مقصد اول اصول فقه (1404-1405) - جلسه
طرق دیگر غیر از طریق صاحب فصول برای حل معضل
1. طرح وجوب نفسی تهیّئی - وجوب للغیر در مقابل وجوب بالغیر. نقد: یقال که این نظر دلیل ندارد مگر به وجهی که میآید توجیه شود.
2. انکار وجوب شرعی و اکتفا به ادراک عقل که تعجیز مولی از تکلیف ش قبیح است با وجود مقتضی برای آن.
این راه در مقابل راه قبل مطرح شده است.
اشکال برخی بر بیان محقق خویی. فتامل که اشکال وارد نیست.
پس حل عویصه غیر از راه صاحب فصول:
الف. وجوب تهیئی
ب. ارشادی عقلی: شرعی و غیر شرعی
آیا وجوب شرعی از طریق وجوب ارشادی عقلی در میآید؟
محقق نایینی معتقد است در میآید و محقق خویی ظاهر کلامش این است که در نمیآید.
محقق نایینی از طریق وجوب قهری قائل است که در میآید، لکن وجوب قهری اساس اختلاف نیست. ما قائل هستیم که در میآید.
مقصد اول اصول فقه (1404-1405) - جلسه
تقسیم وجوب (واجب) به معلق و منجز - فکر این تقسیم
وجوب برخی مقدمات قبل از وجوب ذی المقدمة آن ها - مثال
حج، غسل جنابت برای صوم و وجوب وضو و غسل قبل از وقت نماز اگر میداند در وقت متمکن نیست نزد برخی.
این وجوب با تبعیت وجوب مقدمه از وجوب ذی المقدمة نمیسازد از طرفی نمیتوان منکر وجوب شد چون به تفویت واجب در وقت خودش منجر میشود.
انواع محاولات برای حل اشکال:
1. محاوله صاحب فصول - و توضیح آن
الردود التی اوردوها علی هذه المحاولة و بر تقسیم.
مقصد اول اصول فقه (1403-1404) - جلسه
خلاصه مباحث مطرح شده در مورد توجه تکلیف به صبی
1. لزوم تعلم بر صبی حتی لایفوت منه شیء فی وقته.
2. این لزوم با حدیث رفع قلم برداشته نمی شود و الّا مستلزم برخی محذورات است.
3. لزوم تعلم طریقی است و احکام واجب طریقی را دارد.
4. مساله اختصاص به واجبات ندارد در محرمات نیز جاری است البته طریقی است با لوازم خودش.
5. وضعیات در صبی جاری است و حدیث رفع قلم در مورد آن ها جاری نیست.
6. مسائلی مانند حدود و قصاص از فرض لزوم خارج است.
7. در مورد صبی احیانا تعزیر و تادیب وجود دارد.
مقصد اول اصول فقه (1403-1404) - جلسه
تحقیق در مساله با بیان چند امر:
1. آیا برای عقل می توان حق امر و نهی درست کرد؟
تفسیری جدید از قاعده ملازمه
2. حکم یا ادراک استعلای عقل قابل تخصیص نیست و نقد محقق خویی با این بیان - نقدی دیگر بر کلام محقق خویی در مورد صبی.
3. عقلی که در این جا مطرح است عقل با کارایی سندی و قاعده ملازمه نیست بلکه عقل ابزاری است که پس از حکم شرع یا در آستانه ورود حکم شرع می آید، داوری می کند و مکلف بدون آن ایمن از عقاب نیست. مثل حکم عقل به وجوب اطاعت و حرمت معصیت