فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1402-1403) - جلسه
توضیح عدم مطابقت با تعاقب ایدی و -ترجیحا- با حسن نیت
توضیح اشکال - مشکل از جهت عدم تقلید یا اشتباه در تطبیق - وضعیت کژ دار و مریض بر محاکم ما - اصل حاکمیت تسلّط مردم بر اموال خویش و اصل احترام به اموال
حکم تخریب یا مصالحه یا حکومت انگاری کردن مساله و دخالت حکومت.
استفاده از رفتار پیامبر صلی الله علیه و آله در قضیه سمرة بن جندب - اقتراح در مرحلهی آخر.
فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1402-1403) - جلسه
مساله 5 عروة: فی مسالة جواز الاحتیاط یلزم ان یکون مجتهداً او مقلداً لان المسالة خلافیة.
1. احتیاطی نبودن مساله احتیاط برای این است که هیچ پدیدهای برای خود موضوع نمیسازد.
2. لزوم، لزوم عقلی است.
فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1402-1403) - جلسه
درس اخلاق: انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق
ظاهرا سند روایت قابل دفاع نیست لکن مفاد آن مسلم است تعبیر انما میتواند برای تحقیق باشد نه حصر.
تعبیر تتمیم مکارم اخلاق گویای پیشگامی اسلام در این زمینه است هرچند موسس نیست لکن چاووشی این جهت است.
بعثت پیامبر بعثت تتمیم مکارم اخلاق بود.
با کمال تأسف این پیامبر صلی الله علیه و آله با این شعار مبتلی به مسلمانانی شد که به قتل و سبّ و لعن و تهمت زدن به مخالفان خود اصرار دارند و هیچ متوجه رفتار و گفتار ناموزون خود نیستند.
این روزها از وحدت (البته همگرایی بهتر است) شیعه و سنی صحبت میشود، برخی دوستان خود را تحمل نمیکنند، چون دقیقا مثل آن ها حرف نمیزنند و فکر نمیکنند.
شعار این ها این است: هر کس دقیقا مثل من فکر نمیکند علیه من است و هر کس علیه من است هیچ بهره ای از حقوق ندارد، حتی میشود به او تهمت زد.
مساله سوم از عروه - بیان صور احتیاط - بیان سه صورت: 1. احتیاط در فعل 2. احتیاط در ترک 3. احتیاط در جمع بین فعلین.
عدم جامعیت این بیان به چند مثال - وجود حجت به جای قطع - جمع بین ترکین یا فعل و ترک - تصور احتیاط در قصر و اتمام به خواندن یک نماز 4 رکعتی با بیان و نقد آن.
فقه العروة-اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت(1402-1403) - جلسه
شرح مساله اول
1. یجب: در تعیین نوعِ این وجوب یا اصلِ آن گفتگو است. مرحوم رفیعی در اصل وجوب آن شک دارد به بیانی که در پاورقی ص 225 عروه مورد استفاده کلاس است.
محقق حکیم فطری و عقلی میداند. با این تعبیر: الوجوب التخییری المذکور من قبیل وجوب الاطاعة فطری بمناط وجوب دفع الضرر المحتمل... و عقلی بمناط وجوب شکر المنعم.
در منطق:فطریات: قضایا قیاساتها معها است مثل عدد 2 نصف چهار است.
اقول: وجوب در اینجا شرعی نیست نه نفسی و نه غیری و نه طریقی و نه شرعی وجه هر کدام معلوم است.
البته برخی گزینه های آن میتواند طریقی باشد.مثلا شخص در شک در مکلف به در شبهات مصداقیه واجب است محتاط باشد،لکن این فرض مراد ماتن نیست.
بلکه وجوب عقلی به ملاک تحصیل امن از عقاب است و این توجیه با کلام مرحوم رفیعی منافات ندارد.
نکته: از این وجوب حکم شرعی تولید نمیشود چون در سلسله علل نیست(توضیح)فقه و عقل حتما مطالعه شود.
به اشتباه مثل محقق اردبیلی در نفسی گرفتن تعلّم اشاره شد.
2. فی عباداته و معاملاته: در مساله 29، عادیات نیز اضافه شده است.و توجیه کار مرحوم سید در اینجا این است که منظورش (جمیع ما تدخّل الشرع فیه) است.
مساله تابع رای فقیه نسبت به گستره شریعت است.(فقه و عرف مطالعه شود)
برخی حواشی توضیحی است نه تعلیقی
البته باید مسائل 29 و 5 و 6 هم دیده شود تا بسته کامل تولید شود.
3. ان یکون مجتهدا او مقلدا او محتاطا
پیشنهاد: یلزم عقلا علی کل مکلف تحصیل الامن من العقاب فی ما یتدخل الشرع فیه و ذلک ککونه مجتهدا او مقلدا او محتاطا.