header

مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه

نقد کلام خراسانی در مشتق
1. مبدأ فتح و نشر از فعلیت ها است ولی درمفتاح و منشار به قوه و شأنیت است. شاید همین باعث شده تا محقق نایینی در برخی کلماتش که اسم آلت از محل نزاع خارج است. ناهمسویی دو کلام از محقق نایینی: در یکی تصریح دارد به خروج اسم مفعول و اسم آلت از محل نزاع و در یکی تصریح دارد به دخول این ها در محل نزاع.
ناهمسویی فقط در اجود نیست بلکه بین اجود و فوائد نیز هست.
2. محقق عراقی: کبرای آن چه خراسانی فرموده تمام است لکن اشکال در تحقق صغریات است.
مواردی که برای حرفه،صناعت و ملکه می‌آورد از این قبیل نیست؛ زیرا در مصادر و افعال این ها فعلیت ملحوظ است.

مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه

اختلاف مشتقات در مبادی - توضیح بیان محقق خراسانی - مبدأ گاه حرفه و صناعت - گاه قوه و ملکه و گاه فعلیت است ولی این اختلاف در جهت مبحوث عنها اختلاف ایجاد نمی‌کند و موجب تفصیل نمی‌شود.
بلکه این تلبس است که متفاوت است مثلا در حرفه و صناعت تلبس فعلی است هر چند هنوز مشغول نشده یا منقضی شده باشد اگر فعلیت فرض می‌شد.
محقق نایینی قول چهارم را تفصیل بین وقتی که مبدأ از ملکات و صناعات باشد تا وقتی غیر آن باشد.
کلام محقق نایینی نیز همان بیان آخوند خراسانی است.

مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه

درس اخلاق: اقسام نیکی ها و آثار آن ها
خذ من اموالهم صدقة تطهّرهم و تزکیهم و صلّ علیهم
آب مطهر از خبث است و حدث - لکن زکات مطهر ذات است از رذائل و خبائث.
و اذ تاذّن ربکم لئن شکرتم لازیدنکم(اقسام نیکی ها از جهت آثار با محوریت قرآن و حدیث)
1. رفع برخی شبهات 2. ترتیب صحیح کارها
مطالعه زندگی گذشتگان انسان را شکور بار می‌آورد و پاکیزه می‌کند.
قصه مرحوم خوانساری و محقق خویی
5-4. فی دلالة الفعل علی الزمان؟ بحث اصولی نیست لکن طرح مختصر آن لازم است.
اختلاف بین نحات در اخذ زمان در مدلول فعل - شعر ابن مالک در مقابل مخالفت فی الجمله ابن هشام.

مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه

جنسیة البحث عن المسألة: لفظی یا غیر عقلی؟
نقد روش برخی مثل روش فخر رازی در این مساله.نقد روش شناختی - روش مشهور بر عرفی - لغوی و لفظی انگاشتن مساله است.
کلام محقق بروجردی: احتمال اول: وجود مبدأ و حیثیت صدق در یک زمان کافی برای عنوان مشتق بر ذات خارجی و بیش از این لازم نیست. یعنی اعتبار حیثیتی که الی الابد باقی باشد لازم نیست.
احتمال دوم: تلبس یک آن منشا اعتبار و انتزاع حیثیتی می‌شود که ابد باقی است و همین است منشأ صدق.
در فرض اول: بحث عقلی می‌شود و به عالم الفاظ بر نمی‌گردد.ظاهرا این احتمال مراد نیست؛زیرا حیثیت صدق لازم است و با سلوک علما و استدلال به مثل تبادر و... نمی‌سازد.
در فرض دوم: بحث لغوی است و این که آیا موضوع له مشتقات به نحو اخص وضع شده یا اعم.در این صورت استدلال های اقامه شده قوام می‌یابد.
نقد: ایشان ثابت نکرد که بنا بر وجه اول چرا بحث عقلی می‌شود، بلکه بنا بر وجه اول نیز لغوی عرفی می‌شود.