فِي مَنْزِلِ اَلرَّجُلِ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً بِالْبَرْبَطِ وَ دَخَلَ عَلَيْهِ اَلرِّجَالُ وَضَعَ ذَلِكَ اَلشَّيْطَانُ كُلَّ عُضْوٍ مِنْهُ عَلَى مِثْلِهِ مِنْ صَاحِبِ اَلْبَيْتِ ثُمَّ نَفَخَ فِيهِ نَفْخَةً فَلاَ يَغَارُ بَعْدَ هَذَا حَتَّى تُؤْتَى نِسَاؤُهُ فَلاَ يَغَارُ .
امام صادق عليه السلام : شيطانى است به نام قَفَندَر، كه هرگاه در منزل مردى چهل بامداد بربط نواخته شود و مردها بر آن وارد شوند، آن شيطان هر يك از اعضاى بدن خود را بر روى اعضاى همانندش در بدن صاحب خانه بگذارد و سپس در او بدمد، كه از آن پس ديگر غيرتى برايش نماند، به طورى كه پيش زنانش بيايند و او غيرت به خرج ندهد.
ــــــــــــــــ
حضرت در واقع تجسم اعمال را می گویند....واین که هر انسانی به عملش تعریف می شود.
در قرآن ، انسان را تعریف نکرده: حیوان ناطق...
قرآن انسان را به عمل تعریف می کند: 
مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ ۗ وَاللَّهُ يُضَاعِفُ لِمَنْ يَشَاءُ ۗ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ
یا جایی که می گوید:
 لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَٰكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ....
.....
برخی می گفتند ذا مقدر هست ذا البر .....
این ها توجیه تراشی است ؛ اگر قرآن می خواست این گونه بیان کند، خودش می گفت، این حذف بر چقدر زیبایی می آورد که قرآن نیاورده است ؛ مهم این است که ما بدون سوبسید دادن قرآن را تفسیر کنیم ...این که بگوییم فلانی گفته ذا را مقدر بگیریم بعد یا قبل فلان کلمه ، این ها قابل قبول نیست. 
لکن البر من آمن ....
گویا می خواهد قرآن بفرماید که انسان به عملش تعریف می شود.
تجسم اعمال بعد است والا واقعیت اعمال همین الان هم هست....
قیامت هم تبلی السرائر هست نه توجد السرائر ....
این که گفته می شود انسان ها روز قیامت به صور گوناگون محشور می شوند ؛ الان هم این صور را دارند منتها بنا نیست هویدا شود. 
یا آیه : 
أَجَعَلْتُمْ سِقَايَةَ الْحَاجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَجَاهَدَ فِي سَبِيلِ اللّهِ لاَ يَسْتَوُونَ عِندَ اللّهِ وَاللّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ
این جا قرآن ، اشخاص را به کارشان معنی و معرفی می کند...
کار آن ها را عارض بر شخصیت آن ها می داند اما قرآن ، امام علی علیه السلام را این گونه توضیح می دهد: کمن آمن بالله ...
در معرفی منفقین ، قرآن مدعی است که انفاق خود شخص را پرورش می دهد...

