header

فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1402-1403) - جلسه

بیان محقق خویی در اثبات عدم جواز تقلید بر صاحب ملکه استنباط و لزوم اجتهاد برای خودش:
احکام واقعیه بر صاحب ملکه منجز است به علم اجمالی یا قیام امارات و او می‌تواند این طرق را پیدا کند از غیر راه تقلید و با تقلید جزم پیدا نمی‌کند و احتمال عدم حجیت فتوای غیر را در حق خود می‌دهد.ایمن از عقاب نیست در حالی که عقل حک به تحصیل مومّن می‌کند. با شک در حجیت قطع به عدم حجیت می‌آید.
ان قلت: پس بگویید: کسی که صاحب ملکه هم نیست برود تحصیل ملکه کند.
قلت: فرق در این است که این فرد الان متمکن از تحصیل علم تعبدی نیست و الان احتمال حرمت تقلید در حق او نمی‌رود؟
زیرا اجتهاد واجب کفایی است مطابق آیه نفر ولی صاحب ملکه احتمال وجوب اجتهاد-به وجوب تعیینی- در حقش هست. حرمت تقلید هم هست و احتمال انصراف ادله جواز تقلید هم در حق او هست.
و فاسئلوا اهل الذکر اختصاص به کسی دارد که اهل الذکر نیست و لو بالقوه. سیره در رجوع جاهل به عالم در جاهلی که متمکن از تحصیل هم است نیست.
ان قلت: صاحب ملکه بالاخره الان عالم نیست.
قلت: این حرف قابل تفوه نیست... .

فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1402-1403) - جلسه

از فروع مناسب ذکر: 1. جواز تقلید مجتهد، آیا مجتهد می‌تواند تقلید کند و خود متصدی استنباط نشود هر چند قادر بر استنباط فعلی باشد؟ محقق خویی: جایز نیست زیرا ادله تقلید شامل او نمی‌شود خواه مجتهد بالفعل باشد حتی در مساله مورد نظر یا به ملکه اجتهاد رسیده باشد! بلکه باید به استنباط بپردازد.
2. تقلید در مسائل اصول دین - و شخص مرجِع در اصول دین اگر تقلید جایز باشد کیست؟
تحقیق در مساله: فقره اول از مساله 19 (تقلید از غیر مجتهد) مستند است به 1. غیر مجتهد عالم، فقیه، اهل ذکر و ناظر در حلال و حرام به حساب نمی‌آید 2. اجماع 3. عدم الدلیل 4. اولویت نسبت به عدم جواز تقلید از اعلم
فقره دوم از مساله 19:(غیر مجتهد باید تقلید کند) قبلاً سند آن ذکر شد.
البته احتیاط هم می‌تواند داشته باشد یا خود را به اجتهاد برساند.
نسبت به لزوم تصدی استنباط دو نظر وجود دارد: لازم نیست؛ زیرا جاهل است و... 2. لازم است.

فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1402-1403) - جلسه

اقتراح نسبت به مساله 18:
المتعین عدم صحة تقلید غیر الاعلم و فی افتراض توافق فتواه فتوی الاعلم لا معنی للتقلید منه الّا علی بعض المبانی فی معنی التقلید. و علی فرض امکان تصور صحیح لتقلید غیر الاعلم حینئذ فعمله لغو و لایضرّ بصحة عمله.
اشکال قیاس مورد به موردی که در مساله دو روایت یا دو دلیل متوافق وجود دارد،یکی معتبر است و دیگری ضعیف. آیا فقیه یا قاضی می‌تواند به دلیل و روایت ضعیف استناد کند؟
یا بکوید در این جا استناد معنا ندارد؟ یا لازم است به دلیل معتبر استناد کند و غیر معتبر را کنار بگذارد.جواب این شبهه.
مساله 19: لایجوز تقلید غیر المجتهد و ان کان من اهل العلم کما انه یجب علی غیر المجتهد التقلید و ان کان من اهل العلم.

فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1402-1403) - جلسه

محقق خویی: در مجتهدین متفق استناد لازم باشد آیا استناد به واحد معین لازم است یا استناد به جامع یا مجموع کافی است؟
- به هر کدام حتی غیر اعلم کافی است؛ چون ادله حجیة فتوا می‌آید.
- به طبیعی ملغی عنه الخصوصیات کافی است مثل سایر حجج
- اما به مجموع به معنای کل با ضم بعض منافات با حجیت کل واحد دارد.
- به جمیع (عام استغراقی) تنها محذور لغویت دارد ولی محذور متقدم را ندارد.
نقد و تحقیق (نقد فرآیندی و برآیندی)
در صورت اتفاق استناد به خصوص مفضول یا به خصوص افضل چه معنا دارد؟ اشکال روشی که بر محقق حکیم وارد است.
نقد کلام محقق خویی در کفایت تقلید از مفضول به دلیل اطلاق ادله (ادله‌ی در کار نیست!!)