header

مقدمه اصول فقه (1401-1402) - جلسه 10

مقدمه اصول فقه (1401-1402)

الوضع تعهد خاص - التزام واضع انه متی اراد معنی و تعقلّه و اراد افهام الغیر تکلّم بلفظ کذا. بیان فرق های این نظر با سایر انظار.
از لوازم این نظر: 1. هر مستعمِلی واضع است. 2. انحصار دلالة لفظیه وضعیه به دلالت تصدیقیه تفهیمیه
اقسام دلالت: 1. دلالة تصوریه: انتقال به معنا بمجرد شنیدن لفظ حتی از لافظ بدون شعور و اختیار.
2. تصدیقیه تفهیمیه اولی: عبارة عن ظهور اللفظ فی کون المتکلم قاصدا لتفهیم معناه که متوقف بر علم به وضع و عدم نصب قرینه است.
3. تصدیقیه ثانیه: دلالت بر معنا و تطابق اراده استعمالیه و جدیّه. وجود این دلالت به بنای عقلا
در دلالت اول تعهد نیست پس وضع نیست.
نقد: وضع بنا بر رأی مشهور جعل الدلالة علی المعنی المراد است نه فارغ از اراده پس نوبت به تفریق مزبور نمی‌رسد. حتی بنابر دوم هم تفاوتی نیست.

مقدمه اصول فقه (1401-1402) - جلسه 9

مقدمه اصول فقه (1401-1402)

درس اخلاق
رسول الله صلی الله علیه وآله: اشد من یتم الیتیم الذی انقطع عن ابیه یتم یتیم انقطع عن امامه و لا یقدر علی الوصول الیه.
الوضع صرف جعل من الجاعل

مقدمه اصول فقه (1401-1402) - جلسه 8

مقدمه اصول فقه (1401-1402)

ان الوضع من مقولة الفعل - اعتبار ملازمه بین طبیعی لفظ و معنا متقوم به اعتبار معتبِر مثل سایر اعتبارات - داعی هم تفهیم و تفاهم است.
این نظر با اختلافی که در تعیین واضع دارد، نظر مشهور است با تعابیر مختلف.
(وفیه) لو ارید اعتبار ملازمه خارجیه؛ فیردّه که تا ملازمه ذهنیه نباشد فایده ندارد و با بودن ملازمه ذهنیه، ملازمه خارجیه محتاج الیه نیست چون انتقال با ملازمه ذهنیه می‌آید.
و لو ارید اعتبار ملازمه ذهنیه: اگر این اعتبار مطلق است حتی للجاهل این اعتبار اثر ندارد چون برای جاهل لایفید.
اگر یختص بالعالم پس تحصیل حاصل می‌شود بلکه از اردأ انحاء آن است، چون از قبیل اثبات ما هو ثابت بالوجدان به اعتبار است.
رأی دیگر: اعتبار وجود تنزیلی معنا است
رأی دیگر: انها من سنخ وضع سائر الدوال

مقدمه اصول فقه (1401-1402) - جلسه 7

مقدمه اصول فقه (1401-1402)

فی الحقیقة الوضع و ماهیته - تفاوت این بحث با بحث رابطه لفظ با معنا و با بحث تعریف وضع.
در حقیقت وضع آرایی هست:
1. وضع امر واقعی است ولی از مقولات جواهر و اعراض نیست چون به لحاظ و اعتبارات متفاوت می‌شود و مقولات این‌گونه نیست.
ایجاد ملازمه بین لفظ و معنا است و قائم به معتبِر است و لذا صح وضع اللفظ للمعدوم بل المستحیل ...
اشکال بر این نظر: اگر منظور ایجاد ملازمه مطلق است حتی للجاهل فهذا باطل و الّا هر جاهلی بمجرد سماع لفظ باید معنا را می‌فهمید.
اگر منظور ایجاد ملازمه فقط برای عالم است، این ملازمه بعد از وضع و علم به آن است پس خود وضع نیست.