مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه 31
اقبال و اعراض از سخن عراقی نسبت به حِرَف مثل تاجر - نقد کلام محقق عراقی: این توجیه مطابق ارتکاز عقلا در این واژه نیست. کار میدانی میگوید: بشر تدریجا ناچار شد واژه را در حرفه به کار برد و دو راه داشت: وضع جدید یا توسعه. وی راه دوم را انتخاب کرد. حرفه مأخوذ اسمی است در مشتق، بدون استلزام مجاز.
3. در مثل مجتهد و اجتهاد نیز همین راه را میرویم. جعل اصطلاح شده است.
4. در زید قاتل و سمّ قاتل - نقل کلام محقق اصفهانی
نقد توجیه محقق اصفهانی و راه صحیح همان توسعه است و لو به مبدد برگردد.
مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه 34
کبرای مساله تمام است(گاه حقیقت و گاه مجاز و گاه غلط)
لکن صغرای مساله گاه نامعلوم است. مثل اسناد فعل به کارگزاران.
6. در اوصاف منحوتهی صادق بر ذات
کلام محقق دوانی:صدق مشتق لایقتضی قیام مبدأ اشتقاق به آن در مثال حدّاد و مشمس و وجه آن - توسعه کلام وی به موجود نسبت به وجود - وحدت وجود و کثرت موجود - لیس بظلّام للعبید - نقد ملاصدرا بر کلام دوانی و التزام به مجاز و توسعه - کلام محقق اصفهانی در اوصاف منحوت
پاسخ به پرسش های درسی (1402-1403) - جلسه 11
پاسخ به پرسش های درسی 1402-1403
فقه و اصول تا 16 دی ماه 1402
فقه جلسه پنجاه و هشتم
اصول جلسه چهل و هفتم
فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1403-1404) - جلسه 15
برخی تلاش ها از قائلان به عدم اعتبار غیر از تمسک به سیره و اطلاق بعض الادلة
1. قیام سیره بر رجوع به رجال لعدم وجود زن مجتهده جامع شرائط بوده است.
2. انصراف ادله به رجال بدوی است که اعتبار ندارد.
3. ذکر رجل از باب تغلیب است نه انحصار
نقد و بررسی ادله:
1. نقد ادله عدم اعتبار: تا ادله اعتبار پاسخ داده نشود ادله اعتبار به نتیجه نمیرسد؛ چون نهایت آن ادله در حد اقتضاء است که میتواند با مانع (ادله اعتبار) مواجه شود.
البته ادله اعتبار همگی در اطلاق بعض الادله و سیرهی مورد اشاره منحصر نیست،شاید در ادامه به ادله محکم تری استشهاد شود. باید صبر نمود.
2. نقد ادله اعتبار به ترتیبی که اشاره شد؛
أ. ذکر رجل در معتبره ابو خدیجه خصوصیت را ثابت نمیکند - جالب این که محقق خویی در مبانی تکملة المنهاج خصوصیت میفهمد(ج1/ 10) و در تنقیح (ج2/ 225) ردّ میکند.
باب قضا را نباید به باب افتا مقایسه نمود، چون دلیلی ندارد.
اقول: شاید گفته شود: مقایسه صحیح است لکن اصل دلالت معتبره بر اعتبار و این که امام علیه السلام در مقام بیان این جهت باشند، قابل قبول نیست، و در مقبوله ابن حنظله « ینظران من کان... » دارد و چون مثبتین هستند تقییدی در کار نیست.
ب. نقد بر سیره گذشت متشرعه بشرط لا نبودهاند.