header

فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1403-1404) - جلسه 25

فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1403-1404)

اشتراط حرّیت در مرجع تقلید - اختلاف در اشتراط حریت
در باب قضا گفته شده:
1. قضا ولایت می‌خواهد که عبد ندارد.
2. حق مولی مستغرِق اوقات او است.
3. از مناصب جلیله است
4. آیه نفی قدرت
جواب: 1. اگر قضا لازم شد، مقدارِ لازم در قضا استثناء می‌شود و مورد حق مولا واقع نمی‌شود.
2. عبد بودن با منصب قضاوت منافات ندارد.
3. از مولا استیذان می‌شود 4. آیه منافات با اهلیت عبد ندارد.
تحقیق
مقدمه: لازم است فقیه در این ارتباط به قرار برسد و مثل محقق خویی متفاوت صحبت نکند.
باید: 1. مرجعیت را تحلیل یا تقسیم کرد و احیاناً به مثل برخی نبوت‌ها مقایسه نکرد...

فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1402-1403) - جلسه 45

فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1402-1403)

رجوع دوباره به ادله مثبتین و موافقان بقاء تقلید بر میت یا شروع تقلید از او
1. قیل: عمل عقلا مطابق رأی کارشناس اماریت و طریقیت آن است و مناط تقلید نیز همین است و اماریت با اخبار جازم می‌آید و با مرگ کارشناس طریقیت نمی‌رود مگر رأی ش عوض شود و با شک ارکان استصحاب جمع است.
2. تصویرات استصحاب:الف. استصحاب وجوب تطبیق عمل برأی مجتهد. ب. استصحاب بقای احکام ناشی از رأی او نقض به جنون و فسق نشود که اقتضای بقا ندارد. ج. استصحاب حجیت رأی صحیح نیست هدم بقاء الموضوع

مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه 45

وجه پنجم برای اثبات اخص بودن موضوع له در مشتق
1. وضع امر مضبوطی از اول نیست.طبیعی و تدریجی است
2. قاعدتا ابتدا واضع،مبدأ دیده،تلبس دیده و برای متلبس لفظ را وضع کرده بدون توجه به انقضا
3. اگر اجازه در منقضی داده به اعتبار ما کان بوده است پس قول به اختصاص مطابق اصل است و غیر آن دلیل می‌خواهد.
وجوه دیگری نیز گفته شده که از آن می‌گذریم.
نقد وجوه گذشته: تحلیل وجوه گذشته از جهت ماهیت و تعداد.
در واقع به یک وجه باز می‌گردد لکن شروع آن و منشأ احساسی شخص می‌تواند متفاوت باشد.

مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه 60

مقدمه اصول فقه (1402-1403)

3. ذات مسقلا لحاظ نشده لکن به عنایت و ابهام در معنای مشتق ملحوظ است. مراد گذشتگان نیز همین بوده است.
4. تعبیر دقیق‌تر از نزاع دخول یا خروج لحاظ منسوب الیه (ذات) در معنای مشتق است.
5. اشکال در البیاض ابیض و مثل ان زلزلة الساعة شیء عظیم و زید عالم(تکرار)
جواب: الف: در البیاض ابیض یا الوجود موجود مجاز در وضع و لغت باشد یا توسعه بدهیم و الا ابیض و موجود نیامده تا با آن ها این دو جمله گفته شود.
ب. در آیه کلمه شیء تکرار نشده لکن چون حکم شیء به استقلال در عظیم نیست احساس تکرار نمی‌شود و لذا حذف آن هم -لولا جهت ثانوی- ضرر نمی‌زند.
ج. در زید عالم نیز چنین است.