header

مقدمه اصول فقه (1401-1402) - جلسه 8

مقدمه اصول فقه (1401-1402)

ان الوضع من مقولة الفعل - اعتبار ملازمه بین طبیعی لفظ و معنا متقوم به اعتبار معتبِر مثل سایر اعتبارات - داعی هم تفهیم و تفاهم است.
این نظر با اختلافی که در تعیین واضع دارد، نظر مشهور است با تعابیر مختلف.
(وفیه) لو ارید اعتبار ملازمه خارجیه؛ فیردّه که تا ملازمه ذهنیه نباشد فایده ندارد و با بودن ملازمه ذهنیه، ملازمه خارجیه محتاج الیه نیست چون انتقال با ملازمه ذهنیه می‌آید.
و لو ارید اعتبار ملازمه ذهنیه: اگر این اعتبار مطلق است حتی للجاهل این اعتبار اثر ندارد چون برای جاهل لایفید.
اگر یختص بالعالم پس تحصیل حاصل می‌شود بلکه از اردأ انحاء آن است، چون از قبیل اثبات ما هو ثابت بالوجدان به اعتبار است.
رأی دیگر: اعتبار وجود تنزیلی معنا است
رأی دیگر: انها من سنخ وضع سائر الدوال

مقدمه اصول فقه (1401-1402) - جلسه 26

مقدمه اصول فقه (1401-1402)

پاسخ به چند سوال - خلاصه: وضع تابع نیاز است و نیاز تابع وجودات موجود در خارج از وجودات جوهر، عرض و ربطی و نسبت شاید وجه ذهاب محقق رضی به علامت بودن حروف ذهاب وی به این بوده که تصور صحیحی از وجود ربطی،نسبی و حرفی نداشته است.
تطبیق مثال در زید فی الدار: وجودات: زید و دار که دال بر جوهرند - مکانیت دار از بدو مکین زید در دار که عرض است- نسبت زید به دار.
فرق حرکات با حروف. در حرکات ما بازاء در خارج نیست و این حرکات حرف قرار عرفی از اهل لسان است و لذا در زبانی هست و در زبانی نیست.
در اسناد قام به زید معنای ربطی هست که دال هم دارد...