حدیث دیگری:
سَهْلُ بْنُ زِيَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى أَوْ غَيْرِهِ عَنْ أَبِي دَاوُدَ اَلْمُسْتَرِقِّ قَالَ: مَنْ ضُرِبَ فِي بَيْتِهِ بَرْبَطٌ أَرْبَعِينَ يَوْماً سَلَّطَ اَللَّهُ عَلَيْهِ شَيْطَاناً يُقَالُ لَهُ اَلْقَفَنْدَرُ فَلاَ يُبْقِي عُضْواً مِنْ أَعْضَائِهِ إِلاَّ قَعَدَ عَلَيْهِ فَإِذَا كَانَ كَذَلِكَ نُزِعَ مِنْهُ اَلْحَيَاءُ وَ لَمْ يُبَالِ مَا قَالَ وَ لاَ مَا قِيلَ فِيهِ .
 حدیث دیگر از امام صادق (علیه السلام)
عَنْهُ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَعْبَدٍ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ اَلْخَزَّازِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ عَنْ كُلَيْبٍ اَلصَّيْدَاوِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَقُولُ: ضَرْبُ اَلْعِيدَانِ يُنْبِتُ اَلنِّفَاقَ فِي اَلْقَلْبِ كَمَا يُنْبِتُ اَلْمَاءُ اَلْخُضْرَةَ .
سوال این است که آیا ، حرمت از این اصطیاد می شود؟
حدیث بعدی:
احمد بن یوسف بن عقیل از پدرش از موسی بن حبیب از علی بن  الحسین (رجال این روایت شناخته شده نیستند) : امام علیه السلام فرمودند: 
 عن سهل، عن أحمد بن یوسف بن عقیل ، عن أبیه ، عن موسى بن حبیب ، عن علی بن الحسین ( علیهما السلام ) قال: لا یقدس الله أمة فیها بربط یقعقع ، ونایة تفجع .
حدیث بعدی: 
از سماعة نقل است كه امام صادق (ع) فرمود: «لَمَّا مَاتَ آدَمُ (ع) وَ شَمِتَ بِهِ إِبْلِيسُ وَ قَابِيلُ فَاجْتَمَعَا فِي الْأَرْضِ فَجَعَلَ إِبْلِيسُ وَ قَابِيلُ الْمَعَازِفَ وَ الْمَلَاهِيَ شَمَاتَةً بِآدَمَ ع فَكُلُّ مَا كَانَ فِي الْأَرْضِ مِنْ هَذَا الضَّرْبِ الَّذِي يَتَلَذَّذُ بِهِ النَّاسُ فَإِنَّمَا هُوَ مِنْ ذَاكَ؛ وقتي حضرت آدم (ع) درگذشت، ابليس و قابيل خوشحال شدند و او را شماتت كردند. آن گاه اين دو اجتماع كردند و به منظور شماتت حضرت آدم (ع) و ابراز خوشحالي از مرگ او، به نواختن ساز پرداختند. از آن پس هر چيزي كه در زمين از اين نوع وجود دارد كه مردم به واسط این ساز آن لذت مي‌برند، از آن قبيل است.
بحث این است که از این حدیث هم حرمت اصطیاد نمی شود.
البته شاید این ها تشبیه معقول به محسوس باشد و به نوعی بیان سمبلیک باشد ...
شاید می خواهند عنوان کنند که این سازها ریشه شیطانی و قابیلی دارد و آن را در این قالب بیان می کنند .

حدیث بعدی:
علی بن ابراهیم قمی از سکونی از امام صادق علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله :

 قال رسول الله (ص) انهاکم عن الزفن و المزمار و عن الکوبات و الکبرات.
زفن: رقص مزما ر: آلت موسیقی کوبات جمع کوبه به معنای شطرنج یا طبل کوچک و الکبرات: طبل بزرگ
ماده نهی دلالت بر حرمت دارد مگر این که خلافش ثابت شود.
حدیث بعدی باز از نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله:
عنه صلى الله عليه و آله : ثلاثٌ يُقسِينَ القَلبَ : استِماعُ اللهوِ ، و طَلَبُ الصَّيدِ ، و إتيانُ بابِ السُّلطانِ .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : سه چيز دل را سخت مى گرداند : شنيدن لهو، شكار كردن، و آمد و شد به دربار سلطان.
حدیث بعدی از امام صادق علیه السلام وقتی از انسان های نادان سوال شد:
از امام صادق عليه السلام ـ لَمّا سُئلَ عنِ السَّفِلَةِ ـ : مَن يَشرَبُ الخَمرَ و يَضرِبُ بِالطُّنبُورِ .
در پاسخ به سؤال از فرومايه ـ فرمود : كسى كه شراب مى خورد و تنبور مى زند .
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند:
لا تَدخلُ الملائكةُ بيتاً فيه خَمرٌ أو دفٌّ أو طَنبُور أو نَردٌ و لا يُستجابُ دعاءُ هُم و تَرتفِع عَنهم البركةُ.
فرشتگان وارد خانه اي كه در آن شراب يا دايره يا طنبور (نوعي از آلات موسيقي) و يا نرد (نوعي وسيله قمار) باشد، نمي شوند و دعاي اهل آن خانه مستجاب نمي گردد و بركت از آنان برداشته مي شود.....
روایتی دیگر از امام علی علیه السلام :كُلَّما ألهى عن ذِكرِ اللّه ِ فهُو مِن المَيسِرِ .
امام على عليه السلام : هر چيزى كه از ياد خدا غافل گرداند، آن چيز در شمار مَيْسِر است.
تاملی بر این روایات داشته باشید تا هفته آینده ...
الحمد لله رب العالمین

۴۳۳ بازدید

نظر شما

کد امنیتی
مطالب بیشتر...
دانلود صوت جلسه
چکیده نکات

جلسه سی‌ و دوم 1400-1402
جلسه نهم 1401-1402
روایات دال بر حرمت استعمال آلات موسیقی
روایات متعددی در نگاه اول دلالت بر حرمت دارند
این روایات را مرحوم شیخ حر در باب 100 و 101 از ابواب ما یکتسب به در جلد 17 وسائل جمع کرده است.
روایات در دلالت بر قضیه مشترکشان نیاز به سند ندارند
هرچند در دلالت بر مفادی خاص نیازمند سند است
سوالی که در اطراف این روایات هست این است که آیا مطلق استفاده از آلات حرام است یا ناظر به استفاده خاص با مقارناتی ویژه است