header

مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه 46

مقدمه اصول فقه (1402-1403)

تحلیل اسناد رأی به اختصاص و نقد آن ها - تمسک به تبادر(وجه و دلیل اول) سه شرط دارد:
1. تبادر نزد جمعی ثابت شود و الّا طرف مقابل هم به راحتی ادعای تبادر می‌کند. چنان که در مورد مساله بحث صورت گرفته است.
2. برای اثبات وضع،تبادر باید از حاق لفظ باشد و برای اثبات در نصوص دینی باید از استعمالات بدون قرینه خاص توسط شارع باشد.
3. باید به عصر شارع م مبیّنان شریعت برگردد.

مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه 45

وجه پنجم برای اثبات اخص بودن موضوع له در مشتق
1. وضع امر مضبوطی از اول نیست.طبیعی و تدریجی است
2. قاعدتا ابتدا واضع،مبدأ دیده،تلبس دیده و برای متلبس لفظ را وضع کرده بدون توجه به انقضا
3. اگر اجازه در منقضی داده به اعتبار ما کان بوده است پس قول به اختصاص مطابق اصل است و غیر آن دلیل می‌خواهد.
وجوه دیگری نیز گفته شده که از آن می‌گذریم.
نقد وجوه گذشته: تحلیل وجوه گذشته از جهت ماهیت و تعداد.
در واقع به یک وجه باز می‌گردد لکن شروع آن و منشأ احساسی شخص می‌تواند متفاوت باشد.

مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه 44

مقدمه اصول فقه (1402-1403)

اشکال بر وجه چهارم محقق نایینی از محقق خویی
1. جامع اتصاف ذات به مبدأ اعم از منقضی و متلبس
2. جامع عنوانی و انتزاعی
دفاع از وجه چهارم محقق نایینی از محقق روحانی با چند مقدمه:
1. معانی حرفی از سنخ وجود است نه مفهوم
2. هر معنا مغایر دیگری است لتغایر الوجودین
3. نسبت مبدأ به ذات در حال تلبس با نسبت مبدأ به ذات در حال انقضاء متفاوت است.
4. وضع للاعم جامع می‌خواهد که در این جا وجود ندارد.
پس برای خصوص متلبس وضع شده است.
ردّ این دفاع به منع مقدمه چهارم است که وضع للاعم با تصور اعم به نحو مجموع نیز میسّر است.به علاوه مقدمه اول هم مشکل دارد.

مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه 43

مقدمه اصول فقه (1402-1403)

درس اخلاق: نیاز به تربیت و تعلیم از سوی استاد
امام صادق علیه السلام: العامل علی غیر بصیرة کالسائر علی غیر الطریق.
امام جواد علیه السلام: المومن یحتاج الی ثلاث خصال؛ توفیق من الله و واعظ من نفسه و قبول ممن ینصحه.
همه کشیشی و همه مفسری و همه فقیهی در مسیحیت و اسلام: در مسیحیت از اواخر قرن 15 و قرن 16 توسط مارتین لوتر و ژان کالون اما در اسلام از زمان آخوندزاده و بعدی ها تا دوران معاصر.
دلیل چهارم اخصی ها(محقق نایینی و تابعان): تصور جامع بنابر قول به اعم میسّر نیست چون مشتق زمان ندارد.
ردّ آن توسط مححق خویی: جامع واقعی تصور دارد و آن اتصاف ذات بالمبدأ است.