header

مقدمه اصول فقه (1400-1401) - جلسه 80

تصور عمومی بر شرطیت بلوغ به طور مطلق است عندالکل.
لکن محقق نایینی مخالف این شرطیت است.وی می فرماید: تکالیف شرعی مستکشف از عقل قاطع مشروط به بلوغ نیست؛ زیرا با ادراک مستقل عقل منافات دارد مثل وجوب معرفت به اصول اعتقادی قبل از بلوغ. نقل کلام محاضرات از محقق نایینی: حدیث رفع قلم رافع وجوب تعلّم نیست چون وجوبش عقلی است.
بین این دو نقل از محقق نایینی تفاوت است. در نقل اول وجوب شرعی را قبول دارد و در نقل دوم منکر است.
اشکال بر تصویر وجوب شرعی زیرا عقل جز ادراک ندارد.
اشکال محقق خویی بر محقق نایینی: حدیث رفع قلم رافع حکم شرعی است.

مقدمه اصول فقه (1400-1401) - جلسه 79

شروط عامه تکلیف - بیان این مقدمه به عنوان مسائل اصول فقه - شرط خاص و عام - شرط تکلیف و وضع - محل بحث شرط وضع و شروط خاص فقه است و محل بحث شروط عامه تکلیف مقدمه اصول فقه است. مثال به شرط رشد یا مانعیت سفاهت و شرط بلوغ.
اصولی ها به طور متفرق از شروط عاو تکلیف گفتگو کرده‌اند.
شرایط عامه چهارگانه: 1. عقل 2. قدرت 3. بلوغ 4. علم و محبت.
بحث از حدود عقل - عقل به معنای داشتن التفات در حدّ مناسب با تکلیف - نتیجه فقهی آن عدم لزوم قضا در افرادی است که مبتلا به آلزایمر و امثال آن هستند. گفتگو از قدرت که شرط چیست؟ شرط انشا یا فعلیت یا تنجز و این که عذر عقلی است.

مقدمه اصول فقه (1400-1401) - جلسه 78

گستره اجتهاد تابع گستره شریعت است.
گستره تقلید تابع گستره اجتهاد
تخلف از این کبرای کلی به ورود مقلدان به عرصه فقیهان و ورود ناموجه فقیهان به عرصه مقلدان
چه در تشخیص مصداق و چه در تبیین متعلق و موضوع
توجیه ورود مجتهدان به عرصه های غیر اجتهادی
ضرورت توجه به وظیفه و حق هرکدام
البته همه جا هم تشخیص آسان نیست. گاه تخلف نامحسوس صورت میگیرد.
1. مرجعیت قاضی و حاکم حتی در تعیین مصداق
2. مرجعیت فقیه در نهاد های مخترع شرعی
3. مرجعیت فقیه در حدود موضوعات مستنبط
4. مصادیق اجتهادی (که پایگاه در اجتهاد دارد)
5. مفهوم یا مصداق تعبدی
ضرورت جدا کردن دخالت موجه و حجت از غیر موجه

مقدمه اصول فقه (1400-1401) - جلسه 77

مقدمه اصول فقه (1400-1401)

سعة الشریعة و الاجتهاد و التقلید: در گستره شریعت حداقل سه نظر کلی وجود دارد.
1. شمول با انکار منطقة الفراغ و ما لانص فیه 2. شمول با قبول منطقة الفراغ و ما لانص فیه 3. عدم شمول و دین حداقلی. نوع اعتقاد به گستره شریعت در استنباط و مسائل اصول فقه مؤثر است.
گستره اجتهاد تابع گستره شریعت است. گستره تقلید تابع گستره اجتهاد است.
با وضوح این مسائل گاه بر ورود فقها به حوزه هایی که به آن ها مربوط است نابجا اعتراض می شود، چنان که کثیراً ما فقها به حوزه هایی ورود می‌کنند که به فقیهان مربوط نیست مگر از باب رفع سرگردانی مردم یا اقامه معروف و اجرای مسائل در خارج و...
مرجعیت قاضی و حاکم در اصدار حکم و تعیین مصداق قضایی و حکومی.
مرجعیت در مخترعات شرعی - در حدود موضوعات - برخی مصادیق اجتهادی - مفهوم و مصداق تعبدی - لزوم تمییز موارد تشخیص حجت از لا حجت.