مقصد اول اصول فقه (1403-1404) - جلسه
استدلال محقق خویی در راستای اثبات عدم اجزا و تغییر واقع در امارات خلاف واقع.
نقول: استدلال محقق خویی قابل نقد است و قول به اجزاء مستلزم انقلاب واقع به گونه ای که ایشان می فرماید نیست.
حق این است که در موضوعات نیز جریان نزاع قابل تصویر است همان گونه که ظاهر کلام محقق خراسانی است.
نسبت به جریان نزاع از حیث کاشف (مظلقا محل بحث است یا جایی که کاشف علم وجدانی نباشد) بین استاد و شاگرد اختلاف است. محقق خویی معتقد است در کاشف به علم وجدانی بحثی نیست ولی حق با محقق نایینی که هر دو صورت داخل در محل نزاع است.
نسبت به کشف خلاف در قطع اشتباه یا در توهم اماره نیز طرح نزاع قابل تصویر است مگر این که صرف عذر باشد و هیچ مجعولی در میان نباشد.
مقصد اول اصول فقه (1403-1404) - جلسه
اجزاء و عدم اجزاء در امارات و قطع - بیان رأی محقق خراسانی: اجزاء در اصول در وقت اثبات متعلق و موضوع و عدم اجزاء در امارات مطلقا و در اصول اگر برای اثبات اصل تکلیف یا نفی آن باشد.
تعیین موضع نزاع در امارات با چند سوال؛
1. آیا نزاع در اماره بر مصادیق نیز می آید؟
2. آیا در کشف خلاف به طور غیر قاطع نیز می آید؟
3. حکم قطع چطور است؟
4. توهم اماره و حکم ظاهری برخاسته از آن چطور؟
مقصد اول اصول فقه (1403-1404) - جلسه
از غرائب نظر محقق خراسانی رأی به اجزاء در اصول عملیه و عدم آن در امارات است. تفاوت مزبور خلاف ادراک عقل نیست لکن عقلایی نیست!
محقق نایینی به حق بر محقق خراسانی خرده گرفت. کلام محقق بروجردی در ذهاب الی الاجزاء مطلقا در اصول عملیه و امارات با بیان توسعه دائره مأموربه به آن چه مفاد اصل و اماره است - ادعای دلالت ادله نیز بر این توسعه و بر اجزاء.
صرف عذر نیست بلکه اتیان مأموربه است و لو اصل و اماره بر خلاف باشند.
هل یلتزم احد بکونه تارکاً للصلاة مدة عمره؟!
توسعه مأموربه نسبت به شاک - تسالم فقها بر اجزاء تا زمان شیخ - استلزام فساد اکثر اعمال مکلفین
قناعت شارع در مقام امتثال به...
اقول: هیچ برهانی در کلام محقق بروجردی نیست چز استبعاداتی برای عدم اجزاء ولی بر ردّ محقق خراسانی نسبت به تفریق بین امارات و اصول موفق است.
ولی التزام به عدم اجزاء نیز التزام آسانی نیست!
مقصد اول اصول فقه (1403-1404) - جلسه
درس اخلاق: و لا تقف ما لیس لک به علم - ان السمع و البصر و الفؤاد کل اولئک کان عنه مسئولا.
چرا جمعیتی با این جرأت پیدا می شود! فقط از ابلیس قدر قدرت بر می آید و بس.
بیان رأی مختار نسبت به اجزاء و عدم در اصول عملیه
1. لزوم ماهیت شناسی احکام ظاهری و امر رایج در میان عقلاء
2. ترکیز بر لسان ادله مبیّن اصول عملیه
شارع اعتباراتی را اعتبار کرده است که مکلف گاه به آن ها راه پیدا می کند و گاه راه پیدا نمی کند.
برای رفع تحیر اصولی را برای شاک جعل می کند اصول عملیه عذریه لا کشفیه طریقیه علمیه بنابراین اجزاء بیان زائد می خواهد.
اصل - ارتکاز و... موافق عدم اجزاء